تریلر «آسمان سرخ خونین» (Blood Red Sky) ساختهی پیتر «توروارث»، روایت نادیا و الیاس، مادر و پسری آلمانی است که برای درمان بیماری مادر و پیوند مغز استخوان، باید به آمریکا بروند اما پس از سوار شدن به هواپیما و قرار گرفتن در صندلیهایشان، جایی بر فراز اقیانوس اطلس گرفتار تروریستهای بیرحمی میشوند که قصد دارند هواپیما را نزدیک به آسمان لندن به شکل انتحاری منفجر کنند و به گردن مسلمانان بیاندازند، اما اوضاع طبق برنامهریزی تروریستها پیش نمیرود و قبل از فرارشان و انفجار هواپیما، بیماری ناشناختهی نادیا عود میکند و اکثر مسافرین را آلوده میکند و مواجهه و نبردی خونین در هواپیما میان آنان که مبتلا شدهاند و آنان که جان سالم به در بردند، رخ میدهد.
حالت اضطراری و تنشزایی فیلم با فضای اجرایی که قبل از شروع کامل داستان و به هنگام نشستن مسافران بر روی صندلیهایشان وجود دارد، از طریق حال و هوا، شور و شعف ابژهها و قلمروهای حضور و مهمتر از همه بدنهای شخصیتها، مادهای که هماره خود را از نو خلق میکند، شروع میشود و مخاطب را در حالت عدم قطعیت و تردید نسبت به پرواز نگه میدارد و مخاطب درمییابد چیزی در هواپیمای مسافربری که از آلمان به نیویورک حرکت میکند دچار اشکال است و عادی نیست، چیزی در حال رخ دادن است که مکتوم ماندن آن دلیل محکمی است از پیوند با شر.
ساختار روایی «آسمان سرخ خونین» مبتنی بر خط اصلی در زمان حال و همچنین فلش بک برای معرفی کاراکتر اصلی و منطق داستانی شکل گرفته و اینگونه هراس و هیجان توامان در فیلم ایجاد میشوند و «توروارث» از همان بدو شروع با به کارگیری عناصری که چنین موقعیت کلاستروفوبیکی را تشدید میکنند همچون کنتراست غالب تاریکی، موسیقی متن آرشهای و کوبهای که مدام به مخاطب هشدار میدهند، کاتهای سریع و استفاده از هواپیما به عنوان مکانی بسته و ناامن و معلق میان زمین و آسمان، آرامآرام دلهره و تنش را به مخاطب تزریق میکند و او را به انتظار شوک بزرگ میگذارد. ناگفته نماند که با این که فیلم با یک هواپیما ربایی شروع میشود اما این تمام داستان نیست و فیلمساز با نشان دادن بیماری همهگیر نادیا، تلاش میکند برگهی دیگری از سوسپانس را رو کند که البته آنقدرها موثر واقع نمیشود.
در چنین فیلمهایی با چنین سوژهای باید عنصر تعلیق و غافلگیری به درستی و ظرافت در اثر وجود داشته باشد اما در اینجا چنین رویکردی وجود ندارد و تکرار تعلیقها از نیمه به بعد، مضحکهی عبثی را برپا میکند. با وجود عمل هواپیماربایی، پنهان ساختن بیماری ناشناخته نادیا و همراهی الیاس و حضور تروریستهایی که به راحتی میتوانند لرزه به اندام بیاندازند، فیلمنامه کمی بعد از شروع، دچار حفرههای فراوانی میشود که از جذابیت اثر میکاهد. وجود گرههای سست که داستان را پیش نمیبرد بلکه فقط برای پر کردن وقت شکل گرفتهاند، فلشبکهای پی در پی از نادیا و گذشتهاش و چگونگی مبتلا شدنش، نحوهی مبتلا شدن بیشتر مسافرین به بیماری نادیا، سردرگمی تروریستها و الخ، اثر را قابل پیشبینی و مخاطب را دلزده میکند
«آسمان سرخ خونین» ممکن است به شکلی تنشزا شروع شود و پس از ارتفاع گرفتن، احساس خفگی و آزار را در مخاطب بوجود بیاورد، اما سردرگمی کارگردان از خواستهاش و شکل بازگو کردن آن، برای مخاطب خوشایند نیست. تلفیقِ هواپیماربایی، تروریسم، و خونآشامهای مدرن، تاکید بر اخلاقیات و مادری که نمیخواهد مقابل چشمان فرزندش هیولا باشد، نشان از سردرگمی کارگردان و به محاق رفتن هدف اصلی را دارد و با اینکه تمامی طرحهای خرده روایات به شکل جداگانه و بالقوه از جذابیت موضوعی برخوردارند اما در مجموع پیوند محکمی را برقرار نمیسازند و «آسمان سرخ خونین» نمیتواند این موضوعات را به درستی پیش ببرد.
متأسفانه «آسمان سرخ خونین» نه میتواند ایده اصلی خود را عملی سازد، نه میتواند فرضیه نامانوساش را تقویت کند و نه میتواند اثرگذار باشد. اتفاق تازهای در داستان و کاراکترها رخ نمیدهد و «توروارث» تنها میتواند اندکی هیجان منفی و هراس و البته دلزدگی را در مخاطب به وجود بیاورد.
در نهایت میتوان گفت با این که متن از فرضیهای مهم برخوردار است و ایدهی واضحی دارد که میتواند به درامی غمانگیز بدل شود، اما «توروارث» در پرداخت بیش از حد دست به دامن عناوین نخنما میشود و اینگونه است که «آسمان سرخ خونین» به عمیقی آثار مهمی که در این ژانر ساخته شدهاند نیست و در لایهای سطحی داستان خود را روایت میکند و اگرچه شیوه روایتی نسبتا سرگرمکنندهای را ارائه میدهد و ممکن است برای مخاطبی که به دنبال فیلمی سرگرم کننده، دلهرهآور، و کمیترسناک است، مناسب باشد اما رضایت شیفتگان سینمای وحشت را در برنخواهد نداشت.
یاسمن اسمعیلزادگان
دیدگاهها
مهمان
برای ارسال دیدگاه باید وارد شوید