news-background
news-background

۲۱ کارگردانی که از فیلم‌های خود متنفرند

حتی کارگردانان بزرگی چون «دیوید لینچ» و «دیوید فینچر» نیز مرتکب اشتباهاتی شده‌اند.

 

تبدیل متن به تصویر میلیون‌ها دلار خرج برمی‌دارد – دست کم، با همکاری بازیگران شناخته‌شده‌تر – اما علاوه بر بودجه، تعهد عوامل و بازیگران به یک پروژه نیز ضروری است. هرچند در فیلمسازی تا عشق نباشد نتیجه‌ای در پی نمی‌آید، اما گاهی پیش آمده که یک کارگردان – فردی که بیشترین وقت و هزینه را صرف می‌کند – از ماحصل نهایی راضی نیست. در اغلب موارد، مداخله استودیوها دردسرساز شده: وقتی که فیلمساز تسلیم سرمایه‌گذاران شده و اثرش را دستخوش تغییراتی کرده که آن‌ها می‌خواسته‌اند.

علت رایج دیگر نارضایتی وقتی است که کارگردان‌ها شتاب‌زده عمل می‌کنند و دنباله‌هایی را برای قسمت اول فیلم موفق‌شان می‌سازند، یا همان‌گونه که «استیون سودربرگ» می‌گوید، فیلمسازان حتی پس از گذشت ۱۵ ثانیه یقین پیدا می‌کنند که پروژه ناموفق خواهد بود اما به هر حال ادامه می‌دهند.

در ادامه ۲۰ کارگردان از «دیوید لینچ» گرفته تا «استنلی کوبریک» فهرست شده‌اند که از فیلم‌های خودشان ابراز نارضایتی کرده‌اند.

 

تونی کی – تاریخ مجهول آمریکا (American History X)

کارگردانان اندکی همچون «تونی کی» برای دیده نشدن فیلمشان کوشیده‌اند. این فیلمساز که از تدوین مجدد فیلمش توسط استودیوی نیولاین ناراضی بود، چندین نامه سرگشاده نوشت تا به مردم بگوید نسخه نهایی فیلم را نبینند. او حتی فیلمش را از جشنواره تورنتو خارج کرد. کی سه سال پس از اکران فیلم در «گاردین» نوشت: «سعی کردم اسمم را از روی فیلم بردارم، و آن را با نام‌های مستعار مختلف جایگزین کنم. یکی از این نام‌ها «هامپتی دامپتی» بود. اسم دیگر «رالف کوتس» که در دهه ۱۹۷۰ در تیم فوتبال تاتنهام بازی می‌کرد.» اما «اتحادیه کارگردانان آمریکا» به کی اجازه نداد نامش را تغییر دهد تا او تلخ‌کامانه به زندگی ادامه دهد.

 

مایکل بی – تبدیل‌شوندگان: انتقام فالن (Transformers: Revenge of the Fallen)

اولین قسمت «تبدیل‌شوندگان» یک فیلم پاپ‌کورنی لذت‌بخش بود. منتقدین اگرچه از این بلاک‌باستر مملو از جلوه‌های ویژه استقبال گرمی نکردند، اما نبرد ربات‌های غول‌پیکر مخاطبین را سرگرم ساخت. با این حال، «مایکل بی» در دنباله «انتقام فالن» فرمول ساده و موفقیت‌آمیز چندگانه را تغییر داد. او در سال ۲۰۱۱ گفت: «وقتی به آن فیلم نگاه می‌کنم، می‌بینم که فیلم آشغالی است. ساختن فیلمی که داستانش طی سه هفته نوشته شده وحشتناک بود. چند ماه برای ساختن یک فیلم برنامه‌ریزی کرده بودم در حالی که تنها ۱۴ صفحه متن از ایده‌هایی که به این فیلم تبدیل شد در اختیار داشتم. روش مزخرفی برای فیلمسازی است.»

 

توماس آلفردسون – آدم‌برفی (The Snowman)

«توماس آلفردسون» سوئدی برای فیلم نامزد اسکار «بندزن خیاط سرباز جاسوس» (Tinker Tailor Soldier Spy) تحسین شد، اما فیلم معمایی بعدی او «آدم‌برفی» از سوی منتقدین هدف تاخت‌وتاز قرار گرفت. این فیلساز در سال ۲۰۱۷ گفت: «مدت فیلمبرداری ما در نروژ بسیار کوتاه بود. تمام داستان به دست ما نرسیده بود و وقتی شروع به تدوین کردیم متوجه شدیم که بخش‌های زیادی از آن گم شده.» آلفردسون اضافه می‌کند که این پروژه از سال‌ها پیش‌تر در دست ساخت بوده و در مقطعی «مارتین اسکورسیزی» برای کارگردانی به آن نزدیک شده است. این کارگردان می‌گوید حدود ۱۰ تا ۱۵ درصد فیلمنامه تولید نشده است: «مثل وقتی است که می‌خواهید یک پازل جیگسا بزرگ بچینید و چند قطعه از آن گم شده و به همین علت شما تصویری کلی ندارید.»

 

جاس ویدن – انتقام‌جویان: عصر اولتران (Avengers: Age of Ultron)

«جاس ویدن» با فیلم «انتقام‌جویان» اول ژانر ابرقهرمانی را متحول کرد. آن فیلم پرستاره چندین شخصیت ابرقهرمان را در کنار یکدیگر قرار داد و ۱.۵ میلیارد دلار فروخت. برقراری توازن میان آن همه شخصیت کار دشواری بود، و کارگردان با دنباله «عصر اولتران» از نفس افتاده بود. این فیلمساز گفته بود: «خسته‌ام و اوقات سختی گذرانده‌ام.» ویدن در سال ۲۰۱۶ اظهاراتش را اصلاح کرد و گفت: «از فرایند تولید به‌شدت خسته و کوفته شده بودم. یکی از علت‌هایش اختلاف نظر اجتناب‌ناپذیر با مارول بود. بخش زیادی از آن به کار خودم برمی‌گشت و نیز از پا درآمده بودم.» ویدن اضافه کرد که به فیلمش «افتخار» می‌کند اما در عین حال بعضی از بخش‌های آن او را به‌شدت ناراحت می‌کند.»

 

وودی آلن – آنی هال (Annie Hall)، هانا و خواهرانش (Hannah And Her Sisters)، منهتن (Manhattan)

«آنی هال» را گاهی یکی از بهترین فیلم‌های تاریخ دانسته‌اند. «هانا و خواهرانش» برنده اسکار بهترین فیلمنامه شده و «منهتن» یک شاهکار کمدی خوانده می‌شود. اما «وودی آلن» معتقد است که فیلم‌های بهتری ساخته است: «بنا به دلایلی [«آنی هال»] بسیار دوست‌داشتنی است. فیلم‌هایی بهتر از این ساخته‌ام. «امتیاز نهایی» (Match Point) فیلم بهتری است، «رز ارغوانی قاهره» (Purple Rose of Cairo) فیلم بهتری است، آن فیلم فرانسوی – «نیمه‌شب در پاریس» (Midnight in Paris) – فیلم بهتری است، «ویکی کریستینا بارسلونا» (Vicky Cristina Barcelona) به همان خوبی است. یعنی فیلم‌هایی ساخته‌ام که به همین خوبی‌اند، اما برای مردم جذابیت کاریزماتیک و غیرقابل‌توضیحی داشته. هم این فیلم و هم «منهتن». [در مورد] «منهتن» هدف را فراموش کردم. همین اتفاق برای «هانا و خواهرانش» روی داد. نمی‌گویم فیلم‌های وحشتناک یا بدی‌اند – نیامده‌ام از فیلم‌هایم تعریف و تمجید کنم. اما نظر شخصی من این است که اشتباه کرده‌ام.»

 

نوآح بامبک – های‌بال (Highball)

«نوآح بامبک» در حال حاضر به لطف «فرانسیس ها» (Frances Ha) و «داستان زناشویی» (Marriage Story) یک فیلمساز مستقل محبوب است، با این وجود، همیشه برای فیلم‌های تحسین نشده. بامبک به قدری از فیلمش ناراضی بود که نامش در مقام کارگردان را به «ارنی فاسکو» و در مقام نویسنده به «جسی کارتر» تغییر داد. او در مورد این فیلم می‌گوید: «بیش از حد جاه‌طلبانه بود. وقت کافی نداشتیم، به صورت کامل تمامش نکردیم، خوب به نظر نمی‌رسید، یک... آشفتگی کامل بود. نتوانستیم بسازیمش و باید با تهیه‌کننده مشاجره کردم. او از پروژه کناره‌گیری کرد و من پولی برای به پایان رساندن فیلم، و بازگشت به فیلمبرداری حتی برای دو روز بیشتر نداشتم. مدتی بعد فیلم بدون اجازه من روی دی‌وی‌دی منتشر شد.»

 

متیو کاسوویتس - بابل پس از میلاد (Babylon A.D)

پیش از آنکه فیلم علمی-تخیلی «بابل پس از میلاد» در مورد مأموری که باید زنی را از روسیه به آمریکا اسکورت می‌کرد، به سالن‌های سینما برسد، «متیو کاسوویتس» سعی می‌کرد نامش را از این پروژه با بازی «وین دیزل» دور کند. او می‌گوید: «این فیلم قرار بود به ما بیاموزد که آینده سیاره ما یعنی آموزش فرزندان ما. همه صحنه‌های اکشن هدفی داشتند: قرار بود محرکشان یک زاویه دید ماورائی باشد یا تجربه‌ای برای شخصیت‌ها... در عوض بخش‌هایی از فیلم به بدترین اپیزودهای سریال «۲۴» شبیه شد.» کاسوویتس بعدها اضافه کرد که فیلم «خشونت و حماقت محض» بوده است.

 

دنیس هاپر – آتش‌بازی (Catchfire)

در سال ۱۹۹۲، «دنیس هاپر» به فهرست فیلمسازانی پیوست که فیلمشان را با نام مستعار معروف «آلن اسمیتی» منتشر کرده‌اند. این فیلم با بازی «جودی فاستر» در مورد زنی که وارد برنامه محافظت از شهود می‌شود، بعدها «عقب‌نشینی» (Backtrack) نام گرفت و برای پخش در شبکه نمایش خانگی ۲۰ دقیقه از آن حذف شد. هاپر به ندرت در مورد این فیلم مصاحبه کرد و تمایل داشت تا حد ممکن از این پروژه فاصله بگیرد.

 

استیون سودربرگ – زیرین (The Underneath)

«استیون سودربرگ» در مورد این فیلم می‌گوید: «فکر می‌کنم فیلم زیبایی است و موسیقی متن زیبایی دارد. اما پس از گذشت ۱۵ ثانیه می‌دانستم که به دردسر افتاده‌ایم چون گذر از آن تیتراژ ابتدایی لعنتی خیلی طول می‌کشد. مشکل این فیلم را نشان می‌دهد: کاملاً خواب‌آور است.» این فیلم که داستانی در مورد ترک اعتیاد به قمار روایت می‌کند در گیشه هم مطابق انتظار شکست خورد. سودربرگ اضافه می‌کند: «نمی‌توانم بگویم فیلم را به کسی پیشنهاد می‌کنم مگر اینکه هدف بررسی فیلم‌های یک کارگردان باشد.»

 

آلن تیلور – ثور: دنیای تاریک (Thor: The Dark World)

«آلن تیلور» در آستانه اکران فیلم پیش‌درآمد «سوپرانوها» (The Sopranos) تحت عنوان «خیل قدیسان نیوآرک» (The Many Saints of Newark) در مصاحبه با «هالیوود ریپورتر» از بازگشت به دنیای مافیایی سریال اچ‌بی‌او پس از تجربه نقدهای منفی هواداران و منتقدین برای دو فیلم «ثور: دنیای تاریک» (Thor: The Dark World) و «ترمیناتور: جنسیس» (Terminator: Genisys) گفته است. تیلور نحوه واکنش خود به انتقاد هواداران «ترمیناتور» و مارول می‌گوید: «تمایل به فیلمسازی را از دست دادم. تمایل به زندگی به عنوان یک کارگردان را از دست دادم. هیچ‌کس را به‌خاطرش سرزنش نمی‌کنم. فرایندش برای من چندان خوب نبود. باعث شد که برای کشف دوباره لذت فیلمسازی تلاش کنم.» تیلور در سال‌های گذشته در مورد اینکه نسخه اکران شده «دنیای تاریک» در سالن‌های سینما نسخه‌ای نبوده که او قصد داشته بسازد اظهاراتی بیان کرده بود. او به «هالیوود ریپورتر» گفته بود: «نسخه‌ای که من شروع کردم شگفتی کودکانه‌تری داشت… کمی بیش‌تر خصوصیات جادویی داشت. به علت وجود یک همگرایی که سبب می‌شد این رئالیسم جادویی وجود داشته باشد، اتفاقات عجیبی روی زمین در حال وقوع بود. و تفاوت‌های زیادی در داستان وجود داشت که در مرحله تدوین و فیلمبرداری صحنه‌های اضافه وارونه شد. شخصیت‌هایی [چون «لوکی»] که قرار بود بمیرند نمرده بودند، شخصیت‌هایی که با هم اختلاف پیدا کرده بودند دوباره کنار هم بودند.»

 

استنلی کوبریک – هراس و هوس (Fear and Desire)

«استنلی کوبریک» معتقد بود که «هراس و هوس» لکه‌ای بر کارنامه فیلمسازی‌اش است. در دهه ۱۹۶۰ گزارش شد که کوبریک نگاتیو اصلی این فیلم جنگی را از بین برده و امیدوار است که سایر نگاتیوها را نیز از بین ببرد. این فیلمساز در سال ۱۹۶۴ «هراس و هوس» را «کوششی جدی که ناشیانه انجام شده» خواند.

 

جول شوماخر – بتمن و رابین (Batman and Robin)

تقریباً همه عوامل فیلم «بتمن و رابین» از محصول نهایی ناراضی بودند. «جورج کلونی» و کارگردان فیلم برای این نسخه از بتمن چندین مرتبه از هواداران عذرخواهی کردند. شوماخر در سال ۲۰۱۷ گفت: «ببینید، عذرخواهی می‌کنم. می‌خواهم از همه هوادارانی که ناامید شدند عذرخواهی کنم چون فکر می‌کنم یک عذرخواهی به آن‌ها بدهکارم.» پس از اکران این فیلم در سالن‌های سینما شوماخر گفت که با او مثل «تفاله» رفتار شده است: «مثل این بود که نوزادی را به قتل رسانده بودم.»

 

جری لویس – روزی که دلقک گریست (The Day the Clown Cried)

«روزی که دلقک گریست» هیچ‌گاه عرضه نشد. کارگردان که نقش اصلی را نیز بازی کرده بود، این فیلم در مورد بازداشت دلقک مستی که به جرم توهین به هیتلر توسط آلمان نازی بازداشت شده بود را بایگانی کرد. لوییس معتقد بود این فیلم «خیلی خیلی بد» است و اغلب تمایلی نداشت در موردش حرف بزند. او در سال ۲۰۱۳ گفت: «از این اثر شرمسار بودم و خوشحالم که این قدرت را داشتم که از آن محافظت کنم و اجازه ندهم کسی ببیندش.»

 

جاش ترنک – چهار شگفت‌انگیز (Fantastic Four)

تا پیش از شروع فیلمبرداری، پروژه «چهار شگفت‌انگیز» به کارگردانی «جاش ترنک» طبق برنامه پیش می‌رفت. بعضی از شناخته‌شده‌ترین ستارگان هالیوود از جمله «مایکل بی. جوردن»، «مایلز تلر»، «کیت مارا» و «جیمی بل» در این فیلم نقش‌آفرینی کردند، در حالی که «جاش ترنک» به تازگی با «تاریخچه» (Chronicle) به شهرت رسیده بود. ترنک سال ۲۰۲۰ در مصاحبه با «پالیگان» گفت توافق عدم افشا هنوز به او اجازه نمی‌دهد که جزئیاتی از پروژه «چهار شگفت‌انگیز» را به صورت کامل توضیح دهد اما می‌گوید از ابتدا با «جرمی اسلیتر» نویسنده فیلمنامه در مورد لحن اختلاف نظر داشته است. ترنک می‌گوید: «مشکل توسعه‌ی «چهار شگفت‌انگیز» فقط به لحن مرتبط می‌شد. می‌توانستی کامیک-بوکی‌ترین چیزها از قبیل اسامی، چهره‌ها و هویت‌ها و پیشینه‌ها را انتخاب کنی، و در یک لحن ترکیبش کنی. اما لحنی که [اسلیتر] به آن علاقه داشت، لحنی نبود که من با آن ارتباط برقرار کنم.» تنش بیشتر وقتی به پروژه اضافه می‌شود که ترنک سخت می‌کوشد «مایکل بی. جوردن» را برای نقش «جانی استورم» انتخاب کند، شخصیتی که در کتاب‌های کامیک سفیدپوست است. انتخاب جوردن برای شخصیت «جانی استورم» اعتراض گسترده هواداران کتاب‌های کامیک را در پی داشت و فیلمبرداری را تحت تأثیر قرار داد. ترنک می‌گوید: «در IMDb پیام‌هایی دریافت می‌کردم که می‌گفتند مرا با تیر خواهند زد» و اضافه می‌کند در حین فیلمبرداری با اسلحه‌ی پر می‌خوابیده و پس از پایان ضبط فیلم آن را پس داده است.

 

کیفر ساترلند – زن تحت تعقیب (Woman Wanted)

در طول دهه ۱۹۹۰، «کیفر ساترلند» از بازیگری به کارگردانی گرایش پیدا کرد. هرچند اولین فیلم بلندش «حقیقت یا پیامد» (Truth or Consequences) در سال ۱۹۹۷ با استقبال منتقدین همراه نشد، اما او به کارگردانی ادامه داد و در سال ۲۰۰۰ فیلم «زن تحت تعقیب» را ساخت. ساترلند به قدری از فیلم خودش بیزار بود که آن را با نام مستعار «آلن اسمیتی» منتشر کرد و به آخرین فیلمساز شناخته‌ای تبدیل شد که از این نام استفاده می‌کند. او پس از این فیلم به صندلی کارگردانی بازنگشت.

 

آرتور میلر – فیلمی از آلن اسمیتی: بسوز هالیوود بسوز (An Alan Smithee Film: Burn Hollywood Burn)

فیلمی در مورد نام مستعار آلن اسمیتی که در نهایت خودش هم با نام «آلن اسمیتی» منتشر شد. «بسوز هالیوود بسوز» در مورد کارگردانی به نام «آلن اسمیتی» با بازی «اریک آیدل» است که با استودیویی در مورد تدوین اختلاف نظر پیدا می‌کند. این فیلم آینه حقیقت شد و استودیوی سازنده به میلر اجازه تدوین نداد و سرانجام فیلم را با نام اسمیتی منتشر کرد.

 

دیوید لینچ – تل‌ماسه (Dune)

به دنبال موفقیت «مرد فیل‌نما» (The Elephant Man)، «دیوید لینچ» می‌توانست به هر پروژه‌ای که می‌خواهد بپیوندد. لینچ که کتاب علمی-تخیلی «تل‌ماسه» نوشته «فرانک هربرت» را نخوانده بود، برای اقتباس سینمایی از آن موافقت کرد و این اثر را به قسمت سوم «جنگ ستارگان»، «بازگشت جدای» (Return of the Jedi) ترجیح داد. لینچ نوشتن فیلمنامه «تل‌ماسه» را بر اساس رمان حماسی هربرت آغاز کرد و پنج پیش‌نویس ارائه کرد. با این حال نتیجه نهایی مطابق میل کارگردان نبود. لینچ می‌گوید: : «به همه کارهایم به جز «تل‌ماسه» افتخار می‌کنم. از کار بر روی فیلم‌های مختلف لذت برده‌ام. مسئله مهم افتخار نیست بلکه لذت بردن از انجام کار است. من از کار بر روی تمامی این مدیوم‌های مختلف لذت برده‌ام. احساس می‌کنم خوش شانس بوده‌ام که توانسته‌ام از این کارها لذت ببرم و توانسته‌ام زندگی کنم.» لینچ اغلب فیلم «تل‌ماسه» را یکی از «غم‌های بزرگ» زندگی خود می‌داند چرا که استودیو بودجه لازم برای تولید این فیلم را تأمین نکرد و اجازه نداد دیدگاه‌های هنری‌اش را در فیلم اجرا کند. فیلم «تل‌ماسه» چنان لطمه‌ای به لینچ زده که او در ماه آوریل گفت هیچ علاقه‌ای به دیدن بازسازی فیلم به کارگردانی «دنی ویلنوو» ندارد چرا که خاطرات دردناکی را برای او زنده می‌کند.

 

دیوید فینچر – بیگانه ۳ (Alien 3)

وقتی تهیه‌کنندگان «بیگانه» تصمیم گرفتند «دیوید فینچر» را برای دنباله انتخاب کنند، این فیلمساز ۲۸ ساله بود. فینچر تنها پنج هفته برای آماده شدن وقت داشت و فیلمنامه‌ای در اختیارش گذاشته بودند که ناتمام بود. فینچر بعدها گفت: «وحشتناک بود. بدترین اتفاقی است که برای من روی داده.» در سال ۲۰۰۹ وقتی در آستانه اکران «مورد عجیب بنجامین باتن» (The Curious Case of Benjamin Button) بود اعلام کرد: «باید به مدت دو سال بر رویش کار می‌کردم، سه بار اخراج شدم و در مورد هر موضوعی بحث می‌کردم. هیچ‌کس به اندازه من از فیلم متنفر نبود؛ تا امروز، هیچ‌کس به اندازه من از فیلم متنفر نیست.»

 

کوین یاگر – برپاخیزان جهنم: خط خون (Hellraiser: Bloodline)

چهارمین فیلم در چندگانه «برپاخیزان جهنم» پرحاشیه بود. «کوین یاگر» کارگردان ابتدایی باید به دستور استودیو صحنه‌هایی را دوباره فیلمبرداری می‌کرد، اما فیلمساز زیر بار نرفت. «جو شپل» جانشین او شد و عاقبت یاگر از نام مستعار «آلن اسمیتی» استفاده کرد. نسخه نهایی فیلم برای منتقدین به نمایش درنیامد و هواداران نیز از آن ناراضی بودند.

 

دیوید او. راسل – عشق تصادفی (Accidental Love)

«دیوید او. راسل» در سال ۲۰۰۸ به این پروژه پیوست. کارگردان فیلم تمایل داشت یک کمدی رمانتیک با ته‌رنگ‌هایی سیاسی با بازی «جسیکا بیل» و «جیک جیلنهال» در نقش‌های اصلی بسازد و ۲۶ میلیون دلار برای تولیدش دریافت کرده بود. با این حال، فرایند تولید به هرج‌ومرج کشیده و به دنبال شکایت عوامل و بازیگران از پرداخت نشدن دستمزدها، فیلمبرداری طبق برخی گزارش‌ها تا ۱۴ بار متوقف شد. سرانجام با توجه به اینکه بعضی از صحنه‌های کلیدی ضبط نشده بود، پروژه به صورت کامل لغو شد. اما پس از آنکه راسل با «مبارز» (The Fighter) و «کلاه‌برداری آمریکایی» (American Hustle) توجه آکادمی اسکار را معطوف کرد، استودیو کوشید این فیلم را منتشر کند. کار بر روی پروژه بدون راسل ادامه پیدا کرد و با یک تغییر عنوان به «عشق تصادفی» و تغییر نام کارگردان به «استیون گرین» در سالن‌های سینما روی پرده رفت اما مطابق انتظار با استقبال منتقدین مواجه نشد.

الکس کورتزمن – مومیایی (The Mummy)

«الکس کورتزمن» که بیشتر با نویسندگی برای فیلم‌های «پیشتازان فضا» (Star Trek) و «تبدیل‌شوندگان» (Transformers) شناخته می‌شود، در مصاحبه با «پلی‌لیست» فیلم «مومیایی» را «بزرگ‌ترین ناکامی عمر» خود خوانده است. او درباره این فیلم که از «راتن تومیتوز» امتیاز ۱۶ درصد دریافت کرده می‌گوید: ««اگرچه از بسیاری جهات ظالمانه بود، و اگرچه آشپزهای زیادی در آشپزخانه بودند، اما خوشحالم که فرصت مرتکب شدن آن اشتباهات را داشتم چون من را به انسانی سرسخت‌تر و نیز فیلمسازی مصمم‌تر تبدیل کرد... و این موهبتی واقعی است و همیشه آن موهبت‌ها را احساس می‌کنم چون وقتی می‌بینم چیزی درست به نظر نمی‌رسد، بسیار مصمم هستم – دیگر در موردش سکوت نمی‌کنم. وقتی آن احساس را داشته باشم، به معنای واقعی کلمه ادامه نمی‌دهم. به نظر من ارزش ندارد. و تا وقتی چنان تجربه‌ای نداشته باشید، نمی‌توانید به آن جایگاه قدرشناسی برسید.»

دیدگاه‌ها

برای ارسال دیدگاه باید وارد شوید