[حاوی اسپویلر از فصل هشتم]
«نبرد بزرگ» به پایان آمد؛ «نایت کینگ» و ارتش او از هم پاشیده شد؛ و بسیاری از پیشبینیهای هواداران نقش بر آب شد.
در پایان اپیزود سوم از فصل هشتم و پایانی «بازی تاجوتخت»، «دن وایس» نویسندهی سریال در مورد «نایت کینگ» گفت: «این مسئله اهمیت داشت که فکر کنیم نقشهی [زندگان] هر چه که باشد قرار نیست عملی شود چرا که در آن صورت به نحوی احمقانه به نظر میآمد.» با این حال، نقشه جواب داد و قهرمانان قصه «نایت کینگ» را فریب دادند و او را با طعمهی «برن» به گادزوود کشاندند. آنها اگرچه باید نیروهای بیشتری را برای محافظت از برن میگماشتند اما سرانجام «آریا استارک» از راه رسید و خنجر والریایی خود را همان جایی فرو کرد که «فرزندان جنگل» تیغ دراگونگلس خودشان را برای خلق «نایت کینگ» فرو کرده بودند. طبق پیشبینی «جان اسنو» با نابود شدن «نایت کینگ» لشکر نامردگان هم سقوط کرد.
البته نقشه چندان خوب پیش نرفت: جورا، بریک، اد، لیانا، و تیون همگی در نبرد برای زندگان جان خود را از دست دادند و ملیساندر همانگونه که وعده داده بود تا سپیده دم هم زنده نماند. به هر روی «زمستان» تمام شد و اکنون باید رؤیای بهار را در خیال آورد. هنوز سه اپیزود از فصل پایانی باقی است و سرسی در «کینگز لندینگ» در انتظار نشسته. بنابراین ۱۰ سؤال کلیدی به ذهن میآید که در ادامه با هم مرورشان میکنیم.
گوست کجاست؟
دایرولف وفادار جان اسنو برای اولین بار پس از فصل ششم در اپیزود «شوالیه هفت اقلیم» ظاهر شد و در اپیزود اخیر هم در صف اول نبرد حاضر بود و به همراه دوتراکیها به سمت «ارتش مردگان» هجوم برد. با وجود آنکه جورا و دیگر دوتراکیها به سمت وینترفل بازگشتند ما در این قسمت دیگر گوست را ندیدیم. اما هواداران تیز چشم سریال در تصاویر پیشنمایشی که از اپیزود چهارم منتشر شده موفق شدهاند او را پش سر سمول شناسایی کنند.
حالا سرسی دشمن اصلی است؟
همچنانکه دنریس در تیزر اپیزود چهارم از فصل هشتم میگوید: «ما در نبرد بزرگ پیروز شدیم. اکنون در آخرین جنگ برنده میشویم.» در ذهن خود به سرسی لنیستر میاندیشد و تخت آهنینی که باید بر آن تکیه کند. اما البته مسائل در «بازی تاجوتخت» به این سادگی نیستند (ظاهراً به جز کشتن نایت کینگ). سریال با جنگ و ستیزهای میان شخصیتهایش تعریف میشود و هنوز به فاصلهی سه اپیزود مانده به پایان این منازعات میان بازماندگان «نبرد وینترفل» ادامه دارد. دیالوگ سانسا، تیریون و میساندری را به یاد بیاوریم:
تیریون: شاید بهتر بود از هم جدا نمیشدیم.
سانسا: تو بهترینشان بودی.
تیریون: چه فکر وحشتانگیزی.
سانسا: به جایی نمیرسیدیم.
تیریون: چرا؟
سانسا: به خاطر مادر اژدهایان. وفاداری تو به او مشکلساز میشد.
میساندری: بله، بدون مادر اژدهایان اصلاً مشکلی وجود نمیداشت. چون همهی ما مُرده بودیم.
بنابراین ممکن است در ادامهی داستان بعضی از شخصیتهای محبوب ما از جمله جان، دنریس، سانسا، آریا، تیریون و دیگران رو در روی هم قرار بگیرند. وقتی در میانهی فصل هشتم «نایت کینگ» سر به نیست شده باشد، چه تضمینی برای باقی ماندن سر سرسی بر روی تنش در اپیزودهای بعدی وجود دارد؟
رابطهی دنریس و جان در آینده به چه شکل درخواهد آمد؟
مردم هنوز از هویت واقعی «جان اسنو» و ادعای احتمالی او برای تخت آهنین باخبر نشدهاند، از طرفی او و دنریس فرصت زیادی برای بحث در این مورد را پیدا نکردهاند. احتمال اینکه جان تاج و تخت را فراموش کند زیاد است اما هنوز معلوم نیست فرمانروایی دنریس چگونه پیش خواهد رفت. گفتههای «سمول» تارلی در مورد او که ممکن است حاضر نباشد به خاطر نجات مردمش از تاج و تخت دست بکشد همچنان در ذهن تداعی میشود. در تیزر اپیزود جدی، دنریس را میبینیم که دل لردهای شمال را به دست آورده چرا که اژدهایان او جانشان را نجات دادهاند.
اکنون سؤال این است که آیا در مقابل ناجی خود زانو خواهند زد؟ این مسئله بسیار پیچیدهتر میشود اگر بفهمند که جان یک تارگرین است و وارث برحق تاج و تخت. چه روی میدهد اگر سانسا که هنوز امید دارد استقلال شمال را حفظ کند و آن را به یک استارک بسپارد، متوجه شود که والدین واقعی جان چه کسانی بودهاند؟
چه تعداد از نیروهای شمال باقی مانده؟
بعضی از صحنههای پایانی «نبرد وینترفل» به طرز غریبی بیصدا بودند و ویسریون در آخرین لحظات خودش را از نامردگان جدا میکرد. به جرأت میتوان گفت که شمار زیادی از نیروهای حاضر از جمله دوتراکیها، شوالیههای ویل، و نیروهای شمال از بین رفتند. کمبود اسب در حین نبرد نشان میداد که دوتراکی دیگری باقی نمانده. بیشتر سربازانی که نجات یافتند یا شمالیاند و یا از نیروهای ویل، اما به هر حال در مقابل ۲۰ هزار نیروی سرسی در کینگز لندینگ ناچیز است حتی اگر اجیرشدگان با خود فیل نیاورده باشند.
دنریس در فصل هفتم با نیرویی عظیم و همپیمانانی در سراسر وستروس برای به چنگ آوردن تاج و تخت لشکرکشی کرد. این هم پیمانان اغلب از بین رفتهاند و نیروهایشان نابود گشته. با این وجود، هنوز دو اژدها در اختیار دارد. «ریگال» کمی در حین نبرد زخمی شد اما هر دو اژدها چنان که در تیزر اپیزود چهارم دیدیم حالشان خوب است.
آیا در نیمهی دوم این فصل عدم توازن قدرت وجود دارد؟
«اگان فاتح» به کمک سه اژدها و دو هوویش وستروس را به دوران شکوه رسانده بود. هیچکس به اندازهی او موفق نشده بود «هفت اقلیم» را اینگونه متحد سازد. او با نزدیک به ۱۶۰۰ نیرو موفق به این کار شد اما تنها تفاوتش با لردهای وستروسی این بود که سه اژدها در اختیار داشت. اژدها با نیروهای پیاده نظام قابل قیاس نیستند. بنابراین سؤال این است که سرسی و اطرافیانش چگونه در مقابل جانوران دم-آتشین دنریس مقاومت میکند؟
در فصل قبلی، «کایبرن» از «عملیات بیگ کراسبو» رونمایی کرد و تا مرز کشتن اژدها پیش رفت. درحالی که قهرمانان داستان در حال نزاع با «نایت کینگ» بودند، سرسی ممکن است صدها کراسبو و یا حتی سلاحی مرگبارتر برای اژدها ساخته باشد. در کتابهای «جورج مارتین»، «یورون گریجوی» ادعا میکند که شیپوری جادویی به نام «دراگونبایندر» دارد که میتواند کنترل اژدهایان را بوسیلهی آن به دست بگیرد. اگرچه تاکنون در سریال چنین چیزی را مشاهده نکردهایم اما بدون تردید چارهای برای مبارزه با اژدهایان دنریس اندیشیده است.
مادر اژدهایان، از طرف دیگر بیش از هر زمان دیگری برای به کار گرفتن فرزندانش و تصرف تخت پادشاهی انگیزه دارد. بدون سربازان پرشمار او چه راههای دیگری پیش رو دارد؟ تیریون و جان همیشه به او توصیه میکنند که شهرها را به آتش نکشد و انسانهای بیگناه را قربانی نکند.، با این حال، از دنی بعضاً رفتارهایی شبیه به کشورگشایان سرزده تا آزادیبخشان. در طول «بازی تاجوتخت» همیشه احتمال تبدیل شدن دنریس به «ملکهی دیوانه» بیشتر از تثبیت او به عنوان یک حاکم خیرخواه وجود داشته است. به زودی خواهیم فهمید که دنی چه مسیری را در پیش میگیرد.
بران کجاست؟
«بران» شخصیتی بود که در فصل قبلی تا مرز کشتن اژدها پیش رفت. ما آخرین بار او را در یک فاحشهخانه دیدیم درحالی که کایبرن به او ارابهای پر از طلا پاداش داد تا جیمی یا تیریون را در شمال به قتل برساند. چه میشود اگر بران را دیگر هرگز نبینیم و او ارابه را بردارد و به جای شمال به هرکجا که خواست برود؟ این احتمال ضعیف است و به نظر میرسد که بار دیگر شاهد حضورش در سه قسمت باقی مانده باشیم.
جملهی تیریون در فصل اول خطاب به این کاراکتر را به یاد بیاوریم: «هر چه به تو داده باشند، من دو برابرش را به تو پرداخت میکنم.» اما مشکل اینجاست که تیریون دیگر این همه ثروت ندارد. به زودی خواهیم دید که بران بیشتر به دوستی اهمیت میدهد یا طلا؟ به نظر میرسد که او میتواند هر دو را داشته باشد چرا که طبق اعلام کایبرن سرسی پاداش قتل برادرانش را از پیش پرداخته است.
کلیگینبول؟
هوند زنده ماند! و به این ترتیب باید عازم جنوب شود و برادرش «کوه» را پیدا کند. «بازی تاجوتخت» اگرچه سریالی تلخ است اما در فصلهای گذشته خواستههای هواداران را اجابت کرده. بنابراین باید منتظر نبرد دو برادر در این فصل باشیم.
کس دیگری به یاری قهرمانان قصه خواهد آمد؟
هنوز جای امیدواری وجود دارد که «ادمور تالی» و یا «رابین آرین» در این فصل حضور پیدا کنند زیرا بازیگران این دو نقش در فهرست اولیهی عوامل فصل هشتم ظاهر شدند. هیچیک از این دو در فصل هفتم جایی نداشتند بنابراین به نظر نمیرسد که درج نام این دو بازیگر تصادفی بوده باشد.
شوالیههای ویل در نبرد وینترفل برای قهرمانان داستان جنگیدند به همین علت بعید است که نیروهای دیگری به دنریس تقدیم کنند. از سوی دیگر «ادمور تالی» پنج فصل کامل در اسارت خاندان لنیستر بوده، بنابراین اگر او را جایی گیر بیاورند این فرضیه تقویت میشود. سانسا در فصل ششم از خاندان تالی درخواست کرده بود به او در بازپسگیری وینترفل کمک کنند، از این رو تالیها ممکن است باز هم حاضر به همکاری باشند.
سؤال دیگری که پیش از فصل هشتم مطرح میشد این بود که آیا «هولند رید» دوست صمیمی «ند استارک» که حضور پررنگی در سریال نداشته آیا اسراری که در سینه دارد را فاش میکند یا نه؟ اما حالا که سه اپیزود از فصل را پشت سرگذاشتهایم به نظر نمیرسد که خاندان رید نقشی در این فصل ایفا کنند.
پیش از اینکه یورون ناوگان یارا را در فصل هفتم به نابودی بکشاند، او به سمت دورن در حرکت بود تا به نیروهای دورنی ملحق شود. ما تا این لحظه نمیدانیم که آن نیروها چه سرنوشتی پیدا کردهاند؛ آیا هنوز منتظر یارا ماندهاند؟
اقدام بعدی قهرمانان چیست؟
در تیزر فصل هشتم سریال دیدیم که جان و دنریس در مقطعی به دراگوناستون رسیدهاند. این تنها تصویری است که از اپیزودهای چهارم تا ششم در اختیار داریم. عزیمت این دو به دراگوناستون منطقی به نظر میرسد چرا که زادگاه دنریس بوده و او به این منطقه آشنایی دارد و نیز در نزدیکی کینگز لندیگ واقع شده است. اینجا باید مکانی باشد که قهرمانان قصه نقشههای بعدی خود را طرح ریزی کنند.
تواناییهای برن چه تأثیری بر وقایع آینده دارد؟
«کلاغ سه چشم» با چه هدفی «نبرد وینترفل» را با وارد شدن به ذهن کلاغها سپری کرد؟ برای اینکه نبرد را از بالا نگاه کند؟ هیچ کار دیگری از عهدهاش برنمیآمد؟ از طرفی او چه ارتباطی به «نایت کینگ» و سفر در زمان میتوانست داشته باشد؟ آیا او همان «نایت کینگ» بود؟ نگارنده پاسخ این پرسشها را نمیداند، اما بر کسی پوشیده نیست که نقش «برن» در سریال همواره مبهم مانده و اپیزود یکشنبه شب گذشته نیز کمکی به حل این معما نکرد.
دیدگاهها
مهمان
برای ارسال دیدگاه باید وارد شوید
amirfilms
amirfilms
۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۸ ۰۱:۲۰
یه تئوری فضایی بدم :)) دنریس و جان از سرسی شکست میخورن و برن با نیرویی که هنوز معرفی نشده سرسی رو شکست میده و بر تخت پادشاهی میشینه ولی چون وارث نداره بچه آریا و اون پسر آهنگره ولیعهدش میشه
۰
۰
برای امتیازدهی باید وارد شوید
پاسخ
koorosh salarian
koorosh salarian
۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۸ ۰۳:۳۱
این احتمال هست دنریس . داریوس رو از میرن اگه اشتباه نکرده باشم احضار کنه گروه پسران دوم خیلی قوی و امادست
۰
۰
برای امتیازدهی باید وارد شوید
پاسخ
Fatemeh Eizadpanah
Fatemeh Eizadpanah
۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۸ ۲۱:۰۷
سوال دوم:علت منت و بزرگی بیش از حد دنریس رو نمیفهمم.خیلیای دیگه هم خیلی کارها کردن که خیلی مهمه ولی اینجور نشدن.«هیچکس» مجبورش نکرد بیاد هفت اقلیم رو فتح کنه که «شمال» هم یکی ازون هفت اقلیمه و نایت کینگ هم دشمنی بود که باید برای رسیدن به خواسته اش نابودش میکرد.فقط و فقط خواسته خودش بود.کسیم مجبورش نکرد عاشق جان بشه که بقول خودش توی اپیزود 8x2 بیاد توی «جنگ جان» بجنگه که باوجود از دست دادن ویسریون هنوزم نفهمید کی تهدید واقعیه.اگر نمیومد شمال مردم رو نجات بده همون مردم جلوش دیر یا زود بعنوان سرباز نایت کینگ می ایستادن.متاسفانه همه چیز هم به اسم اون تموم میشه که من اصلا موافق نیستم.در هیچ چیزی برتر از هیچ یک از شخصیتهای اصلی داستان نیست.هرکسی بیشتر از دنریس سختی نکشیده باشه کمتر نکشیده.خیلیا میگن دنریس خیلی بدبختی ها کشید ولی یادمونم نره که فقط ۲-۱ اپیزود بدبختی کشید بعدش دل کال دروگو رو بدست آورد و کالیسیش بود و یکم که اومد بدبختی بکشه اژدهایان متولد شدن و ازون به بعد هرجا رفت بالای مجلس نشست.بدبخت ترین شخصیت سانسا بود.البته تاوان عشقش به جافری رو داد. دنریس:«مثل یه مادیان فروختنم (جاییو بیاد بیارید که بیلیش، سانسا رو به رمزی فروخت)، به زنجیر کشیدنم (جاییو بیاد بیارید که سانسا به مارجری گفت حق خارج شدن از کینگزلندینگ رو ندارم)، بهم خیانت شده (جاهاییو بیاد بیارید که بیلیش خیانت کرد به سانسا)، بهم تجاوز شده (جاییو بیاد بیارید که شب عروسی رمزی و سانسا بود)، بی آبرو شدم (جاییو بیاد بیارید که سانسا توی تالار تخت آهنین زانو زده بود و جافری دستور داد لباس هاشو در بیارن که تیریون نذاشت).» شخصیت دنریس رو بعنوان یک زن قدرتمند و جسور واقعا تحسین میکنم ولی اینقدری که همه محسورش شدن هم خوب نیست.نمیسوزه و مادراژدهایانه و اینم چیزی نیست که انتخاب خودش بوده باشه.مث اینه دراکو مالفوی بگه من جادوگر بدنیا اومدم و خونم خالصه پس از همه مشنگ ها و فشفشه ها و جادوگرهای ناخالص برترم.حقیقتا نیست چون انتخاب خودش نبوده اینطور زاده شه.چیزی نیست که خودش بدست عاورده باشه.باهاش زاده شده. البته در عاخر همه زیر سایه دنریس خواهند رفت ولی ممنون از سانسا که مقاومت کرد. ——— درمورد سوال ششم یاد حرفهای «جروم فلین» بازیگر نقش Bronn افتادم که توی مصاحبات قبل از سیزن ۸ گفت:«ممکنه با پایان سریال طرفدارا بحدی که الآن دوسم دارن،دیگه دوسم نداشته باشن.»(یعنی یکی از برادران یا هردو برادر لنیستر رو میکشه؟) ——— سوال هشتم: مگه شوالیه های ویل توی جنگ وینترفل نبودن؟یعنی قسمتیشون توی «ایری» پیش لردشون هستن؟ ——— اگه حقیقتا نایت کینگ و مردگان نابود شده باشن بنظر من برن جز رسوندن خبر حقیقت والدین جان به ملت هدف دیگه ای نباید داشته باشه.هرچند کلاغ سه چشم شخصیت پیچیده ایه ولی برن میتونه به زندگیش ادامه بده و حافظه دنیا باشه و به کمک سم و در سالهای پیش رو بقیه میسترها حافظه دنیارو آپدیت کنه تا وقتی یه کسی دیگه مثلا هزاران سال بعد میاد جاشو میگیره.
۰
۰
برای امتیازدهی باید وارد شوید
پاسخ
mohransho
mohransho
۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۸ ۱۹:۳۹
فکر کنم با سریال های ترکی اشتباه گرفتی
۰
۰
برای امتیازدهی باید وارد شوید
پاسخ
gubriyas
gubriyas
۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۸ ۱۶:۳۹
عالی بود
۰
۰
برای امتیازدهی باید وارد شوید
پاسخ