متاسفانه فیلم «تاریکی را حفظ کن» (Hold the Dark) علیرغم نکات مثبت قابل توجهای که دارد در پارهای از مواقع مخاطب را گیج میکند زیرا بدون اینکه صورت مسئله را در اختیار بیننده قرار داده باشد از او جواب طلب میکند! در ادامه با ما همراه باشید تا نگاهی بیندازیم بر جدیدترین ساخته جرمی سالنییر.
سالنییر در فیلم «تاریکی را حفظ کن» به مرز باریک بین تمدن و دنیای وحش میپردازد. دامیان زیفرون در Wild Tales گریزی به مرز میان توحش و تمدن میزند، اما اینجا مسئله ما انسانهایی که در شرایطی خاص دست به انجام اعمال وحشیانهای میزنند نیست، بلکه قرار است به سراغ ذات بشر و خوی حیوانی «انسانها» برویم. داستان فیلم از آنجا شروع میشود که مدروا اسلون (با بازی رایلی کیو) پس از ناپدید شدن پسر شش سالهاش توسط گرگها نامهای به راسل کور (با بازی جفری رایت) مینویسد؛ مردی که پیش از این یک گرگ را کشته و کتابی در مورد چگونگی حیات و رفتارهای این حیوانات نوشته است. در ادامه داستان، خیلی سریع با پیدا شدن جسد پسر بچه میفهمیم که ماجرای کشته شدن او توسط گرگها دروغ بوده و قصه وارد فاز جدیدی میشود. ما بر اساس شواهد به این نتیجه میرسیم که مدورا پسر خود را کشته، اما خب چرا نامهای به راسل کور نوشت تا چنین عمل وحشیانهای را افشا کند؟ پاسخ ساده است، مدورا به دنبال یک فرد تیز بین، یک شاهد آشنا با خوی انسانها و گرگها بود تا درونمایه و پیام فیلم را برای او هویدا کند و در ادامه کور با نوشتن کتابی دیگر، این نوع نگاه را گسترش دهد. حالا میپرسید چه نوع نگاهی؟ در ادامه به بررسی این پرسش میپردازیم.
فیلم تاریکی را حفظ کن قصد دارد به ما بگوید انسان ذاتا موجودی وحشی است که به واسطه قوانین متعدد، خود را به برخی اصول اخلاقی متعهد کرده است. چرا دو شخصیت اصلی قصه ماسک گرگ به چهره میزنند؟ فیلمساز به واسطه این عمل قصد دارد همان خوی وحشیانه ذاتی انسان را به تصویر بکشد که در بسیاری از مواقع تنها یک تلنگر کوچک (فرض کنید یک ماسک یا یک جر و بحث ساده) کافی است تا از زیر بار تعهد به انسانیت و بشر دوستی خارج شویم و با خشونت به دنبال تحقق اهدافمان باشیم.
حال ممکن است بپرسید آیا در این فیلم مرز بین توحش و تمدن به یک ماسک خلاصه میشود؟ پاسخ بدون شک منفی است. روستایی که فیلم در آن به تصویر کشیده میشود را به خاطر دارید؟ سرزمینی که کماکان بکر باقی مانده و تکنولوژی چندان در آن جایی ندارد و ما افرادی را میبینیم که هنوز با افسانههای گوناگون سر و کله میزنند و هیچ شباهتی به سایر بخشهای آمریکا و به طور کلی انسانهایی که با مدرنیسم1 دست به گریبان شدهاند، ندارند. به نوعی شاهد یک سرزمین وحشی و بکر هستیم که با اکثر نقاط زمین که به وسیله بشر متمدن رام شده، متفاوت است.
شخصیت راسل دو بار با گرگها مواجه میشود و در پایان فیلم مدورا و ورنون را داریم که تابوت پسر شش ساله خود را حمل میکنند تا همانند گرگهای اول فیلم با قربانی کردن او سبب ادامه نسل شوند. بدون شک مهمترین مسئله بشر و به طور کلی موجودات زنده بقای نسل به هر قیمتی بودهاست. در نتیجه در پایانبندی فیلم «تاریکی را حفظ کن»، پدر و مادری را میبینیم که ذات وحشی انسان را آزاد میکنند و جسد کودکشان را به گرگها میسپارند، درست مانند حیواناتی که برای زنده ماندن گاهی تولههای خود را میخورند. البته یک تفاوت میان انسانها و گرگ وجود دارد و آن، «عقل و احساس» است. سکانسی را که مدورا با راسل همبستر میشود را نگاه کنید، مدورا از این عمل خشنود نیست، اما برای داشتن شاهدی برای قصهاش محکوم به انجام چنین کاری است، او با قربانی کردن برخی موارد به دنبال دستیابی به هدف بزرگتری است، درست همانند گرگها.
آخرین مسئلهای که در باره داستان فیلم وجود دارد ماجرا خواهر و برادر بودن مدورا و ورون است. فیلمنامه «تاریکی را حفظ کن»، برگرفته از رمانی به همین نام نوشته ویلیام جیرالدی است. در رمان دلایل و اتفاقات بسیاری دال بر تایید نسبت این دو شخصیت گفته میشود، اما در فیلم سالنییر چنین نیست و به نظرم تیم سازنده قصد پرداختن به این موضوع را نداشتهاند. تنها در همان اول فیلم، یعنی جایی که راسل با مدورا همراه میشود تا محل گم شدن کودکان را ببینید، به واسطه جمله «جایی با اون (ورنون) آشنا نشدم، خاطرهای ندارم که اون توش نباشه»، به خواهر و برادر بودن آنها اشاره میشود.
به طور کلی قصه فیلم و پیامی که فیلمساز قصد دارد مخاطب با آن درگیر شود جالب توجه است، اما به گمانم تیم سازنده در رسیدن به مقصود خود ناکام ماندهاست، زیرا هنگام دیدن فیلم ممکن است سوالاتی برایتان به وجود بیاید که هرگز پاسخ مناسبی به آنها داده نمیشود. همچنین برخی از رفتار شخصیتها و پیچشی که برای آنها ایجاد شده بیدلیل بود، این ایراد به نوع برداشت از رمان بازمیگردد، زیرا در ادبیات نویسنده فرصت بیشتری برای پرداخت به شخصیتها دارد اما در مدیوم سینما ماجرا متفاوت است.
از هرچه که بگذریم نمیتوان نماهای فوقالعاده زیبا و چشمنواز فیلم «تاریکی را حفظ کن» را نادیده گرفت. تیم فیلمبرداری توانسته با انتخاب موقعیتهای زمانی و مکانی مناسب و به کارگیری برخی تکنیکهای خاص اتمسفر و جوی عالی را خلق کند، مطمئنم اگر قرار باشد لیستی از ده فیلم برتر سال 2018 از نظر فیلمبرداری تهیه کنم، قطعا «تاریکی را حفظ کن» را در رتبههای بالای این لیست قرار میگیرد.
به طور کلی فیلم «تاریکی را حفظ کن» به خوی وحشی و ذات انسان میپردازد و روی مرز باریک بین توحش و تمدن قصه خود را روایت میکند. اگر دنبال فیلمی هستید که تا چند ساعت پس از دیدنش فکرتان مشغول ماجراها و اتفاقاتش باشد، جدیدترین ساخته سالنییر گزینه مناسبی است. زیرا «تاریکی را حفظ کن» به واسطه اتمسفر و فیلمبرداری خوبی که دارد، قادر است اغلب بینندگان را با خود درگیر کند ولی متاسفانه فیلمنامه و روایت داستان از مشکلات و ایراداتی رنج میبرند و همین موارد سبب میشوند به ارزش کلی اثر لطمه وارد شود.
منتقد: محمدسعید خزایی
امتیاز: 65 از 10
1- مدرنیسم: به معنی گرایش فکری و رفتاری به پدیدههای فرهنگی نو و پیشرفتهتر و کنار گذاردن برخی از سنتهای قدیمی است. نوگرایی فرایند گسترش خردگرایی در جامعه و تحقق آن در بستر مدرنیته است. نوگرایی یا مدرنیسم، گسترهای از جنبشهای فرهنگی که ریشه در تغییرات جامعه غربی در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم دارد را، توصیف میکند. این واژه مجموعهای از جنبشهای هنری، معماری، موسیقی، ادبیات و هنرهای کاربردی را که در این دوره زمانی رخ دادهاند، دربردارد.
دیدگاهها
مهمان
برای ارسال دیدگاه باید وارد شوید
hegoz
hegoz
۲۷ مهر ۱۳۹۷ ۰۱:۳۴
نقد درستی نوشته شده Like
۰
۰
برای امتیازدهی باید وارد شوید
پاسخ
Fatemeh Eizadpanah
Fatemeh Eizadpanah
۲۰ مهر ۱۳۹۷ ۲۰:۱۱
فیلمشو دوس داشتم
۰
۰
برای امتیازدهی باید وارد شوید
پاسخ