news-background
news-background

موشکافی مکالمه «ملیساندرا و واریس» در اپیزود سوم فصل هفت «Game of Thrones»

سه اپیزود از فصل جدید «Game of Thrones» سپری شد و گویا سیر صعودی هیجانات سریال قرار نیست به این زودی ها فروکش نماید. سریال پر هزینه ی مذکور تقریباً 80 درصد مسیر خود را پیموده است و بعد از اکران فصل هشتم خود پرونده اش مختومه خواهد شد. همان گونه که مستحضر هستید در هر قسمت سریال راز و رمز های متعددی مطرح شده یا پاسخ داده می شوند. اپیزود دوم سریال بود که برای نخستین بار صحبت از «شاهزاده ی وعده داده شده» به میان آمد. بعد از گمانه زنی های بسیار پیرامون این مسئله حال نوبت به اپیزود سوم سریال می رسد و بار دیگر شخصیت مرموز «ملیساندرا» خاستگاه به وجود آمدن بحث و گفت و گو های بسیار در فضای مجازی شده است. این شخصیت در چند فصل اخیر باعث به وجود آمدن سوالات بسیار در ذهن مخاطبان سریال شده است. در فصل قبل دیدیم که این شخصیت توانست «جان اسنو» را در جریان یک رستاخیز بار دیگر به دنیای زندگان باز گرداند. اپیزود دوم فصل جدید ایده ی شاهزاده ی منجی را مطرح کرد و حال در اپیزود سوم دیالوگی از خود به جای گذاشت و ما بر آن شدیم تا با تحقیق پیرامون این مسئله، آن را برای شما عزیزان شفاف سازی کنیم. شخصیت ملیساندرا در اپیزود سوم از فراز تپه های مشرف به کاخ «دنریس تارگرین» با شخصیت «واریس» وارد دیالوگی می شود که با جمله ی زیر پایان می پذیرد:

I have to die in this strange country. Just like you من باید در این سرزمین عجیب بمیرم. درست به مانند تو!

وقتی صحبت از ملیساندرا می شود، همگان می دانند که مرگ برای او رنگ و بوی متفاوتی دارد. این شخصیت تا این جای کار توانسته با دو دیالوگ که اولی در اپیزود دوم و دومی در اپیزود سوم مطرح شدند توجه ی بسیاری از تماشاچیان سریال را به سمت خود جلب نماید. او در دیالوگی بیان می کند که «یخ و آتش» را به یک دیگر رسانده است ولی آن چه در سریال به تصویر کشیده می شود بدون شک فراتر از چند دیالوگ است. سازندگان سریال یقیناً بر روی تک تک کلمات و حتی ساختار زبانی آن ها دقت و حوصله به خرج داده اند و تقریباً بر همگان واضح و روشن است که هیچ چیز در جهان سریال مذکور اتفاقی و بر حسب شانس نبوده است. همین مسئله باعث می شود فرض را بر آن بگذاریم که صحبت های ملیساندرا نه تنها نقش حیاتی در پیشبرد خط داستانی فصل هفتم دارند، بلکه زمینه را برای بروز برخی حوادث بسیار مهم در ادامه ی سریال مهیا می سازند.

این شخصیت در مکالمه اش با «واریس» بیان می کند که دیگر زمان حضورش در وستروس به پایان راه خود نزدیک شده است. اگر به سبب طلسم و جادوی این شخصیت که باعث شده عجوزه ی چند هزار ساله ای در پس چهره ای دلربا مخفی شود نبود، بدون شک سال ها پیش این شخصیت به سمت خداوندگار روشنایی می شتافت و خودش را می کشت. این جادوگر چند هزار ساله ماموریت یافته تا شاهزاده ی وعده داده شده یا «آزور آهای» را به جهانیان معرفی کند ولی برای این کار نخست لازم است این شخصیت را پیدا کند. ملیساندرا همان طور که در فصل های قبل دیدیم «استنیس باراتئون» را همان شاهزاده ی وعده داده شده می دانست. شاهزاده ای که برای تبدیل شدن به جنگجوی روشنایی باید عشق خود را قربانی می کرد. عشقی که به گمان ملیساندرا، دختر استنیس یعنی «شیرین» بود. پیدا شدن شاهزاده ی وعده داده شده برای ملیساندرا به مثابه ی حسن ختامی بر زندگانی چند هزار ساله اش می باشد. او با پیدا کردن این شخص به طلسم عمر طولانی خود پایان داده و می تواند برای همیشه بمیرد. بار دیگر به دیالوگ بالا باز می گردیم. وقتی به بخش دوم می نگریم در می یابیم که «واریس» نیز باید بمیرد. علتش چیست؟ چرا ملیساندرا از واریس در پیش گویی اش نام می برد؟

گذشته ی تاریک واریس

واریس، ملقب به عنکبوت، شخصیتی است که در تمام خط داستانی «Game of Thrones» در مرحله ی نخست آرامش خود را حفظ نموده و ذهنش را از پرداختن به حواشی دور نگه داشته است. همین امر باعث شده او یکی از سیاس ترین شخصیت های کل سریال باشد. شخصیتی که توانست از «کینگز لندینگ» به سلامت خلاص شود، با «لیتل فینگر» به جدال بر خیزد و در کاخ «دنریس» رخنه کند. با تمام متانت و آرامشی که این شخصیت دارد، دو موقعیت در خط داستانی اش وجود دارد که آرامش روانی اش به هم ریخته است. جالب است بدانید که هر دوی این موقعیت ها زمانی اتفاق افتاده اند که یک جادوگر قرمز در آن جا حضور داشته است. سلسله اتفاقاتی که باعث تنش در خط داستانی واریس شدند به سبب توهینی بودند که این شخص به خدمت گذاران خداوند نور یا «R'hllor» نمود و دین و اعتقاد آن ها را به سخره گرفت. در فصل های قبل زمانی که این شخصیت در ساختمان بزرگ «مرین» حضور داشت، جادوگر قرمزی به نام «کیناوارا» اشاره به زمانی می کند که «واریس» توسط یک جادوگر رده دوم عقیم و اخته شد. در آن سکانس واریس دگرگون می شود و شخصیت کیناوارا به صحبت هایش ادامه می دهد.

آیا به یاد داری آن شب که جادوگر اجزای بدنت را به درون آتش می افکند چه صدایی به گوشت می رسید؟ تو نجوایی را که از درون شعله ها با تو صحبت می کرد را شنیدی... آیا لازم است تکرار کنم که چه می گفت؟ آیا لازم است نام کسی را که صدایش از درون آتش می آمد را برایت بازگو کنم؟

جورج آر آر مارتین در کتاب دومش از مجموعه رمان های «نغمه ای از آتش و یخ» که با نام «نزاع پادشاهان» منتشر شده جزئیات بیشتری در رابطه با زندگی واریس به خوانندگان می گوید. در این کتاب واریس در پاسخ به جادوگر نام برده چنین پاسخ می دهد :

جادوگر را دیدم که اجزای بدنم را در اجاق می انداخت. این جادوگر چیز هایی زمزمه کرد و صدایی در پاسخ به گفته هایش از سوی آتش آبی رنگ به گوشم رسید. با این حال دقیقاً متوجه نشدم چه چیز هایی می گفت...!

صحبت هایی که واریس از آن ها یاد می کند برای جادوگران قرمز بی معنا و مفهوم نیست. در اپیزود چهارم از فصل سوم شخصیت واریس به «تیریون» در مورد جریان اخته شدنش توضیح می دهد و بیان می کند که محکوم به زندگی در این شرایط است. واریس تعریف می کند که جادوگری که این بلا را به سرش آورده درون یک جعبه ی تابوت مانند زندانی است. واریس که از ننگ وارد شده به خودش در عذاب بوده سال های سال تمرین می کند تا تبدیل به یکی از بهترین مشاوران تاریخ وستروس شود و بعد از تعقیب و گریز بسیار جادوگر را در چنگال خود اسیر می کند. بعد از خلاص شدن از شر کیناوارا، شخصیت واریس بار دیگر تحت تاثیر جادوگری قرمز قرار می گیرد. این بار نوبت ملیساندرا است. دیالوگ این دو شخصیت در بالای تپه های جزیره ی «دراگون استون» نشان می دهد که گویا به زودی شاهد خروج ملیساندرا از خط داستانی سریال خواهیم بود. بازیگر نقش ملیساندرا یعنی «Carice van Houten» تائید نموده که تنها در دو اپیزود دیگر از فصل جاری حضور خواهد داشت. این شخصیت در صحبت های خود اشاره به شهری به نام «ولانتیس» دارد. معبد خداوند روشنایی در این مکان قرار دارد. سر جوراه مورمونت در مجموعه رمان های نغمه ای از آتش و یخ سفری به این شهر دارد و بیان می کند که خداوند نور مریدان و پیروان بسیاری در مقایسه با ادیان و خدایان دیگر دارد. در سریال «بازی تاج و تخت» شخصیت ملیساندرا بیان می کند که بعد از حضور در ولانتیس و ملاقات با خداوند روشنایی، بار دیگر به وستروس باز خواهد گشت و کسی نمی داند با خود چه چیزی به وستروس خواهد آورد. گزینه های بی شماری پیش روی این شخصیت قرار دارند. گزینه هایی که می توان حدس زد ملیساندرا در بازگشتش از ولانتیس برای وستروس به ارمغان می آورد. شمشیر فروزان؟ ارتشی از جادوگران قرمز؟ خود خداوند نور؟ کسی نمی داند.! بدیهی است که شخصیت ملیساندرا آرامش خود را در مرگ می بیند. با خنده ی مونالیزا مانندی که به چهره دارد رنگ از رخسار  واریس با جملاتی که در بالا ذکر شدند می پراند. آرامش و متانتی که در رابطه با واریس ذکر کردیم تنها به یک خط دیالوگ از ملیساندرا نیاز داشت تا از هم بگسلد. ملیساندرا به صورت مستتر در حرف هایش پیش گویی می کند که واریس به زودی خواهد مرد. دیالوگی که در خطوط بالا به آن اشاره کردیم گویا قبلاً توسط شخص دیگری به واریس زده شده بود. آیا فکر نمی کنید که واریس از میان شعله های آتش همین جمله را تنها کمی گنگ تر شنیده باشد؟

گفته های ملیساندرا حاکی از آنند که شخصیت واریس یا عنکبوت داستان روز های عمرش به شمارش افتاده اند و عاقبت عنکبوت در تار های خود اسیر خواهد شد. سوال بزرگی که پیش می آید این است که آیا شخصیت واریس برای فرار از مرگ حاضر است به عهد و وفای خود با دنریس پشت کرده و به او خیانت کند؟ باید منتظر ماند و دید.

دیدگاه‌ها

برای ارسال دیدگاه باید وارد شوید
۴ آذر ۱۳۹۶ ۱۴:۰۰

آتش آبی اشاره ب آتش آبی ویسیریون نایت شده دارع فک کنم?ینی واریس نایت کینگ عه;-)

نمایش اسپویل