news-background
news-background

شاهزاده ی وعده داده شده در «Game of Thrones» کیست؟ نگاهی به پیش گویی شخصیت «ملیساندرا»

  • اگر تا اپیزود دوم از فصل جدید سریال «Game of Thrones» را ندیده اید از خواندن متن زیر بپرهیزید.
 

اپیزود دوم فصل جدید «Game of Thrones» در این هفته اکران شد و همان طور که انتظار می رفت توانست سیر صعودی هیجانات سریال را حفظ نموده و زمینه را برای اپیزود های هیجان انگیز بعدی مهیا نماید. اپیزود اول فصل جدید توانست به راحتی رکورد بالاترین تعداد بیننده ها را با ثبت عدد 16.1 میلیون بیننده در تاریخ HBO جا به جا نماید. عددی که در مقایسه با میانگین بیننده های فصل قبل که 10 میلیون نفر بودند یک سر و گردن بالاتر است. اپیزود دوم این فصل تحت عنوان «زاده ی طوفان» پخش شد و به وضوح مشاهده کردیم که سریال سیر تندی را در روایت داستان در پیش گرفته و رفته رفته خود را برای اپیزود های نهایی آماده می کند. از آن جایی که طولانی ترین شب تاریخ وستروس در حال رسیدن به قلمرو هفت پادشاهیست، خداوند روشنایی به قهرمان خود نیاز دارد. قهرمانی که طبق پیش گویی ها قرار است در نبردی سخت مقابل تاریکی قد علم نماید. نبردی که به عقیده ی «ملیساندرا» شخصیت «دنریس تارگرین» در آن نقش کلیدی خواهد داشت.

با نگاه به پیشینه ی شخصیت «ملیساندرا» متوجه می شویم که این شخص با وجود حفظ ظاهر خود، سالیان بسیار طولانی عمر خود را صرف پیدا نمودن قهرمان خدای روشنایی نموده است. قهرمانی که در پیش گویی ها از او به نام شاهزاده ی وعده داده شده یا «آزور آهای» یاد می شود. تا اواسط خط داستانی سریال، شخصیت ملیساندرا تصور می کرد که «استنیس باراتئون» این قهرمان و شاهزاده می  باشد ولی با پیش روی در داستان مشاهده کردیم که او اشتباه می کرده است.

در ادامه ی ماجراجویی هایی که از شخصیت ملیساندرا به تصویر کشیده شد مشاهده کردیم که او توانست «جان اسنو» را از مرگ نجات دهد و بار دیگر او را به دنیای زندگان بازگرداند. در آن لحظات این شخصیت تصمیم خود را گرفت و دچار یک انقلاب شد و با خود اندیشید که اگر کسی قرار باشد لقب قهرمان روشنایی را داشته باشد، بهتر است جان اسنو باشد چرا که فرصت برای یافتن این قهرمان رو به اتمام است و تاریکی و زمستانی سخت در حال نزدیک شدن به بشریت است. ملیساندرا معتقد است که خداوند نور یا «R'hllor» شخصیت جان اسنو را به دلایلی خاص از مرگ رهایی داده است. ملیساندرا با رسیدن به منطقه ی موسوم به «دراگون استون» به ملاقات دنریس می رود و در مورد پیش گویی با وی صحبت می کند. در صحبت های این شخصیت حرفی از این که دنریس شاهزاده ی وعده داده شده است یا خیر زده نمی شود و تنها به وی پیشنهاد می کند که «جان اسنو» را به نزد خود فرا بخواند.

سوالی که پیش می آید این است که نقش ملیساندرا در این میان چیست؟ مطابق گفت و گویی که این شخص با «سر داوس» در فصل های قبل داشت در می یابیم که به عقیده ی ملیساندرا، جان اسنو همان قهرمان روشنایی است. تاریخ دانان و راهبان منطقه ی «دریای باریک» از سوی دیگر معتقدند که «دنریس» همان آزور آهای وعده داده شده می باشد. اگر چنین باشد با دو قهرمان مواجه هستیم که در عمل نمی توانند کنار هم باشند. طبق پیش گویی ها این قهرمان تنها یک نفر می باشد و هر دوی این شخصیت ها در یک زمان نمی توانند شاهزاده –که کسی از جنسیتش خبر ندارد- باشند. برای دقیق شدن بهتر و بیشتر به این مسئله باید به داستان و پیش گویی های موجود پیرامون این شخصیت باز گردیم.

  • آزور آهای که بود؟

طبق آن چه در داستان نغمه ای از آتش و یخ آمده، آزور آهای قهرمانی افسانه ای بوده که توانست توسط شمشیری به نام «لایت برینگر» تاریکی را شکست داده و پایانی بر طولانی ترین شب تاریخ باشد. شمشیر گفته شده در این افسانه به راحتی به دست نمی آید. آزور آهای برای ساخت این شمشیر باید سه مرتبه تلاش می کرد. در تلاش اول سی شبانه روز وقت صرف ساختن این شمشیر نمود که در پایان روز سی ام شمشیر شکست. در تلاش دوم، این شخصیت پنجاه شبانه روز وقف ساخت این شمشیر نمود و این بار وقتی که به مقابله با یک شیر می رفت، شمشیرش بار دیگر شکست.

در تلاش سوم، آزور آهای بعد از صد شبانه روز تلاش بی وقفه به شمشیر دست می یابد ولی می داند که برای قوی ساختن آن نیاز به یک قربانی قوی تر است. او جریان را با همسرش «نیسا نیسا» در میان می گذارد. قهرمان داستان از همسرش می خواهد که سینه اش را آماده ی شمشیر نماید و او شمشیر را در قلب همسرش فرو می نماید و روح همسرش با شمشیر عجین می شود و شمشیر «لایت برینگر» متولد می شود. بعد ها این شخص توسط این شمشیر تاریکی را شکست داده و طلوعی جدید به هفت پادشاهی ارزانی می دارد.

بعد از آن که افسانه ی آزور آهای کامل شد و به تاریخ پیوست عصر جدیدی شروع شد. عصری که طبق پیش گویی ها بیان می داشت تاریکی بار دیگر سایه اش را بر سر همگان خواهد افکند و یک آزور آهای دیگر نیاز است تا با تاریکی مبارزه کند. طبق پیش گویی ها :

بعد از تابستانی بلند، روزی فرا می رسد که ستارگان زخمی شده و سایه ی سرد تاریکی جهان را در بر می گیرد. در این روز قهرمانی از میان دود و نمک به پا می خیزد که شمشیری بر افروخته به دست خواهد گرفت و اژدهایانی که از خواب بیدار شده اند او را همراهی می کنند. شمشیری که لایت برینگر نام دارد. شمشیر سرخ رنگ قهرمانان و آزور آهای مجدداً خواهد آمد و تاریکی در مقابل او زانو خواهد زد.

طبق آن چه در سریال به تصویر کشیده شده، تابستان طولانی تمام شده و سایه ی سرمای تاریکی را می توان به وضوح در درون مایه ی سریال مشاهده نمود. در فصل دوم ستاره ی دنباله داری در آسمان دیده شد که دنباله ای سرخ رنگ از خود به جای گذاشت و چنین به نظر می رسید که زخمی شده است. طبق شواهد موجود در سریال، اگر قرار باشد آزور آهای را ببینیم حالا دیگر وقت آن رسیده است. با این حال در اپیزود دوم فصل جدید، دیالوگی از سوی ملیساندرا گفته می شود که می تواند همه ی پیش بینی ها را به هم بریزد.

پیش گویی ها چیز های خطرناکی اند.

در نتیجه می توان چنین برداشت کرد که حتی پیش گویی نیز می تواند صحت نداشته باشد و آزور آهایی در کار نباشد. در خوش بینانه ترین حالت شخصیت های جهان وستروس و ایسوس بهتر است امیدوار باشند که این پیش گویی ها صحیح باشد وگرنه ارتش تاریکی به فرماندهی پادشاه شب بویی از رحم و مروت نبرده است و همگان را از دم تیغ سرد خود خواهد گذراند.

  • پس آزور آهای جدید کیست؟

دو کاندید بسیار مشخص برای پاسخ دادن به این سوال را در سریال می بینیم که عبارتند از «دنریس تارگرین» و «جان اسنو». دو شخصیتی که به عقیده ی ملیساندرا قرار است نقش مهمی در مقابله با تاریکی ایفا نمایند. بیایید ببینیم هر کدام از شخصیت های مذکور تا چه حد به آزور آهای شباهت دارند.

دنریس در جزیره ی آتشفشانی «دراگون استون» به دنیا آمد که محلیست که هم در آن دود یافت می شود و هم به واسطه ی مجاورت با دریا منبعی از نمک است! او در ادامه ی داستان خود از بین دود و آتشی که در مراسم خاکسپاری «کال دروگو» به پا شده بود سالم بیرون آمد. این همان لحظه ای بود که سه اژدهای این شخص بعد از سالیان بسیار از تخم بیرون آمدند. صبح روز بعد که دنریس را در بین خاکستر آتش پیدا می کنند ستاره ی دنباله داری سرخ رنگ در آسمان دیده می شود و به این ترتیب بخش عمده ای از پیش گویی را یکجا مشاهده می کنیم. اما مسئله ای که پیش می آید این است که طبق متن پیش گویی که به زبان والریانی نوشته شده، قهرمان داستان هیچ جنسیت مشخصی ندارد و به این ترتیب معلوم نیست که قهرمان نور مرد است یا زن.

نشانه های گفته شده در بالا برای جان اسنو نیز صادق می باشند. در سکانسی که به رستاخیز مجدد او منتهی شد ملیساندرا آتشی می افروزد و دود پیش بینی فراهم می شود. اشکی که همراهان و زیر دستان جان اسنو برای فرمانده خود می ریزند محتوی نمک مورد نیاز پیش گویی است. نمک همچنین می تواند اشاره به «دیوار» باشد. در داستان کتاب چنین ذکر  شده که شخصیت «برن» هنگام عبور از دیوار قطره ای از یخ های دیوار به دهانش وارد می شود و مزه ای شور مانند آب و نمک (اشک) دارد. موردی که به ستاره ی زخمی اشاره دارد نیز برای جان اسنو صادق است. این شخص شمشیری به نام طلوع دارد که در زمان تولدش توسط خاندان «دین(Dayne)» به او اهدا شد و گفته می شود که از بقایای یک ستاره ی سقوط کرده از آسمان ساخته شده است.

 

علاوه بر موارد موجود در پیش گویی، گفته می شود که قهرمان داستان خون اژدها در رگ هایش جریان دارد. طبق آن چه در فصل قبل پیرامون والدین جان اسنو مطرح شد متوجه می شویم که هم جان اسنو و هم دنریس چنین مشخصه ای دارند و دودمان هر دوی آن ها به تارگرین ها و اژدها مربوط می شود. در داستان کتاب ذکر می شود که دنریس خواب برادرش «ریگار» را می بیند که به همسرش «الیا مارتل» می گوید فرزندش همان شاهزاده ی وعده داده شده و همان نغمه ای از آتش و یخ است. تا این لحظه به وضوح مشخص نشده است که منظور ریگار از «نغمه» در توضیحاتش چیست. عنوان مجموعه کتاب هایی که جورج مارتین نگارش آن ها را بر عهده دارد نیز چنین است : نغمه ای از آتش و یخ.

خب چه کسی آزور آهای است؟ دنریس؟ جان اسنو؟ یا یک شخص دیگر؟ برای فهمیدن جواب این سوال باید کمی بیشتر صبر کنیم. مشخص است هر کسی که شمشیر لایت برینگر را به دست آورد قهرمان داستان خواهد بود و این احتمال را نیز می توان داد که لزوماً نیاز نیست اسم شمشیر لایت برینگر باشد و این اسم می تواند استعاره از شمشیری باشد که توانایی مقابله با تاریکی را دارد. تعدادی از این شمشیر ها در سریال معرفی شده اند. در خط داستانی تولید این شمشیر می خوانیم که آزور آهای با قربانی کردن عشق خود به شمشیر دست یافت ولی وقتی به دو شخصیت دنریس و جان اسنو می نگریم مشاهده می شود که این دو نفر عشق شان را قربانی کرده اند و چیزی برای از دست دادن ندارند. دنریس همسرش کال دروگو را برای جلوگیری از تبدیل شدنش به موجودی شرور قربانی کرد و جان اسنو نیز معشوقه اش «ایگریت» را ترک کرد تا به « نگهبانان شب» اطلاع دهد وحشی ها در حال حمله به دیوار هستند و در پی این جدایی، ایگریت نیز از دنیا رخت بر بست.

با کنار هم قرار دادن شواهد موجود در می یابیم که سکانس رویارویی جان اسنو با دنریس تارگرین می تواند یکی از مهم ترین سکانس های کل سریال باشد چرا که مملو از شواهد و دیالوگ های پاسخ دهنده به مسئله خواهد بود و یا شاید همه ی این ها بخشی از نقشه هاییست که ملیساندرا در سر دارد. او می خواهد این دو شخصیت را که نشانه های بسیاری از پیش گویی را می توان در آن ها دید کنار هم قرار بگیرند تا سرنوشت یکی از آن ها را برای ماموریت خطیر آینده آماده نماید.

 
  • اما دست نگه دارید...!

نظریه ی دیگری که می توان آن را به موارد بالا افزود شخصیتی مرموز به نام «جوراه مورمونت» می باشد. این شخص به دلیل بیماری پوستی اش موسوم به «پولک خاکستری=گری اسکیل» توانایی حضور در نبرد عظیمی که پیش بینی می شود را در حال حاضر ندارد و هزاران کیلومتر از عشق خود یعنی دنریس دور تر به زندگی ملال آور خود ادامه می دهد. با وجود این که این شخصیت در فصل قبل تقریباً پرونده اش بسته شده آیا فکر کرده اید که علت صرف زمان بسیار در فصل جدید برای ادامه دادن خط داستانی این شخص چیست؟

جوراه مورمونت به عنوان یک «آندال» عضو تحقیر شده ی خاندانی به نام مورمونت و از اهالی بیر آیلند بوده است. این شخص تقریباً در بخش عمده ای از ماجراجویی های دنریس همراه او بوده است و در حال حاضر به علت مداوای بیماری اش او را ترک کرده است. آن چه که بدیهیست این است که این شخصیت قاعدتاً باید در آینده ی نزدیک نزد ملکه ی خود باز گردد، اما بدون شک بازگشت وی یک بازگشت ساده و تشریفاتی نخواهد بود و این شخصیت حتماً دست خوش تغییراتی خواهد شد. برای پی بردن به شخصیت آزور آهای همان طور که در بالا اشاره شد باید به این سوال پاسخ داد که چه کسی بیشترین شباهت را به وی دارد؟ و سوال دومی که مطرح می شود این است که تا چه اندازه ذهن خلاق و فریبنده ی جورج مارتین ما را سرگرم پیش گویی ها می کند؟ اگر با دقت به شخصیت مورمونت نگاه کنیم می بینیم که می تواند در هر دو سوال نقش کلیدی ایفا نماید.

در سریال، درست به مانند کتاب، شخصیت مورمنت به گونه ای توصیف می شود که به دلیل جرایم گذشته اش مجبور به از دست دادن خانواده اش شده است. حتی ند استارک نیز به دنبال مجازات کردن این شخص برای جنایاتش بود. اما چیزی که به درستی در سریال به آن پرداخته نشد انگیزه ی مورمومنت بود که آن هم مربوط به جاه طلبی ها و زیاده خواهی های همسرش بوده است. همسر جوراه مورمونت، لیسنی هایواتر او را ترک کرد و به نزد مردی پول دار شتافت. جوراه برای بازیابی شرافت از دست رفته اش به نزد «واریس» رفت و به عنوان جاسوس به نزد دنریس فرستاده شد. او قرار شد تا اطلاعاتی در رابطه با فعالیت های دنریس به واریس بدهد که در ادامه ماجرا های دیگری نیز بین شخصیت ها اتفاق افتادند و توضیح همه ی آن ها از حوصله و زمان خارج است.

جدای از داستان ها و شخصیت پردازی هایی که سریال برای مورمونت به تصویر کشیده، این شخص بسیاری از خصوصیات پیش گویی را در خود دارد. بار دیگر به اشارات پیش گویی باز می گردیم و آن را با خط داستانی مورمونت مقایسه می کنیم.

  • رستاخیز از میان دود : وقتی که دنریس جنازه ی کال دروگو را به آتش می سپارد، جوراه در کنار او حضور دارد. در ادامه ی سریال دیالوگی بین جوراه و تیریون لنیستر رد و بدل می شود که جوراه می گوید آن لحظه که در کنار دنریس بوده تصمیم می گیرد باقی عمر خود را وقف محافظت از او نماید.
  • رستاخیز در میان نمک : جوراه و تیریون در دریای نمکین به مسافرت می روند و در آن جا توسط مردان سنگی مورد حمله قرار می گیرند و جوراه به بیماری پوستی دچار می شود. در این برهه ی زمانی زندگی روحانی جوراه مجدداً دستخوش تغییر می شود و این شخصیت از آن زمان تاکنون در انقلاب شخصیتی خود به سر می برد.
  • زمانی که ستارگان زخمی شوند : وقتی که دنریس از جوراه ناامید شده و از او روی گردان می شود، جوراه همچنان به ملکه ی خود وفادار باقی می ماند. بسیاری از این اتفاقات در زمانی رخ می دهند که ستاره ی دنباله دار سرخ رنگ در حال عبور از آسمان بوده است.
  • به زانو در آوردن یک شیر : همان طور که در بخش های قبل اشاره شد، آزور آهای هنگام آزمایش شمشیر خود به نبرد یک شیر می رود ولی شمشیرش بعد از اصابت به قلب شیر شکسته می شود. شیر در این جا نمادی از تیریون و خاندان لنیستر است که آن را می توانیم در پرچم این خاندان نیز ببینیم. جوراه مورمونت در فصل قبل توانست به نوعی تیریون را زیر نظر بگیرد و او را مهار کند.
  • خون اژدها : درست است که جوراه خون اژدهایی در رگ هایش ندارد ولی به واسطه ی رابطه ی نزدیکی که با دنریس دارد می توان چنین استبناط کرد که این شخص در کنار منبعی از خون اژدها به سر می برد.
  • به دست آوردن شمشیری افسانه ای :
در کتاب های جورج مارتین دنریس به جوراه مورمونت وعده ی شمشیری را می دهد که از فولاد والریایی ساخته خواهد شد . متن این وعده چنین است :
من هیچ هدیه ی قابلی برای بخشیدن به تو ندارم ولی به تو قول می دهم که با دستان خودم به تو شمشیری اهدا کنم که هیچ کس مشابه آن را تاکنون ندیده است. شمشیری که با آتش اژدها و فولادی والریایی ساخته می شود.
  طبق شواهد نام برده حتی اگر جوراه مورمونت را به گزینه های قبلی اضافه کنیم اقدام عبثی انجام نداده ایم. صحت این مسائل تنها به دست زمان و جورج مارتین معلوم خواهند شد.  

نظر شما چیست؟

    پی نوشت : تصویر اول مطلب متعلق به شاهزاده لوریان، یکی از کارکتر های بازی «Dark Souls 3» می باشد.  

دیدگاه‌ها

برای ارسال دیدگاه باید وارد شوید
۲۷ شهریور ۱۳۹۷ ۱۲:۴۶

100درصد جان اسنو

نمایش اسپویل
۳۰ فروردین ۱۳۹۷ ۱۶:۱۱

دلایل قوی و کافی نیست.شخصیت های جان و دنریس شخصیت های کلاسیک و قهرمانانه ن و احتمال زیاد بمیرند. ب نظرم جیمی لنیستر کاندید قویتری برای ازور اهای هست

نمایش اسپویل