news-background
news-background

نقد فیلم I Care a Lot: مراقبت تحمیلی، هجویه‌ای بر سرمایه‌داری آمریکایی

 

«بازی جوانمردانه شوخی است که افراد ثروتمند ابداع کرده اند تا بقیه ما را فقیر نگه دارند» – من خیلی مراقبم  

«جی بلیکسون» در کمدی سیاه دلهره‌آورش «من خیلی مراقبم» (دانلود فیلم I Care a Lot با لینک مستقیم) به سراغ مجموعه‌ی فاسدی می‌رود که کارشان دوختن کیسه برای سالمندان ثروتمند، تنها، بدون وارث و خانواده است. مجموعه‌ای که در راس آن «مارلا گریسون» با بازی خیره‌ کننده «روزاموند پایک» قرار دارد و با پلن‌های از پیش تعیین شده وارد زندگی این افراد می‌شوند و با ماسک سرپرست و انسان‌های خوب، اخلاق‌گرا و مسئولیت پذیر به راحتی مالک تمامی دارایی آن‌ها می‌شوند و آن‌ها را به مرکز نگهداری سالمندان منتقل می‌کنند تا آرام آرام به انتظار مرگ بنشینند و پس از مرگ هم اموالشان به سرپرست‌ها برسد. اما از آن‌جایی که هر آنچه‌ که حول محور امر منفی بچرخد، تبعات منفی هم خواهد داشت، در آخرین پلنی که این مجموعه‌ی فاسد برای زنی ثروتمند و بازنشسته به نام جنیفر پیترسون (دایان وایست) چیده است خلل وارد می‌شود و پیش‌بینی‌هایشان تحقق نمی‌یابد و دردسرهای این مجموعه‌ی فاسد شروع می‌شود و ماهیت واقعیشان رو می‌شود و وضعیتی پیچیده شکل می‌گیرد، وضعیتی که شاید جمله‌ا‌ی که جنیفر به سرپرستش مارلا می‌گوید، بهترین و شفاف‌ترین وصف برای آن باشد: «من بزرگ‌ترین اشتباه زندگیتم». اخبار سینمای جهان را از ۳۰نما دنبال کنید.

«من خیلی مراقبم» شروع مهم و تاثیرگذاری دارد که اگر به دلیل کمپوزیسیون‌های شلوغ، نماهای تکراری، چهره‌های عادی و نا آشنا و فضاسازی نُرم آن لحظاتی از آن غافل شوید، در پایان مجبور می‌شوید که دوباره به عقب برگردید و دگربار سکانس آغازین را مرور کنید. این شروع مهمی است که در نهایت آرامش میان قاب‌ها، رنگ‌ها، لبخندها، و موسیقی هیجان‌انگیز و تنش‌زا، بذر انتقام و عدالت‌خواهی آنجا نهاده می‌شود و در انتها برداشت می‌شود.

بی‌شک مهم‌ترین دلیل تماشای فیلم «من خیلی مراقبم»، حضور روزاموند پایک است؛ بازیگری قدرتمند که تا بدین‌جای کار، نقش ضدقهرمانی شرور که زنی است آرام، خونسرد، قوی و مصمم که درونش هیولایی نیمه‌خفته زندگی می‌کند را طوری ایفا کرده که برایمان درون‌ماندگار شده است. تازه‌ترین ساخته‌ی بلیکسون، اثر شخصیت‌محوری است که پیرامون شخصیت مارلا گریسون، هیولایی سخت‌جان می‌چرخد که به پزشکی رشوه می‌دهد تا با هم‌کاری او بیماران مورد نظرش را بیابد و با مهر تایید پزشک، مطرح کنند که بیمار سالمند از نظر روحی ناتوان است، سپس قاضی را با مکر و نیرنگ ترغیب کند تا بتواند سرپرستی قانونی بیمار را بگیرد و دادگاه به‌ صورت تسخیری تعیین کند که او از بیمار و اموالش محافظت کند و انقدر در این حقه مهارت دارد که  افراد سالمند را حتی اگر خودشان هم نخواهند، به مراکز نگهداری نظیر خانه سالمندان منتقل می‌کند و به راحتی مایملکشان را تصرف می‌کند.

اما فیلم تماما به ماجراهای هیجان‌انگیز و پر تنشی که در این امر منفی رخ می‌دهد، نمی‌پردازد، فی‌الواقع «من خیلی مراقبم» نقبی است به آمریکا، آرمان‌شهر تحقق یافته‌ای که آرام‌آرام به سمت پادآرمان‌شهر حرکت می‌کند و به تعبیر بودریار، تصویری است از ضدآرمان‌شهر بی‌عقلی، قلمرو‌زدایی، تعیین‌ناپذیری زبان و سوژه، خنثی شدن تمام ارزش‌ها و در نهایت مرگ فرهنگ و آمریکا دارد تمام این‌ها را به واقعیت بدل می‌کند و این کار را به شیوه‌ی تجربی و افسارگسیخته انجام می‌دهد. هسته‌ی اصلی فیلم هم حول محور آسیب دیدن افراد سالمند به‌ وسیله‌ی فساد و حفره‌های موجود در سیستم قضایی آمریکا و سرمایه‌داری ناکارآمد آمریکایی می‌چرخد و بلیکسون آن را با هوشمندی کامل، به‌صورتی رنگارنگ و جذاب در  نوعی از غیبت گیج‌کننده عاطفه و شخصیت‌ها در چهره و بدن‌ها، نشان داده است.

این فیلمی خوش‌ساخت است و سرشار از سکانس‌های تماشایی، فیلمی که سرمایه‌داری طمع‌‌ورزانه‌ی آمریکایی را در نهایت قانون‌مندی به تصویر کشیده و با نماهای باشکوه، موسیقی هیجان‌انگیز، بازی‌های بدون نقص و دیالوگ‌های کوبنده، برای مخاطب لذت و تدخیر را به همراه خواهد داشت. اثری که در یک تصویربرداری و تدوین دقیق، فروپاشی یک زندگی را به تصویر می‌کشد و نشان می‌دهد که در این کشور، چگونه زندگی تحت ناعدالتی‌های قانونی، با اسناد و مدارک رسمی قرار می‌گیرد و زندگی آسوده و بی‌دغدغه‌ی فردی به نام جنیفر پیترسون دستخوش تغییرات تحمیلی می‌شود. به راحتی او را بدل به بیمار می‌‌کنند، به سرعت تلفن او را می‌گیرند و استقلال او را از بین می‌برند، هویت او را سلب می‌کنند و در زندان مزین‌شده‌شان حبس می‌کنند. اما بلیکسون در این میان نقطه گریزی را هم ایجاد می‌کند که گریبان مخاطب را تماما با سیاهی‌های این سیستم هراسناک نگیرد و آن درست زمانی که می‌فهمیم جنیفر کاراکتری است که معادلات مارلا گریسون را به هم می‌زند، کاراکتری که تنها نیست و افرادی به دنبال او هستند و آن‌ها افرادی عادی و بدون داشتن امکانات نیستند، گنگسترهای خشمگین روسی که سردسته‌ی آن‌ها پسر جنیفر، رومن لونیف (پیتر دینکلج) است. فی‌الواقع در این نقطه، بلیکسون به نوعی تقابل شر از جنس همبستگی روسی و فردگرایی آمریکایی را به تصویر می‌کشد و نبرد‌ بین دو نیروی شر و دو ضدقهرمان را به بهترین شکل ممکن شروع می‌کند.

در انتها باید گفت که بلیکسون در «من خیلی مراقبم» به لحاظ بصری حرف‌های زیادی برای گفتن دارد و از ابتدا با تصویربرداری باشکوه، نورپردازی‌های دقیق، میزانسن‌های مناسب و طراحی لباس بی‌نظیر،  مخاطب را درگیر می‌کند و به تبع همین فرم تماشایی، به خوبی روند پیچیدگی طرح داستانی، رشد و نمو شخصیت‌ها و ضدقهرمان نفوذناپذیر را که در نهایت آرامش و اعتماد به نفس، حس انزجار مخاطب را به خوبی رقم می‌زند را به تصویر می‌آورد. این اثری است عاری از خشونت‌های مشمئز کننده و بلیکسون به نوعی خشونت تلطیف شده و آغشته به کمدی سیاه را به نمایش می‌گذارد و با پیچیدگی‌ها و غافلگیری‌های متنی و به تبع آن گره‌گشایی‌های دقیق، ماهرانه اثبات می‌کند که فی‌الواقع هیچ نیازی نیست کاراکترهای یک فیلم را دوست داشته باشیم، تنها کافی است به دقت وارد ماجراهایی شویم که برایمان به تصویر می‌آورند و ما را همراه می‌سازند. و اما در نهایت امر و در پایان‌بندی چنان صحنه‌ای را بر پایه‌ی انتقام و به ثمر رساندن عدالت‌خواهی فردی طراحی می‌کند که به هیچ‌ عنوان مخاطب را رها نمی‌کند. پایان‌بندی که سببیت آن را در همان سکانس آغازین دیده‌ایم و این‌گونه در تازه‌ترین ساخته‌اش اساس واژه‌ی «مراقبت» را معناباخته می‌کند و هراس را در دل مخاطب بر جای می‌گذارد.

  یاسمن اسمعیل‌زادگان

دیدگاه‌ها

برای ارسال دیدگاه باید وارد شوید
۱۰ فروردین ۱۴۰۰ ۱۵:۳۹

من در مورد سیستم درمان آمریکا اطلاعاتی دارم ولی نمی دانم آیا چیزی که در این فیلم بیان شده واقعی است یا خیر چون در اصل یک کلاهبرداری است .

نمایش اسپویل