news-background
news-background

نقد فیلم‌ Zack Snyder’s Justice League: لیگ عدالت؛ ابرقهرمان حماسه‌ساز

این‌که در هالیوود، یک فیلم‌ساز بتواند دگرباره به پروژه‌ی نیمه‌تمامش برگردد و نسخه‌ی خاص و اصلی خودش را بدون دخالت استودیو بسازد، اتفاق بسیار نادری است. اتفاقی که در نهایت ناباوری برای «زک اسنایدر» رخ می‌دهد و این‌بار پروژه‌ی نیمه‌تمامش را پس از افتضاحی که در سال ۲۰۱۷ پس از جدایی او از فیلم به بار آمد، به ثمر رساند. فی‌الواقع جدایی اسنایدر از پروژه به دلیل مرگ نابه‌هنگام دخترش شکل گرفت و به عبارتی استودیو او را نادیده گرفت و سریعا اقدام به جایگزین کرد و «جاس ویدون» را پای کرسی کارگردانی نشاند که نتیجه‌اش چیزی جز شکست نبود. اخبار سینمای جهان را از ۳۰نما دنبال کنید.

داستان فیلم «لیگ عدالت زک اسنایدر» (دانلود فیلم‌ Zack Snyder’s Justice League با لینک مستقیم) به اندازه‌ی کافی ساده و به اندازه‌ی کافی سرشار از عناصر خیالی نمادین است. فیلم با تصاویر تیره و تار و بیمارگونِ «فابیان واگنر» که گویی از دریچه‌ی غاری که سراسر آن را تار عنکبوت گرفته است، درست پس از مرگ سوپرمن آغاز می‌شود، درست جایی که زمین با تهدید شرورهای داستانی رو به رو شده است و سپس در این جهان آلوده و در آستاته‌ی فروپاشی به عدالت‌خواهی و تلاش کاراکترهای کمیک دی‌سی همچون: بتمن، سوپرمن، فلش، واندر وومن، آکوامن و سایبورگ برای نجات و حفظ دنیا از تهدید ابرشرور داستانی؛ استپن‌وولف می‌پردازد، ابرشروری که از سمت دارک‌ساید و دساد، به زمین فرستاده شده تا با گردهم‌آوری و اتصال ۳ جعبه‌ی مادر، دنیا را به ویرانی برساند. کاراکتری که برای حمله به کره‌ی زمین به همراهی دارک‌ساید، فرمانروای مطلق و عالی رتبه سیاره شیطانی آپوکالیپس، آماده است و هدفی جز فروپاشی و خاموشی و تبدیل جهان به دیستوپیا ندارد.

«لیگ‌ عدالت زک ‌اسنایدر» با این که اثری است تیره، غمزده و بیمارگون و سایه‌ی سنگین سیاهی و تباهی که بر روی آن افتاده تا جهان را به پادآرمان‌شهر و ویرانی برساند، کل اثر را در برمی‌گیرد، اما فیلمی است قابل توجه و یک سر و گردن بالاتر از نسخه‌ی پیشین. فیلمی که حداقل به لحاظ بصری حرفی برای گفتن دارد و با وجود طولانی بودن زمان، مخاطب را تا انتها درگیر می‌سازد. اسنایدر به روش‌های مخصوص خودش و با خلق تنش‌هایی میان احساس و اخلاق، میان نیازهای درونی و احساس انجام وظیفه، با خشونت و تخریب در مقابل دعوت به فضیلت، مواجه می‌شود و با استفاده از درماندگی و فروپاشی خودآگاهانه و تزریق ناامیدی، غم، خشم و هراس، جهان سینمایی خودش را خلق می‌کند، اما در میانِ این همه غم و اندوه شاید بتوان گفت مهم‌ترین عنصر امیدبخش در جهان تاریک «لیگ عدالت زک اسنایدر»، کاراکتر سایبورگ است که در واقع نبض تپنده‌ی فیلم است.

سایبورگ همان عنصری است که در نهایت، گروه ابرقهرمانان را کنار هم نگه می‌دارد. کاراکتر نیمه ارگانیک و نیمه مکانیک که از یکی از باکس‌های مادر متولد شده و تنها راه موفقیت و پیروزی تیم، توانایی و مهارت سایبورگ در اتصالش به جعبه‌های مادر است و فقط به این شکل می‌تواند در نبرد هرمجدون ‌شکل (مقابله‌ی خیر و شر)، جلوی نابودی جهان توسط جعبه‌ها‌ی مادر را بگیرد.

این یک نمایش بصری فوق‌العاده است. دیدن صحنه‌هایی که به طرز معجزه‌آسایی غیرممکن را به تصویر می‌کشند و آن را بی‌عیب و نقص، داهیانه و با اطمینانی ظریف و ملایم، نشان می‌دهند و به تماشا نشستن نبرد بزرگ و پر سر و صدا از دوران طلایی گمشده قهرمانانی که برای نجات زمین متحد شده‌اند، بی‌شک جالب توجه است.

فی‌الواقع در نبرد همیشگی خیر و شری که کارگردان در «لیگ عدالت زک اسنایدر» ارائه می‌دهد، با جهانی سیاه، غم‌زده، مالیخولیایی، سراسر آشفتگی، فرسودگی، درد و رنج، روابط درهم شکسته و نوعی اشتیاق ناامیدانه رو به رو هستیم و تنها یک راه برای مقابله با این حجم از سیاهی وجود دارد: اتحاد. این یک خودآزمایی جدی است و فاقد شوخ‌طبعی است. جهانی که رستگاری تنها از طریق پشت سر گذاشتن خشونت، اندوه و هراس رقم می‌خورد و عشق و اتحاد، انسان‌ها را شفا می‌دهد و پیروزی را رقم می‌زند.

با این حال ناگفته نماند که نقاط ضعفی هم در این اثر وجود دارد که باید به آن‌ها اشاره کرد، فی‌المثل صحنه‌ها به حداقل اطلاعات تقسیم می‌شوند و جایی برای تفکر و بروز احساسات باقی نمی‌گذارند و داده‌ها پشت سر هم به مخاطب تزریق می‌شود بدون لحاظ جزییات.

شاید بتوان گفت دیگر نقطه ضعف فیلم که نشان از پرداخت نادقیق دارد، بی‌اهمیت جلوه دادن و دستکاری و تغییر شکل احساسات صمیمانه و جدی قهرمانان و پرداخت ناکامل به پیشینه‌ی شخصیت‌ها شامل غم و اندوه، خشم و گناه، آسیب‌های جسمی و عاطفی، پیوندهای خانوادگی پراکنده و انزوای دردناک است که همه و همه به نوعی ساده‌انگاری قهرمانانه را به وجود می‌آورد و به تبع چنین پرداختی، احساس همذات پنداری تا حدودی از مخاطب سلب می‌شود.

اما در نهایت باید گفت برای کارگردانی پروژه‌ای این چنینی از سری کتاب‌های کمیک، توانایی، خلاقیت و مهارت بسیاری لازم است و در طول سال‌هایی که هالیوود توسط فرهنگ کتاب‌های کمیک زنده شده است، فیلم‌های ابرقهرمانی که به نوعی تعالی گسترده واقعی دست یافته‌اند تقریبا انگشت شمار‌ند و «لیگ عدالت زک اسنایدر» نیز جز این دسته است. «لیگ عدالت زک اسنایدر» یک فیلم نو است، یک ابرسرگرمی که زیرکانه به داستان گروهی از قهرمانان می‌پردازد و چنان وجه‌ی خدای‌گونه‌ای به آن‌ها می‌دهد که مخاطب را تا انتها دلواپس و خیره نگه می‌دارد و تماشای آن همچون خلسه‌ای اعتیادآور است که به نظر می‌رسد همه هیجانی که تا پیش از این در مواجه با کمیک‌بوک‌ها از دست داده‌ایم را در این‌جا بدست می‌آوریم.

همین که می‌بینیم کار تیمی که تا پیش از این تنها یک رویا بود ولی در این‌جا با اتحاد ابرقهرمانان محقق می‌شود تا حماسه‌ای انتقال دهنده خلق شود، قهرمانانی که به طور فردی، شایسته‌ی داستان خود هستند، ولی غرور و منافع شخصی‌شان را کنار می‌گذارند تا متحد شوند و ماجرا فقط این نیست که شخصیت‌ها برگشته‌اند، بلکه ماجرای اصلی همان امری است که بسیاری از فیلم‌های کمیک بوک بیش از حد آن را از بین برده‌اند: «پرداخت به احساس این‌که چیزی واقعا در معرض خطر است.» و این‌گونه اسنایدر یکی از جذاب‌ترین فیلم‌های کمیک دی‌سی را، رقم می‌زند. یک داستان شگفت‌انگیز از مرگ و معاد که حالمان را سرجا می‌آورد و با نشان دادن جهانی که همین مسئله‌ی فقدان، یعنی امر مفقود، دوباره به دست می‌آید، ما را به کاتارسیس عاطفی می‌رساند.

  یاسمن اسمعیل‌زادگان

دیدگاه‌ها

برای ارسال دیدگاه باید وارد شوید
۹ فروردین ۱۴۰۰ ۱۴:۰۵

به نظرم اگر از اول همین نسخه پخش میشد، خیلی از نظرات منفی ای که با نسخه ی اول سر بازیگرا و هنر بازیگریشون آوار شد، از بین میرفت از جمله شخصیت های مثل جوکر و بتمن که بعد از کریستین بیل و هیث لجر همیشه سرش دعوا بوده و هست. اما در نهایت مقایسه همیشه ویرانگر بوده و هست و باید هر نقشی تو همون فیلم مورد توجه قرار بگیره نه نسخه ی قدیمی ای که بخش بزرگیش رو نوستالژی تشکیل میده. مثل غذایی که بعد از یه بازی پر هیجان مادرتون تو کودکی درست میکنه و هزاران هزار بار دیگه اون مزه رو نمیتونه دوباره براتون تداعی کنه. در نهایت این فیلم یکی از بهترین تجربیات دیدن فیلم های دنیای DC برای من بود.

نمایش اسپویل
۷ فروردین ۱۴۰۰ ۰۵:۰۲

واقعا نقد خوبی بود اینکه متوجه شدید زک اسنایدر کاری خلاف موج معمول سینمای ابرقهرمانی انجام داده جای تحسین داره کاری که در سال 2015 درک نشد و کمی زمان برد تا مخاطبین متوجه این بشن که خلاف جریان اصلی فیلم ساختن یعنی چی اسنایدر در زمانی که کسی حواسش نبود فهمید DC باید چی باشه و دقیقا جهانی در مقابل MCU ساخت چیزی برای رقابت با مارول که دقیقا درست هم بود جهانی که تحدید رو واقعی میدونه و در جریان حساس ترین نبرد ها جُک تحویل بیننده نمیده و خطر انقراض بشریت رو بطور جدی در جان مخاطب تزریق میکنه

نمایش اسپویل
۳ فروردین ۱۴۰۰ ۲۳:۳۹

ممنونم از نقدتون

نمایش اسپویل
۳ فروردین ۱۴۰۰ ۱۰:۳۰

نقد جالبی بود. اینکه منتقد از دنیای کامیک دیسی هم خبر داشت، ارزش نقد رو چندین برابر میکنه. خسته نباشید.⁦❤️⁩⁦❤️⁩

نمایش اسپویل