یک مرد جوان که حافظه اش را از دست داده است به همراه سه محکوم دیگر از زندان فرار می کند
آنها به او کمک می کنند تا قدری از گذشته اش را به یاد بیاورد، هنگامی که آنها وارد شهری می شوند دو خانواده متخاصم او را شناسایی می کنند
ظاهرا وی سریع رترین هفتیرکش بوده است و بابت کشتن مردی پولی دریافت کرده است که می گوید او پدرش است