لوییس بونویل پورتولس
لوییس بونویل پورتولس کارگردان معروف اسپانیایی بود که در طول مدت زندگی حرفه ای خود از سال 1929 تا سال 1977 فیلم های زیادی را در ژانرهای مختلف کارگردانی نمود. اکثر فیلم های او در مکزیک، فرانسه، ایتالیا و اسپانیا ساخته شده اند. از فیلم های مشهور او می توان به فراموش شدگان(1950) اشاره کرد که برنده بهترین کارگردان جشنواره کن شد و یا ویردینیا(1961) که این فیلم برنده نخل طلای جشنواره کن گردید. اولین فیلم او به نام سگ اندلسی(1929) به عنوان مشهورترین فیلم کوتاه صامت و آخرین فیلمش میل مبهم هوس(1977) برنده جایزه بهترین کارگردان از طرف هیئت ملی نقد و بررسی فیلم و اجتماع ملی منتقدین سینما شد.
بونوئل در ۲۲ فوریه سال ۱۹۰۰در کالاندا در ناحیه آراگون اسپانیا متولد شد. پدرش از خانواده ای اشرافی و مادرش از خانواده ای ثروتمند بود. بونوئل به همراه خانواده اش در 4 سالگی به ساراگوسا نقل مکان کردند و در آنجا در مدرسه ای شروع به درس خواندن کرد. او از همان کودکی مهارتهای سینمایی اش را بروز داد و در مدرسه با استفاده از فانوس و ملافه سینمایی کوچک ساخته بود. او در سال 1917 ابتدا در رشته برزشناسی و سپس مهندسی صنایع و در آخر فلسفه در دانشگاه مادرید درس خواند. او از همان دوران با هنرمندان مطرحی همچون سالوادور دالی(نقاش) و فدریکو گارسیا لورکا(شاعر) و کانچا مندز(شاعر و نمایش نامه نویس) معاشرت داشت. علاقه او به سینما با دیدن فیلم سرنوشت (۱۹۲۱) از فریتز لانگ شدت گرفت و به گفته خودش بعد از دیدن این فیلم کاملاً دگرگونشده است.
بونوئل در سال ۱۹۲۵ به پاریس رفت و به عنوان یک دفتردار مشغول به کار شد. البته در کنار این کار به تماشای فیلم و سینما و تئاتر می پرداخت. پس از مدتی در یک مدرسه خصوصی تدریس فیلم که توسط ژان اپستاین، یکی از نامدارترین کارگردانان تجاری فرانسه ثبت نام کرد. پس از مدتی به عنوان دستیار کارگردان اپستاین انتخاب گردید اما مدتی بعد از او جدا شد و به عنوان یک منتقد فیلم و نویسنده مقاله راجع به سینما و تئاتر مشغول به کار شد. او در سال ۱۹۳۴ با جین راکار، برنده مدال برنز ژیمناستیک در المپیک ازدواج کرد.
اولین فیلم بونوئل، فیلم کوتاه سگ اندلسی(1929) نام داشت که با هزینه شخصی خودش و کمک مالی مادرش ساخته شد. این فیلم که سرشار از تصاویر هولناک از قبیل ریدن کره چشم یک زن با تیغ ریشتراشی می باشد مورد تحسین شورانگیز جنبشی نوپا به نام فراواقعگرایی قرار گرفت و رسماً از طرف رهبر جنبش فراواقعگرایی، آندره برتون، در رسته سورئالیستها قرار گرفت. فیلم بعدی این کارگردان دوران طلایی (۱۹۳۰) نام داشت که فیلمی سوررئالیستی با فیلم نامه ای از سالوادور دالی و بونوئل و با بازی گستون مودو است. این فیلم با استفاده از یکسری تصورات ضدکاتولیکی و سرگینگرایی، دست به یک آبروریزی مذهبی زد و این فیلم به عنوان حملهای عمدی به کاتولیسیزم نام گرفت. این فیلم با اعتراض شدید کاتولیک ها همراه شد و حتی از طرف واتیکان تهدید به تکفیر شدن شدند، بنابراین آنها در سال ۱۹۳۴ تصمیم گرفتند که تمام نسخههای فیلم را جمعآوری کنند. فیلم باعث موفقیتی بزرگی برای بونوئل شد بطوریکه بعد از آن به هالیوود رفت و با افراد سرشناسی نظیر سرگئی آیزنشتاین و چارلی چاپلین آشنا شد.
فیلم بعدی لوئیس بونوئل سرزمین بینان(1933) نام داشت که در فهرست ۱۰۰۱ فیلمی که باید قیبل از مردن ببینید قرار دارد. این فیلم 27 دقیقه ای درباره فقر در اسپانیا می باشد و به همین علت برای چندین سال در اسپانیا ممنوعه اعلام شده بود. پس از گارگردانی فیلم هایی نظیر کازینوی بزرگ(۱۹۴۶) و جمجمهٔ بزرگ(1949) فیلم مشهورش به نام فراموششدگان(1950) را کارگردانی کرد. داستان این فیلم درباره بچه های فقیر ساکن آلونکهای حومه مکزیکوستی است که زندگی پرفلاکتی را میگذرانند. این فیلم در سال 1951، نامزد جایزه بزرگ جشنواره کن شد و همچنین توانست جایزه بهترین کارگردان جشنواره کن را از آن خود کند. در همین سال فیلم های دیگری از جمله سوزانا(1950)، دختر انگانیو(1950) را نیز ساخت.
از جمله فیلم هایی که بونوئل کارگردانی کرد می توان به زنی بدون عشق(1951)، صعور به آسمان(1951)، قوی پنجه(1952)،که نامزد جایزه بزرگ جشنوراه کن شد، رابینسون کروزوئه(1952)، ال(1952)، بلندیهای بادگیر(1953)، وهم با تراموا سفر میکند(1954) و رودخانه مرگ(1954) اشاره کرد.
زندگی جنایتبار آرچیبالدو دلا کروز(1955) ام فیلم دیگری است که لوئیس بونوئل ساخته است. این فیلم در ژانر کمدی تلخ و سیاه دربارهٔ مردی به نام آرچیبالدو دلا کروز است که پس از ناکام ماندن در به قتل رساندن زنانی جوان، قربانیانش به طور تصادفی کشته می شوند و علت آن در یک جعبهٔ موسیقی جادویی است که در کودکی از مادرش هدیه گرفته است. پس از کارگردانی فیلم های ناماش سپیده دم است(1955)، مرگ در این باغ(1956)، فیلم نازارین(1959) را ساخت که با بازی فرانسیسکو رابال، جایزهٔ بینالمللی نخل طلای کن را برای بونوئل به همراه داشت. داستان این فیلم درباره کشیشی است که پس از امان دادن به یک قاتل خلع لباس می شود و مدتی بعد دستگیر و به زندان فرستاده می شود و در آنجا پی به حقیقت هولناکی پی میبرد و تمام زندگی خود را بیهوده میبیند. این فیلم نامزد کن بهترین فیلم از طرف مکزیک نیز شده است.
پس از کارگردانی فیلم تب درال پائو بالا میگیرد(1959)، دختر جوان(1960)، فیلم ویریدیانا(1961) را به تهیهکنندگی گوستاو آلاتریست ساخت که ۱۹۶۱ است. فیلم برندهٔ نخل طلای جشنواره کن شد.بدلیل نشان دادن مسائل جنسی نسبت به یک راهبه تازهکار به نام ویریدیانا و تغییر عقیده او، کلیسای کاتولیک فیلم را به شدت محکوم کرد و آن را کفرآمیز خواند. نمایش فیلم در اسپانیا ممنوع شد. فیلم بر اساس رمان هالما، اثر بنیتو پرز گالدوس ساخته شده است. ملکالموت(1962) فیلم دیگر بونوئل می باشد . این فیلم از سوی منتقدان مکزیکی به عنوان شانزدهمین فیلم سینمای مکزیک شناخته شده است. همچنین این فیلم نامزد نخل طلای جشنواره کن نیز شد.
فیلم بعدی بونوئل، خاطرات یک کلفت(1964) جزء معدو د فیلم های اوست که پیچیدگیهای داستانی دیگر فیلمهای او را ندارد. در این فیلم ژن مورو در نقش یک مستخدمه است که در یک محیط فاسد، خشونتبار، پر از انحرافات و هوسهای جنسی، از نیروی زنانگی خود برای کنترل اوضاع و پیشبرد مقاصد خود استفاده میکند. شمعون صحرا(1965) فیلمی دیگر به کارگردانی لوئیس بونوئل است که برداشت آزادی از زندگی شمعون است که در قرن پنجم میزیست و ۳۹ سال از عمر خود را در بالای یک ستون سپری کرد. زیبای روز(1966) فیلم دیگر این کارگردان است که با اقتباس از رمان سال ۱۹۲۰ ژوزف کسل ساخته شده است. داستان فیلم ماجرای زنی با بازی کاترین دنو است که تصمیم میگیرد مدتی در زمانهای غیاب همسرش در روسپیخانه به کارکردن بپردازد. فیلم بعدی بونوئل تریستانا(1970) است که بر اساس رمانی از بنیتو پرز گالدوس ساخته شده است و بازیگرانی همچون کاترین دنو و فرناندو ری به ایفای نقش میپردازند. فیلم تریستانان نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین فیلم غیر انگلیسیزبان شد و در جشنواره فیلم کن ۱۹۷۰ هم به نمایش درآمد، اما وارد مرحلهٔ نهایی نشد.
فیلم سوررئال جذابیت پنهان بورژوازی(1972) با فیلم نامه ای از بونوئل و ژان کلود کاریر درباره گروهی از انسانهای با تراز اجتماعی بالاست که علیرغم حوادث و مشکلات عجیبی که برایشان به وجود میآید سعی میکنند در کنار هم غذا بخورند. جذابیت پنهان بورژوازی برنده جایزه بهترین فیلم غیر انگلیسی زبان اسکار شد و همچنین نامزد بهترین فیلمنامه غیر اقتباسی هم گردید. پس از این فیلم بونوئل، فیلم فراواقعگرایانه و کمدی، شبح آزادی(1974) را ساخت که موضوع آن پیرامون خانواده، کلیسا، ارتش و دیگر مسائل موجود در جامعه است. آخرین فیلم این کارگردان میل مبهم هوس(1977) نام داشت که دو بازیگر به نام های کرول بوکه و آنجلا مولینا هر دو در نقش دختری به نام کونچیتا، سعی در برانگیخته کردن خشم مردی هوس باز می کند. این فیلم نامزد اسکار بهترین فیلم خارجی از طرف اسپانیا و نامزد اسکار فیلمنامهٔ غیراقتباسی برای لوییس بونوئل و ژان کلود کرییر گردید.
فیلموگرافی
دیدگاهها
مهمان
برای ارسال دیدگاه باید وارد شوید