در اولین روز دبیرستان دختر زیبایی به نام هاروهی سوزومیا خودش رو به عنوان شخصی "بی علاقه نسبت به انسان های عادی" معرفی میکند. از بیگانه ها، مسافران زمان، اِسلایدر ها یا اِسپرها برای پیوستن به وی دعوت به عمل می آورد. این رفتار عجیب توسط کیون شخصی که جلوی هاروهی می نشیند دیده میشود و او تنها شخصیست که با وی صحبت می کند. وقتی کیون از پیوستن هاروهی به هر کلوب و بیرون آمدن از آن میشنود، سهوا ایده ایجاد کلوب بعد از مدرسه خودش را به هاروهی میدهد و...