۱۳۹۸ شهریور ۲۱ ۲۱:۲۹ توماس ادیسون رو میشه پدر معنوی امثال مارک زاکربرگ دونست، از همون جهتی که شما میگویید. موضوع فیلم ارزش دیدن دارد و جذاب است ولی فکر نکنم دنیای سینما علاقهای به این نقد ریشهای داشته باشه. بقول شما باید تحقیق و مطالعه کرد.
۱۳۹۸ شهریور ۰۵ ۲۲:۱۵ بنظر میرسه 80 میلیون متعصب داریم که خوش دارن دنیا تمجید کنه از هر چیزی که خودشون خوششون میاد. هر کسی هم میخواد نقد کنه انگار اول باید مدرک دکترای «کارشناسی»! نشون بده. خوب اول به استدلال ایشون گوش بدید اگر استدلال مخالفی دارید و بنظرتون نقش شخصیت فیلم در پیشبرد داستان باور پذیره و ماوراءطبیعی نیست، لطف کنید همینجا بنویسید، ما هم لذت میبریم از استدلالها و نقدهای تازه و هوشمندانه.
۱۳۹۷ آبان ۱۶ ۲۱:۳۵ چه تشبیه جالبی! حرف در دهان دیگران نگذارید. کسی برای دیگران تعیین نکرده است که چه چیزی ببینند و چه چیزی نبینند. خوشبختانه هر کسی آزاد است هر چه میخواهد ببیند. حرف من واضح است: این فیلم چه چیز زیبایی برای عموم مخاطبان دارد؟ هیچ چیز. در حالی که سرشار از «زیبایی» برای همان قشری است که قصد پرداختن به آن را دارد. تمام عناصر فیلم از فیلمنامه و کارگردانی بگیرید تا موسیقی و فیلمبرداری و شیوه بازیها ... از نگاه «خرپولها» و برای «خرپولها» هستند. بخصوص «خرپولهای آسیایی» که همهچیز را در ظاهر عظیم و اغراق شده و در باطن تهی و «زود هضم»! میخواهند. زیباییهای این فیلم زیبایی عام و انسانی نیستند. این فیلم کاملاً از زاویه دید «خرپولها» به ثروت، فقر، کار، زیبایی، عشق و ... نگاه میکند. شما که اهل فیلم هستید باید بدانید فیلمهای زیبای سینما هیچکدام کاملاً در ذهن و شعور شخصیتهای خودشان حل نشدهاند. کارگردانهای واقعی از موضعی عامتر و مستقلتر به موضوع داستانشان میپردازند. خیلی ساده است: یعنی کل جهان را از دید یک خرپول یا یک قاتل روایت نمیکنند بلکه آن جهان و دورانی را روایت میکنند که به خرپولها و قاتلها حیات داده است. اینطور است که برای عموم مخاطبان، داستانهای زیبایی از جهان پیرامون نقل میشود. البته گویا امروزه برای عموم، فقط چیزهایی زیبا و ارزشمند هستند که از دید خرپولهای جامعه زیبا و ارزشمند باشند.