srnxvae

عضویت:

تیر ۱۴۰۰ (۲ سال و ۹ ماه)

۵ دیدگاه اخیر

۱۴۰۰ مرداد ۰۷ ۱۱:۲۹

فکر کن اگه کسی اون زمان این حضرات رو با مرکین و پوست مصنوعی آشنا می‌کرد ما الان گرگ وال‌استریت ایرانی اسلامی داشتیم. حیف… اگه یکی پیدا می‌شد که این فسیل‌ها رو با شعور هم آشنا می‌کرد که دیگه مردی برای همه‌ی فصل‌ها هم می‌داشتیم.

۱۴۰۰ تیر ۲۸ ۲۱:۵۰

کسی که هنرش اقتباس از درد و رنج روزمرّه‌ی مردمه. و کارش فروختن این نمایش واقعی به عنوان یه اثر فاخر سینمایی. نباید هم در پی تغییر شرایط فعلی باشه. فقط کاش جشنواره‌ها این روند توجّه به ملّیت‌ها و اقلّیت‌ها رو کنار بذارن و دوباره بشن سینما محور و هر کس براساس توانایی‌ و تلاشش جایزه بگیره. و در یه کلام، اصغر رو جای اکبر نذارن. البتّه این کاش، این معنی رو نمی‌ده که آثار ارزشمند نیازی به هیاهو و ژست گرفتن‌های توخالی، داشته باشن. نه! دیر یا زود چنین آثاری جایگاه خودشون رو در بین مخاطب پیدا می‌کنن. و به این معنی هم نیست که تشویق‌های ایستاده و جایزه‌های افتخاری، که دوامشون تنها به لحظه‌ای بنده، به یه کار متوسط و معمولی، ارزش خاص هنری می‌ده و آگاهی اجتماعی به وجود میاره. در هر حال همه قلبا می‌دونن که این توجّه به بهانه‌ی رنگ پوست و ملّیته. و راستش کسایی که این جوایز رو می‌پذیرن و این عناوین رو جدّی می‌گیرن، درک نمی‌کنم. و تا حدّی تحقیرآمیز می‌دونم گرفتن جایزه‌ای که داد می‌زنه: «مال تو نیستم ولی دادنم دست تو». بماند که این سیاست‌ها به خودی‌خود واقعا بد نیستن و بر پایه‌ی یه برنامه پیاده شدن، که جایگاهی باشن، برای شنیده شدن فرهنگ‌ها و محدودیت‌هاشون و اینکه فاصله‌ها رو کمتر کنن. ولی متأسّفانه با وجود فرهادی‌ها، نه تنها این صداها شنیده نمی‌شن، که اگه روزی شنیده هم بشن، باور نمی‌شن. و درباره‌ی آگاهی مردم هم همین بس که یکی زیر آخرین پست آقای فرهادی نوشته بود: «آب و برق و نون نداریم ولی از افتخاری که تو برامون آفریدی خوشحالیم.» نمی‌دونم شاید داشت شوخی می‌کرد. و اگر هم نه. امیدوارم ده دوازده میلیون بیشتر نباشن. *هر وقت فرهادی و امثال فرهادی رو می‌بینم ناخودآگاه قسمت دوم از فصل اول Black Mirror تداعی می‌شه برام، جایی که قهرمان داستان همون فروشنده است.