۱۴۰۰ آبان ۱۷ ۱۸:۵۳ شروع فصل سیزده واقعاً مثل تیغ دو لبه بود. از یه طرف کلی ایدهی جذاب (قدیمی و جدید در کنار هم) داشت و به نظر میومد با یه ویلن باحال طرف هستیم؛ ولی از یه طرف کمی شلوغ و گیجکننده بود و آدم رو نگران میکرد که آیا این نقاط ممکنه درست به هم وصل بشن یا نه. بریم برای اپیزود دوم؛ یا دکتر هو مددی.
۱۴۰۰ مهر ۱۳ ۱۵:۱۲ بزرگوار دلیل اینکه لینچ علاقهای نداره اینه که تجربهی بسیار بدی سر نسخهی خودش داشته، درست بخون اخبار رو.
۱۴۰۰ مرداد ۳۱ ۰۹:۳۰ برای دوستانی که نفهمیدن چی شد: *اسپویلر آلرت* سر گاوین و شوالیهی سبز یک شعر رومانتیک حماسی با نویسندهی ناشناسه که چندتا تفاوت مهم با فیلم داره و چندتا تفاوت مهم با بقیهی افسانههای آرتوری داره: اگرچه مثل اکثر افسانههای آرتوری در نهایت تم اصلی این قصه هم شرافت، صداقت و بقیهی ویژگیهایی که در ادبیات شوالیهگری مرسومه؛ تفاوتش با بقیه اینه که سر گاوین برخلاف بقیهی شوالیهها در نهایت به دروغ و تقلب متوسل میشه. توی شعر اصلی در نهایت سر گاوین کمربند طلسمشده رو درمیاره اما شوالیهی سبز بخاطر اینکه به دروغش اعتراف کرده فقط زخمی روی گردنش میزنه. سر گاوین هم تا آخر عمر به نشانهی شرمساری بخاطر دروغ گفتن کمربند رو به کمر میبنده. همچنین در نهایت در آخر قصهی اصلی مشخص میشه که شوالیهی سبز ارباب همون خونه است که همسرش سعی کرد گاوین رو اغوا کنه و همهی اینها نقشهی مورگان لو فی جادوگر مادر سر گاوین بوده. دیو لووری تغییراتی توی این قصه داده. آخر قصه گاوین کمربندش رو درمیاره و به شرافت واقعی میرسه اما واقعاً شوالیهی سبز سرش رو میبُره. از طرفی توی فیلم نشون داده میشه که حتی خود جادوگر سبز هم نقشهی مادر سر گاوین بوده. لووری در این مورد میگه این به ارتباط پیچیدهی ما با مادرهامون برمیگرده که همزمان نقش خیرخواه و گاهی نقش آسیبرسان در زندگیهامون دارن. در نهایت ولی فیلم به همهی مسائلی که شعر اصلی در موردشونه میپردازه. ارتباط ما با مذهب و مفاهیم اخلاقی، ضعف، و حتی هومواروتیسم. اما نکتهی جالب فیلم اینه که سعی داره تصویر خطشکنی از افسانهی آرتوری نشون بده. شاه آرتور مریض و در حال مرگه، توی دنیاشون همه چی گل و بلبل نیست و غیره. آیا توی فیلم هم شوالیهی سبز همون شخصیت لُرد و ارباب خونهست؟ نه. توی یه صحنهی مشخص چهرهی شوالیهی سبز تغییر میکنه و ما میبینیم که برای چند لحظه به صورت همهی شخصیتها، حتی خود دو پتل تبدیل میشه. انگار شوالیهی سبز نمادی از همهی پیچیدگیهای زندگی ما برای رسیدن به مفهومی مثل شرافته. یه تفاوت مهم دیگهی فیلم با شعر اصلی اینه که شخصیت سنت وینیفرد (دختری که سرش قطع شده) یه شخصیت و یه داستان کاملاً مجزاست اما صرفاً بخاطر یه اشارهی کوتاه به سر بریدهی مقدس توی شعر اصلی، لووری تصمیم گرفته یه بخشی از فیلم رو هم به این شخصیت بپردازه.