in commento yeja didam kamelan khub tosifesh karde.
Absolutely loved the 1st season! So, here’s why I’m done watching the show this season. The 2nd season is no longer about character development, medical accuracy, even slightly realistic scenarios, breaking
barriers built by stereotypes, or a good old “underdog surprises all” type of story. The writing is soo lazy and so are the props.. I mean, they’re using Walmart quality baby dolls, that don’t look even a little real, rather than an actual baby as they’ve done before (budget cuts??). The once intriguing medical stories and banter have been replaced by whatever the writers think is most dramatic [SPOILER ALERT.... Ex: Glassman’s “inoperable” cancer, a 200+lbs tumor, almost 1 tumor removal surgery per episode most of which were also deamed “inoperable” typically on the heart or brain. Murphy being removed from surgery by the new chief of surgery on his FIRST DAY and placed in pathology which in reality he couldn’t actually do without consulting the president of the hospital and chief of pathology. And Dr. Han threatening the individuals investigating what occurred during the outbreak.... I could go on.] The writers are attempting to make up for their lazy writing by putting as much chaos into the show as possible to keep people interested until the next episode comes on and then, again, ending that episode in some huge, dramatic, life altering, cliff hanger. I’d rather watch a show that’s story, quality, and character development keep me interested rather than constant chaos.
۱۳۹۹ فروردین ۱۴ ۱۹:۲۰
اخرش خییلی بد تموم شد. این همه سه فصل رابطه این دوتارو اروم اروم ساختن که حالا به این راحتی بکشنش؟؟؟؟ اخه چرا؟؟ به جایی که رو داستان نویسی کار کنن دیگه فقط شوک میکنن مارو :| :|
۱۳۹۹ فروردین ۰۵ ۱۷:۵۶
وینستون چرچیل که تازه به عنوان نخست وزیر بریتانیا سر کاراومده بود، برای نجات نیرو های خودش و فرانسه، سه گروه کشتی رو از راه دریا میفرسته به سمت هلند و اعلام میشه که هدف این کشتی ها جنگ با نیروهای المانی در مرز دریا بوده، اما دلیل واقعی چریچل برای ارسال این کشتی ها فقط ایجاد حواس پرتی برای نیروهای المانی بوده. المان همون طور که چرچیل انتظار داشت، تمام این کشتی ها با افراد توش رو با بمب افکن هوایی از بین میببره و تمام این سرباز ها فدا میشن.
همزمان با حمله المان به کشتی های بریتانیا، چرچیل به نیروها در هلند دستور میده که با بیشترین سرعت برای فرار و تخلیه به سمت ساحل دانکرک حرکت کنند. همزمان هیتلر هواپیماهای قدیمی جنگ جهانی اول رو برای بمب باران انتخاب میکنه (به عنوان نماد انتقام نسبت به شکست قبلی المان به فرانسه) که دود زیادی داشتن. به علاوه سقوط بمب به یکی از کارخانه های نفتی در اون نزدیکی و انفجار اون و ابر های اسمان در در اون زمان دست به دست هم میدن تا هواپیماهای بمب افکن المان نتونن از بالا تغییر حرکت به دانکرک و تخلیه نیرو ها رو به موقع ببینند. چرچیل علاوه بر این هواپیماهیی برای شلیک و مقابله با هواپیما های المانی رو هم فرستاده بوده.
به این ترتیب چرچیل با بهترین تخمینش قصد داشته ۴۵،۰۰۰ نفر رو نجات بده که به خاطر همه این عوامل و حتی کمک مردم شهرنشین که با قایق های خودشون خیلی هارو تخلیه کردند، تونستند حدود ۳۰۰،۰۰۰ نفر رو نجات بدند. من با اخرش خیلی گریه کردم. کار کریستوفر نولان هم شگفت انگیز بود و مثل این بود که شما بییننده رو با خودشون به اون زمان و اون لحظه های وحشت برانگیز برده بودند.
امیدوارم طولانی نبوده باشه و تونسته باشید بخونیدش. من فعلا در قرنطینه خانگی وقت کامنت طولانی نوشتن رو داشتم!
برای دوستانی که دوست دارن مستند خوبی درباره wwII رو ببینند، مستند سریالی {greatest events of wwII in color 2019} از Netflix رو پیشنهاد میکنم.
امیدوارم موفق باشید و بتونید خونه بمونید.
۱۳۹۹ فروردین ۰۵ ۱۷:۵۶
خیلی خیلی خیلی زیبا بود.اگر درباره حمله آلمان به فرانسه مطالعه داشتید حتما بعد از اون این فیلمو ببینید.
برای دوستانی که لذت نبردند، این یک جور مستند و زنده کردن یک اتفاق تاریخی خیلی بزرگ و احساسی بوده.
سعی میکنم خلاصه ی اتفاقاتی که به دانکرک ختم میشه رو این جا بنویسم.
این مهم هست که بدونید توی جنگ جهانی دوم المان به خاطر جبران ضعف ارتش خودش نسبت به ارتش های فرانسه و بریتانیا سعی میکنه با استفاده از استراتژی های سرعت و سوپرایز خودشو بالا ببره مخصوصا چون که در جنگ جهانی اول از فرانسه شکست خورده بوده.
المان با حمله به هلند سعی میکنه به اب نزدیک شه، با این هدف که از راه دریا ارتش المان سریع تر به بریتانیا برسه. بریتانیا برای جلوگیری از اشغال هلند توسط المان، از تنها متحدش در اون زمان در اروپا (فرانسه) کمک میگیره تا با ترکیب ارتش هردو کشورشون از راه زمینی، با حمله المان در هلند مقابله کنند (برای جلوگیری از قدرت گرفتن بیشتر المان) (در ظمن همونطور که میدونید، همون کاری هنوز که هنوزه کشور ها برای جلوگیری از قدرت گرفتن رقیب هاشون دارن انجام میدن).
المان با اطلاع از این موضوع، با پخش کردن قسمتی از ارتشش به دور هلند تمام نیر های فرانسه و بریتانیا در هلند رو محاصره میکنه. یعنی محاصره ی تقریبا {یک میلیون} سرباز، یک میلیون انسان جوان، با این هدف که با هواپیمای بمب افکن از بالا همشون رو بمب باران کنه.
همزمان با این جنگ در هلند، آلمان از راه زمینی و استفاده از داروی انرژی زا و اعتیاد اوری مثل متان فتامین به سرباز هاش خیلی سریع قسمتی دیگه از سرباز هاش رو از راه زمینی با تانک به مرز فرانسه میرسونه و در ارز سه روز، جنگی که دوهفته باید طول میکشیده رو انجام میده و از شهر مرزی فرانسه عبور میکنه. این شوک باعث تضعیف روحیه فرانسه میشه و سعی میکنه نیروهای باقی مانده در کشورش رو به این سمت بفرسته و برای برگرداندن و نجات نیرو هاش از هلند که با نیروهای بریتانیا در حال محاصره و جنگ بودند، از بریتانیا درخواست کمک کنه.
۱۳۹۹ فروردین ۱۴ ۱۹:۵۰
in commento yeja didam kamelan khub tosifesh karde. Absolutely loved the 1st season! So, here’s why I’m done watching the show this season. The 2nd season is no longer about character development, medical accuracy, even slightly realistic scenarios, breaking barriers built by stereotypes, or a good old “underdog surprises all” type of story. The writing is soo lazy and so are the props.. I mean, they’re using Walmart quality baby dolls, that don’t look even a little real, rather than an actual baby as they’ve done before (budget cuts??). The once intriguing medical stories and banter have been replaced by whatever the writers think is most dramatic [SPOILER ALERT.... Ex: Glassman’s “inoperable” cancer, a 200+lbs tumor, almost 1 tumor removal surgery per episode most of which were also deamed “inoperable” typically on the heart or brain. Murphy being removed from surgery by the new chief of surgery on his FIRST DAY and placed in pathology which in reality he couldn’t actually do without consulting the president of the hospital and chief of pathology. And Dr. Han threatening the individuals investigating what occurred during the outbreak.... I could go on.] The writers are attempting to make up for their lazy writing by putting as much chaos into the show as possible to keep people interested until the next episode comes on and then, again, ending that episode in some huge, dramatic, life altering, cliff hanger. I’d rather watch a show that’s story, quality, and character development keep me interested rather than constant chaos.
۱۳۹۹ فروردین ۱۴ ۱۹:۲۰
اخرش خییلی بد تموم شد. این همه سه فصل رابطه این دوتارو اروم اروم ساختن که حالا به این راحتی بکشنش؟؟؟؟ اخه چرا؟؟ به جایی که رو داستان نویسی کار کنن دیگه فقط شوک میکنن مارو :| :|
۱۳۹۹ فروردین ۰۵ ۱۷:۵۶
وینستون چرچیل که تازه به عنوان نخست وزیر بریتانیا سر کاراومده بود، برای نجات نیرو های خودش و فرانسه، سه گروه کشتی رو از راه دریا میفرسته به سمت هلند و اعلام میشه که هدف این کشتی ها جنگ با نیروهای المانی در مرز دریا بوده، اما دلیل واقعی چریچل برای ارسال این کشتی ها فقط ایجاد حواس پرتی برای نیروهای المانی بوده. المان همون طور که چرچیل انتظار داشت، تمام این کشتی ها با افراد توش رو با بمب افکن هوایی از بین میببره و تمام این سرباز ها فدا میشن. همزمان با حمله المان به کشتی های بریتانیا، چرچیل به نیروها در هلند دستور میده که با بیشترین سرعت برای فرار و تخلیه به سمت ساحل دانکرک حرکت کنند. همزمان هیتلر هواپیماهای قدیمی جنگ جهانی اول رو برای بمب باران انتخاب میکنه (به عنوان نماد انتقام نسبت به شکست قبلی المان به فرانسه) که دود زیادی داشتن. به علاوه سقوط بمب به یکی از کارخانه های نفتی در اون نزدیکی و انفجار اون و ابر های اسمان در در اون زمان دست به دست هم میدن تا هواپیماهای بمب افکن المان نتونن از بالا تغییر حرکت به دانکرک و تخلیه نیرو ها رو به موقع ببینند. چرچیل علاوه بر این هواپیماهیی برای شلیک و مقابله با هواپیما های المانی رو هم فرستاده بوده. به این ترتیب چرچیل با بهترین تخمینش قصد داشته ۴۵،۰۰۰ نفر رو نجات بده که به خاطر همه این عوامل و حتی کمک مردم شهرنشین که با قایق های خودشون خیلی هارو تخلیه کردند، تونستند حدود ۳۰۰،۰۰۰ نفر رو نجات بدند. من با اخرش خیلی گریه کردم. کار کریستوفر نولان هم شگفت انگیز بود و مثل این بود که شما بییننده رو با خودشون به اون زمان و اون لحظه های وحشت برانگیز برده بودند. امیدوارم طولانی نبوده باشه و تونسته باشید بخونیدش. من فعلا در قرنطینه خانگی وقت کامنت طولانی نوشتن رو داشتم! برای دوستانی که دوست دارن مستند خوبی درباره wwII رو ببینند، مستند سریالی {greatest events of wwII in color 2019} از Netflix رو پیشنهاد میکنم. امیدوارم موفق باشید و بتونید خونه بمونید.
۱۳۹۹ فروردین ۰۵ ۱۷:۵۶
خیلی خیلی خیلی زیبا بود.اگر درباره حمله آلمان به فرانسه مطالعه داشتید حتما بعد از اون این فیلمو ببینید. برای دوستانی که لذت نبردند، این یک جور مستند و زنده کردن یک اتفاق تاریخی خیلی بزرگ و احساسی بوده. سعی میکنم خلاصه ی اتفاقاتی که به دانکرک ختم میشه رو این جا بنویسم. این مهم هست که بدونید توی جنگ جهانی دوم المان به خاطر جبران ضعف ارتش خودش نسبت به ارتش های فرانسه و بریتانیا سعی میکنه با استفاده از استراتژی های سرعت و سوپرایز خودشو بالا ببره مخصوصا چون که در جنگ جهانی اول از فرانسه شکست خورده بوده. المان با حمله به هلند سعی میکنه به اب نزدیک شه، با این هدف که از راه دریا ارتش المان سریع تر به بریتانیا برسه. بریتانیا برای جلوگیری از اشغال هلند توسط المان، از تنها متحدش در اون زمان در اروپا (فرانسه) کمک میگیره تا با ترکیب ارتش هردو کشورشون از راه زمینی، با حمله المان در هلند مقابله کنند (برای جلوگیری از قدرت گرفتن بیشتر المان) (در ظمن همونطور که میدونید، همون کاری هنوز که هنوزه کشور ها برای جلوگیری از قدرت گرفتن رقیب هاشون دارن انجام میدن). المان با اطلاع از این موضوع، با پخش کردن قسمتی از ارتشش به دور هلند تمام نیر های فرانسه و بریتانیا در هلند رو محاصره میکنه. یعنی محاصره ی تقریبا {یک میلیون} سرباز، یک میلیون انسان جوان، با این هدف که با هواپیمای بمب افکن از بالا همشون رو بمب باران کنه. همزمان با این جنگ در هلند، آلمان از راه زمینی و استفاده از داروی انرژی زا و اعتیاد اوری مثل متان فتامین به سرباز هاش خیلی سریع قسمتی دیگه از سرباز هاش رو از راه زمینی با تانک به مرز فرانسه میرسونه و در ارز سه روز، جنگی که دوهفته باید طول میکشیده رو انجام میده و از شهر مرزی فرانسه عبور میکنه. این شوک باعث تضعیف روحیه فرانسه میشه و سعی میکنه نیروهای باقی مانده در کشورش رو به این سمت بفرسته و برای برگرداندن و نجات نیرو هاش از هلند که با نیروهای بریتانیا در حال محاصره و جنگ بودند، از بریتانیا درخواست کمک کنه.