۱۳۹۸ اردیبهشت ۲۶ ۲۱:۳۸ درود بر تو اینارو هم من خودم درآوردم. 4 تا مثال از پیرنگ های اصلی و فرعی که بعضیاش تو روند داستان خیلی مهم بودن بعضیا کم اهمیت: ? ورود دنریس به کارث تا خروج از آن: S02E04 تا S02E10 (مجموعاً 7 اپیزود) ? اسیر شدن تئون به دست رمزی تا فرار از وینترفل: S03E04 تا S05E10 (مجموعاً 27 اپیزود) ? دوستی شیرین و سر داووس تا مرگ شیرین: S03E05 تا S05E09 (مجموعاً 25 اپیزود) ? ورود برن استارک به غار تا خروج از غار به کمک هودور: S04E10 تا S06E05 (مجموعاً 16 اپیزود) اینجوری بهتر مشخص میشه که سازنده های سریال دارن عجله ای جمعش میکنن. تو یه اپیزود، جنگ با وایت واکرا تموم شد رفت پی کارش. که اتفاقا انگار اپیزود 3 رو وصله زده بودن اون وسط که بگن آی مخاطبا، وایت واکرا شرشون کم شد. حالا بریم سراغ مشکل بعدی. جنگ با سرسی هم که ناامید کننده بود. قوس شخصیتی دنریس و دیوانه شدنش هم بواسطه ی همین عدم پرداخت درست و بجا، کاملا غیرملموس و مبهم بود ?♂️
۱۳۹۸ فروردین ۱۴ ۱۲:۴۸ روی فیلم، همزمان با صدای فرانسوی یک نفر هم صحبتهارو به روسی ترجمه میکنه. نسخهی سالمش رو از اینجا تونستم دانلود کنم:
۱۳۹۷ اسفند ۲۳ ۱۵:۱۷ «تو قسمتایی که مردم از سرقت پشتیبانی میکردن نشون میداد که خیلی از مردم دنبال ی رابین هود میگردن که دهن سرمایه دارارو سرویس کنه» دقیقاً تو کجای سریال ما این رو میبینیم؟! حمایت مردمی فقط یکجا بوجود میاد اونهم موقعی که پلیس خواستار آزادی یک شخص خاص هست و مابقی گروگانها براش اهمیتی نداره. تو اون لحظه... اینکه از زبان پلیس و چندباری هم تلویزیون میشنویم که میگن مردم از سارقا حمایت میکنن (نظر شخصیم این هست که) قانعکننده نیست. من مخاطب باید یک علت و معلولیای ببینم تا بتونم بپذیرم سارقا حمایت مردمی رو بدست آوردن که متاسفانه همچین چیزی نمیبینیم تو سریال. من مخاطب با دیالوگ و چهارتا خبر قانع نمیشم که مردم حامیشون هستن. خب چرا حامیان؟! اصلاً تو این سریال (بجز یک مورد که گفتم) هیچ کجای داستان، مردم حضور ندارن. ما با دوگانهی پلیس-سارق طرفیم. مردمی وجود نداره موقعی که سریال رو شروع کردم انتظار داشتم یکی از لذتبخشترین سریالها رو ببینم. قسمت اولش بسیار راضیم کرد. دیالوگهای پخته و کارشده داشت. ولی متاسفانه از اواسط فصل اول دیگه آزاردهنده بود. فاقد علت و معلولی که اتفاقاً تو این داستان مهمه. سریال با ژست برنامهریزیشده میاد جلو ولی وقتی فکر میکنم میبینم پروفسور هرچند برنامهریزی دقیقی داشته ولی نصف کارش هم با شانس پیش برده. میتونم یکبار، دوبار، سهبار خوش شانسیش رو بپذیرم. ابلهانه بودن کاراکتر راکل رو بپذیرم. احمقانه بودن رفتار سارقا موقعی که بحث بزرگترین سرقت تاریخ هست رو بوذیرم؛ ولی دیگه به قدری سریال به شعور مخاطبش توهین میکنه که بجز آزار دادن روان عایدی دیگهای نداره سریال تنها قصدش اینه کش بده و بدون توجه به سلسله علتها هرجا خواست یکی بمیره هرجا خواست یکی زنده بمونه. تیرهای تک تیراندازها به همهجا بخوره الا موتورسوار و... بدون اغراق میگم. دیدن این سریال رو توهین به شعورم میدونم