۱۴۰۰ دی ۱۳ ۰۸:۲۱ وقتی به کارنامهی طولانی هنریِ “کلینت ایستوود” نگاه میکنید، یک چیز به خصوصی ذهن شما را درگیر خواهد کرد. اینکه این مرد مسلماً خستگی ناپذیرترین هنرمند در تاریخ سینما بودهاست. تنها نگاهی گذرا به لیست فیلمهایی که او در آنها نقش آفرینی کرده و یا کارگردانی آن را بعهده داشته (در بسیاری موارد هردوی آنها) کافیست تا بفهمید که او یکی از بزرگترین عاشقان سینماست. ایستوود در فیلم Million Dollar Baby باری دیگر به همگان ثابت میکند که چیزی بیشتر از یک سمبل و اسطوره در سینمای هالیوود است. از نکات جالب دربارهی این فیلم این است که ایستوود علاوه بر تهیهکنندگی، کارگردانی و ایفای نقش اصلی فیلم،موسیقی متن را هم خودش ساختهاست.
۱۴۰۰ دی ۱۳ ۰۸:۱۲ *دن آرام* به بیان زندگی و عشق در میان کازاک های روس می پردازد که در طول انقلاب روسیه در دشت های شرقی روسیه می زیستند. فیلم به بیان این تلاش می پردازد که چگونگی تاثیرگذاری وقایع فراتر از کنترل انسان و قضاوت دیگران ،شکل دادن زندگی را به وجود می آورد . میزان تلاش مهم نیست، گاهی اوقات سرنوشت، آینده ما را می نویسد. این روایت نشانگر اتفاقاتی است که علیرغم تاثیرگذاری بر حیات انسانی از نطر و دید دیگران پنهان بوده است. دلیل ها و رفتارها در حیات بشری متفاوتند و آنان در این داستان به چشم می آیند. در اواخر سال 1950 ، اتحاد جماهیر شوروی مشتاق بود در مقابل فرهنگ عمومی خود و توانمندی نگرش و بینش جامعه روس قدرت نمایی کند ، سینمای شوروی در مقابل فیلم های پر هزینه هالیوود همچون "بن هور" فیلم های بسیاری را تولید کرد ، از آن جمله دن آرام که می توان آن را بیش از پنج ساعت و نیم تجربه زندگی روس ها در وسعت و مقیاسی بزرگ دانست. این فیلم طولانی، آهسته قدم می زند. سینمای روسیه داستان را با سرعت زیاد پیش نمی برد. شخصیت ها به آرامی ساخته می شوند و روابط بین آنها پیچیده و گسترده است.
۱۴۰۰ دی ۱۳ ۰۸:۰۰ این فیلم از روی کتاب ریتا هیوورث و رستگاری در شاوشنک که توسط استفن کینگ نوشته شده، ساخته شده است ولی تفاوتهایی میان داستان فیلم و داستان اصلی کتاب وجود دارد که عبارتند از: آهنگ اوپرایی که اندی دوفرین از بلندگوهای حیاط پخش میکند، یکی از آهنگهای موتزارت بهنام Canzonetta sull’aria است که در مجموعهی Marriage of Figaro قرار دارد. پس از پخش این آهنگ در حیاط زندان، اندی دوفرین صدای پخشکننده را زیاد میکند تا در تمام زندان قابل شنیدن باشد؛ این صحنه یکی از معدود صحنههایی است که تنها در فیلم وجود دارد و در کتاب به آن اشارهای نشده است. در کتاب، شخصیت «رِد»، یک فرد سفیدپوست انگلیسی-ایرلندی با موهای زنجبیلی و یک فرد میانسال است، برای این نقش، افرادی مانند هریسون فورد، کلینت ایستوود و پاول نیومن در نظر گرفته شده بودند ولی درنهایت ایفای نقش شخصیت رِد به مورگان فریمن رسید؛ فرانک دارابونت، از همان ابتدا بهخاطر صدای خاص و ظاهر مورگان فریمن، او را برای این نقش در نظر داشت. شخصیت رِد در داستان اصلی، هیچگاه مسئول کتابخانهی زندان نمیشود. خط داستانی شخصیت اندی دوفرین در فیلم، مانند شخصیت رِد، با شخصیت او در کتاب تفاوتهایی دارد؛ او هیچگاه کفشهای رئیس زندان را نمیدزد و در تمام مدت فرار خود، کفشهای معمولی زندان را پوشیده است. در کتاب، اندی دوفرین در سال ۱۹۷۵ از زندان فرار میکند درحالیکه این اتفاق در فیلم در سال ۱۹۶۶ رخ میدهد. فرانک دارابونت هیچگاه دلیل این تغییر زمان را به مخاطبان فیلم نگفت. در یکی از سکانسهای فیلم زمانیکه اندی از رِد میپرسد که چرا دستگیر شده است، رِد جواب میدهد که مرتکب قتل شده است. در کتاب اصلی، ماجرای این قتل بهصورت کامل توضیح داده شده است؛ رِد ترمز ماشین همسر خود را از عمد خراب میکند تا بتواند ازطریق بیمه، مقداری پول دریافت کند ولی زمانیکه این اتفاق میافتد بهصورت ناگهانی همسر همسایه و فرزند او از خانه خارج میشوند و به این دلیل رِد به جرم قتل سه نفر دستگیر میشود. دلیل حضور بروکس در زندان نیز در فیلم بیان نشده است؛ او پس از از دست مقدار زیادی پول در قمار و باختهای پیاپی در پوکر، همسر و دختر کوچک خودش را به قتل رساند و سالهای زیادی را در آن زندان سپری کرد. زمانیکه رِد از اندی برای دادن چکش به او ۱۰ دلار طلب میکند، اندی خیلی راحت این مبلغ را به او پرداخت میکند. موضوعی که در فیلم به آن اشاره نشده این است که اندی قبل از ورود خود به زندان مبلغ ۱۰۰ دلار را بهصورت قاچاقی بههمراه خود وارد زندان میکند و به این صورت میتوانست مبلغ وسایلی که نیاز داشت را بپردازد.
۱۴۰۰ دی ۱۳ ۰۷:۵۴ رمان *دختری با گوشوارهی مروارید* در سال 1999 منتشر شد و نویسندهاش تریسی شوالیه را به شهرت رساند. خانم شوالیه سال 2000 برای این رمان برندهی جایزهی Barnes and Noble Discover شد. تریسی شوالیه این رمان را از زبان گرت دختری نوشته است که به خدمتکاری در خانهی نقاش هلندی، یوهانس ورمر میرود. این دختر یکی از کسانی است که این احتمال وجود دارد پرترهی دختری با گوشواره مروارید متعلق به او باشد. خانم شوالیه از این موضوع به عنوان سوژهی اصلی کتابش استفاده کرده است و داستانش را بر بستر واقعیت زندگی یوهانس ورمر پرورانده است.. برای درک بهتر فیلم، ابتدا رمان را بخوانید.