aryan_genius

نام:

Cyrus

نام خانوادگی:

Mokadam

تاریخ تولد:

۱۳۷۸/۳/۲۸

عضویت:

اردیبهشت ۱۳۹۶ (۶ سال و ۱۱ ماه)

درباره

we\'re all living in a fat giant sandwich out here

لیست مورد علاقه

Kidding 2018

8

imdb-icon

8.5

cinama-icon
The Expanse 2015

8.5

imdb-icon

8.7

cinama-icon
The Wild Bunch 1969

7.9

imdb-icon

7.9

cinama-icon
Boston Legal 2004

8.5

imdb-icon

9

cinama-icon

لیست تماشا

Kidding 2018

8

imdb-icon

8.5

cinama-icon
Ralph Breaks the Internet 2018

7

imdb-icon

7.7

cinama-icon
The Little Things 2021

6.3

imdb-icon

5.9

cinama-icon
Hunger 1966

7.7

imdb-icon

8.6

cinama-icon

۵ دیدگاه اخیر

۱۴۰۱ فروردین ۰۸ ۲۰:۴۹

دقیقا، برخورد تکامل نیافته، وحشیانه و اوباش گونه چیزی نیست که با بهانه توجیه کرد! \"مثلا\" اینان اقشار فرهنگی و ادبی هستن، آنقدری باید فهم و جنبه داشته باشند که شوخی و توهیین را تفکیک کنند. تنها افرادی بی‌فرهنگ به بهانه غیرت و دفاع ناموس سعی در توجیه و حمایت چنین حرکتی دارند، طرف یک لات اوباشه که با ۴ تا فیلم تجاری آدم شده، انتظاری بیشتر از اینم ازش نباید داشت. من جای کریس بودم شکایت مکردم پدرشم در می‌آوردم تا بفهمه تو جامعه نباید اوباش گونه رفتار کنه

۱۴۰۰ بهمن ۲۰ ۲۱:۳۶

در توضیحم اسپویل هست! مخاطب اگر از قبل اشنا نباشه با سبک های فلسفی و فکری که فیلم باهاش مرتبط هست فیلم براش گنگ و نامفهوم باقی ممانه. هدف در فیلم اصلا رابطه داشتن طرف یا پیدا کردن دختر گمشده یا داستان کوهنورد های اول فیلم نبود, هدف رسیدن به \"خود\" بود, رسیدن به اصل \"نهاد داخلی\" که در \"بطن\" هر فرد هست, با مرتبط کردن فلسفه وجودیت انسانی و هدف از وجودیت و رستگاری با سناریو فیلم, کارگردان یک پل ارتباطی بین شخصیت اصلی فیلم که مرده باشه ساخت با مخاطب, و به گونه ای غم و اندوه و گناه و خوددرگیری که انسان عادی رو دربر میگیره رو مرتبط دانست با پوچگرایی و خالی بودن, هدف از وجودیت و سرانجام زندگی چیزی شده کلیشه ای و تکراری برای انسانهای عادی و جلوی تفکر و معنی اندوزی رو گرفته برایشان (اشاره به وقتی مرده تو کلیسا داشت با شخصیت اول از تکراری بودن یک چیزی که ارزشمنده میگفت), و خود \"پوچی و بیمعنایی\" تبدیل شده به ارزش ها و معانی انسانها, فیلم داره میگه که این \"مرد توخالی\" در تمامی ادمهای عادی وجودیت داره بطور نامحسوس تا وقتی انسان عادی توانایی تحمل غم و اندوه و فشار و خستگی رو نداشته باشه و اونموقع هست که پوچی خودشو بروز میده و ادم رو دراختیار میگیره, اشاره دازه به صحنه ای که زنگ میزنه به مادر دختره و اون نمیشناسش این مرده رو, در سرانجام بیفکری, زندگی متداوم پوچ و سطحی, زیر باز سختی ها, غم و اندوه و فشار بیرونی, مغز عادی که تجربه تفکر و اندیشیدن و تحلیل تفسیر صحیح رو نداره به زوال میرسه و مرز بین واقعیت و رویا رو گم میکنه و میشه دیوانه ویا مرده ای متحرک که صرفا نفس میکشه. هموطور که اول گفتم فیلم های ایطوری بیشتر برای بکار گرفتن مغز و فکر هستن و قلقلک میدن مغزه برای تفکر و اندیشیدن, فیلم ها گنگ هستن و هیچوقت جواب درست و راستی بهت نمیدن, بیشتر بیننده رو به چالش میکشن برای جواب و سوال و اگر عادت نداشته باشی خیلی ازاردهنده و چرت میشه فیلم برات.

۱۴۰۰ بهمن ۰۶ ۱۲:۴۴

حماقت و مظلومیت نوجوانی دختر یا سواستفاده و مریض بودن بالغیت مرد, مسئله این است

۱۴۰۰ دی ۱۴ ۱۹:۰۷

توصیف بجایی کردید از سریال "خانه پوشالی", براستی تاسف آور است مصادفتش با اعتراضات مدنی/حقوقی در هالیوود و سرانجام نابودگرش, البته "خانه پوشالی" بسیار جای دارد برای نقد و بررسی, اما کوین اسپیسی بسیار تاثیر کلیدی بر سریال داشت و این ثابت شد در فصل اخر وقتی سریال سقوط کرد. و قطعا صنعت سینما و تلویزیون همچون هر صنعت و زمینه ای تکامل و پیشرفت داشته, اما عمده دوستداران هنر سبک های هنری, فلسفی و علمی سینما را با سبک اصلی سینما اشتباه میپندارند و گله مند روال سینمای امروز هستند درحالیکه اشتباست. سینما سرگرمی و تجارت بوده و خواهد بود, هرچند صنعت ازادیست و میتوان سبک های مختلفش را تکامل و توسعه بخشید و اثاری بسی زیبا خلق کرد.