۱۳۹۹ تیر ۱۴ ۱۲:۲۴ در باب غار و انقلاب صنعتی اینکه شما ترجیح میدهید خودتان را اشرف مخلوقات بدانید و دم از ارزشهای اخلاقی بزنید و انقلاب صنعتی را برابر با دیگر انقلابها بدانید به خودتان مربوط است. اما این را عرض کنم خدمتتان، بهتر است شمایی که تخصص در کلمات دارید و معتقد به متن و حقایق نهفته وکشف ناشده در آن.... این را در خاطر عزیز داشته باشید، صرف زندگی در یک زمان به معنای تعلق داشتن به آن زمان را ندارد و چه بسا باشند جنبندگانی آراسته به تمدن، که سایهی بزرگِ نقش بستهشان بر دیوار غار را معادل با ارج و عظمتشان در جهان بدانند و بشود آنچه که شده است: پست انگاشتن حیوانات از یک سو و رفتار کردن به گونهای که حتی همان حیواناتِ پست هم چنان نکنند. و یادآوری کنم که بنده طرفدار حیوان خاصی هم نیستم. و فقط مانند شما تا به حال به چنان قلهی بلندی نرسیدهام که دست به تقسیم دنیا به خوبها و بدها بزنم. و اگر سخن از روسپیها به میان آمد به معنای آن نبوده که ایشان را در جایگاه پایینتری از دیگر زنان قرار دادهام، فقط خواستم عرض کنم که جنسِ خودخواهی ایشان با جنس خودخواهیِ مادران متفاوت بوده و نتیجه این شده که فراوانی ژنهای این گروه در جمعیت در طی تاریخ چند هزار ساله به دلیل تقسیم انرژیشان بین زادآوری و دیگر امور، کمتر از مادرانی شده که تمام انرژیشان را صرف زادآوری کردهاند هر چند که این نسبتِ فراوانیها متعلق به قبل از دنیای صنعتی است. و در زمان اکنون دیگر سیستمهای پرورشی مختلف، نقش مادرها را ایفا میکنند و طبیعی است که زنها برخلاف پیش از این دو قرن، وقت آزاد بسیاری بیشتری داشته باشند و صدایشان بیشتر شنیده شود ولی باز این سوال پا برجاست که آیا انقلاب صنعتی و رشد فکری و تکامل سیستمهای آموزشی را تنها زنها به راه انداختهاند تا از چنگال نرها رهایی یابند؟ امیدوارم که آنچه از زن و مرد و تکامل همگرا بین این دو، تفاوت بین یک فرآیند تکاملی زمانبر با یک جنبش به زعم شما دو قرنی و ارتباط قبایل جنگلی آمارزونِ آراسته به لباسهای چینی و آیفون آمریکایی را که در ذهن داشتم، هر چند دست و پا شکسته، بیان کرده باشم.
۱۳۹۹ تیر ۱۴ ۰۴:۱۲ دفاع از مادر یا پدر؟ نوشتن در مورد یک متن، لزوما دلیلی برای طرفداری از اون محتوا نیست. همان گونه که فرمودید نگاه بنده به بشر، زیستی ست اما با تفاوتهایی. اگر بنده در مورد حس مادرانه و جانفشانی آنها نوشتم بدان معنا نبوده که برای چنین رفتاری ارزشی فراتر از حس مادرانهی یک حیوان دیگر قائل بودهام و یا این حس را چیزی ملکوتی تصور کردهام. همان گونه که قبلا در جایی فرموده بودید "بیمایهترین مردمان جهان، پرستندگان خوناند" چرا که خون آن چیزی نیست که کسی برایش تلاشی کرده باشد. بنده در مورد احساسات مادرانه و... نیز چنین نظری دارم چرا که این احساسات، نمودِ ژنهایی هستند که مثل خون، از تن به ارث رسیدهاند و کسی برای داشتنشان، تلاش یا انتخابی نکرده است. پس لزومی نمیبینم برای برتریِ حسّی که واکنش است تا اراده. و اگر چنین به نظر رسیده که داشتهام از الهی بودن حسهای جنسی و غریزی دفاع میکردهام عذر میخواهم. هر چند که زیبایی و تاثیرگذاری چنین احساساتی را انکار نمیکنم و زندگی را بدون اینها غیرقابل تحمل و ناممکن میبینم. و همچنان غیر ماورایی در سطح دیگر جانداران.
۱۳۹۹ تیر ۱۴ ۰۴:۰۱ روسپیگری آیا تنها در دههی شصت میلادی است و آن هم تنها برای تفاوتهای ساز و کاری انزال جنسیِ زنان؟ شما که بنده را دعوت به تورق تاریخ در دو قرن اخیر میکنید بهتر است به قبل از میلاد مسیح برگردید و مشاغل آن دوران در جوامع جغرافیایی مختلف را نیز از نظر بگذرانید. فمنیست مورد نظر بنده، آن فمنیستی است که مادر شدن برای زن را در اولویت نخست خود قرار نداده است و هدفی جز این را برای زن در نظر گرفته است و متعلق به چند قرن اخیر هم نمیشود. هرچند با توجه به تاریخ دراز این جنبش، شاید بتوان بیشمار شاخه از فمنیست با تفاوتهای بسیار تعریف کرد. آنچه که نویسندهی این نقد مطرح نموده بودند این بود که نرها، زنها را مجبور به زادآوری کردهاند تا اینگونه انتقام شکست جامعه را از زنها بگیرند که بنده عرض کردم چنین نیست و برای اثباتش به تعداد مادرهای جانفدا و خشنود اشاره کردم و ارزشی که این زنها برای انتخابشان قائل شدهاند و این یعنی اینکه نری مجبور به زادآوریشان نکرده است(در بیشتر مواقع). و اگر اجباری هم بوده از سمت طبیعت بوده البته با مزایاهایش؛ چون که اگر مزایایی در این معاملهی تولیدمثلی و جنسی وجود نمیداشت این "گونه" دیر زمانی منقرض شده بود. و آن جنبش مدنی که شما مد نظرتان است صرفا زنانه نبوده است و بیشتر جنبشی انسانی بوده برای فاصله گرفتن بشر از خوی حیوانی خویش(جنبش انسانی به زعم همان مردان و زنان و نه بنده).