Numenor

عضویت:

آذر ۱۳۹۶ (۶ سال و ۴ ماه)

۵ دیدگاه اخیر

۱۴۰۱ شهریور ۰۸ ۲۲:۵۶

لطفاً اصلاح کنید؛ قبل از آقای سونگ، خانوم «جیون دو-یون» جایزه بهترین بازیگر زن جشنواره کن برای فیلم «آفتاب پنهان» در سال ۲۰۰۷ دریافت کردند. اتفاقاً نقش مقابل ایشون در فیلم همین آقای سونگ بودند.

۱۳۹۹ خرداد ۱۷ ۱۱:۱۹

شاید برای دوستانی که طرفدار نام تو (Your name) هستند جالب باشه: دو شخصیت اصلی نام تو در این فیلم برای لحظاتی ظاهر شدن و داستان این دو فیلم در یک جهان روایت شده.

۱۳۹۷ اسفند ۱۲ ۰۲:۱۳

منتظر پاسخ شما بودم و ممنونم که وقت گذاشتید. قصد القای مواردی که شما با تواضع به اون اشاره کردید و به هیچ وجه نداشتم. نمیدونم این مطلب و کجا خوندم که اگر دانش و آگاهی، شعاع یک دایره باشه، ناآگاهی ما به وسعت مساحت اون دایره ست. به عبارت دیگه هرچه بیشتر بدانیم، چیزهایی که نمی دانیم بیشتر است. شاید نقل قول دقیقی نباشه ولی در مورد همه ما صدق می کنه. در کل امیدوارم بازی با کلمات در پاراگراف اخرو صرفا یک شیطنت در نظر بگیرید. حقیقت اینه که نقد شما رو با اشتیاق خوندم و بعضی موارد با برداشت من یکسان بود بعضی نه. اما چیزی که باعث شد که متن شما رو نقد کنم، محکوم کردن پدر خانواده بود. قصد ورود به این موضع و ندارم به قول شما "هر دو دلایلمان را هم نقل کرده ایم و جای بحث و شبه ای نیست". بیشتر از سینمای ژاپن به ادبیات ژاپن علاقه دارم. به نوشته های افرادی مثل "کاواباتا"، "آکتاگاوا"، "کنزابورو اوئه" و ... چیزی که در مورد برخی از این آثار برای جذابیت داره، روایتی ساده در عین حال عمیق و با ظرافته. (البته نه اینکه شیفته ژاپن باشم. ژاپنی که ما میشناسیم با اون چیزی که واقعا هست خیلی تفاوت داره.) چیزی که در این فیلم دوست دارم، همین عمیق بودنه و ظرافته، تا جایی که من و شما رو واداشت در این مورد بحث کنیم. چیزی که قبل از دیدن این فیلم برام جالب بود، یکی از پوسترهای این فیلمه که در این سایت مورد استفاده قرار گرفته. من و یاده یکی از نقاشی های معروف ژاپن انداخت. نقاشی به نام "موج عظیم کاناگاوا". ( https://bit.ly/1Kplyzg ) در پوستر فیلم موج بزرگی در کار نیست، در پوستر چتری هست که جدا از مفهوم "چتر" در ژاپن توسط مادر بزرگ خانواده که میتونه نمادی از نسل قدیم باشه بالای سر خانواده ای قرار داده شده و از شادی کودکانه خانواده در ساحل محافظت میکنه. در فیلم مادر بزرگ خانواده، قضاوت نمیکنه در عین حال تلنگرهای درست و بجا در مقاطعی به افراد وارد میکنه و مخصوصا رابطه عمیقی با اکی داره (برخلاف چیزهایی که پلیس در مورد مادر بزرگ به آکی گفت، اون دوباره به همون خونه بر میگرده) . شخص دیگری که شاید نماد نسل قدیمی بشه تلقی کرد، پیرمردی که در فیلم به شوتا تلنگر میزنه که "خواهرت و مجبور به این کار نکن" حتی کلمه دزدی و بکار نبرد. به نظرم این دو نفر، افرادی کلیدی در فیلم بودن. دو برداشت موازی و نمادین از این مورد داشتم. یک برداشت کلی و نمادین که مربوط به جریان فیلم نیست در مورد مادر بزرگه که همونطور که در مورد پوستر اشاره کردم، نمادی از نسل قدیم به عنوان چترخانواده (از نگاه ما ایرانی ها ستون خانواده) که دقیقا کلید گسسته شدن خانواده در فیلم با مرگ مادر بزرگ شروع شد و بالاخره بعد از مرگ مادر بزرگ "موج بزرگ" خانواده رو از هم جدا کرد؛ در این مورد میشه تفاسیر نمادین مختلفی داشت. یک برداشت هم به مربوط به جریانه فیلمه؛ پیرمردی که باعث شد شوتا به خطر اینکه خواهرش دزدی نکنه، دست به کاری بزنه و به قول خودش "من از قصد گیر افتادم" و در نهایت همین باعث میشه خانواده گسسته بشه و این مورد با قبلی تفاوت داره همونطور که کارگردان در مصاحبش اشاره کرد، بعد از این گسسته شدنه که این افراد خانواده میشن. چیزی که من در مورد فیلم دوست دارم این ظرافته و عمیق بودنه، همین موضوع باعث شد برخلاف کم حوصله بودن در نوشتن در مورد این فیلم بخوام بحث کنم.

۱۳۹۷ اسفند ۱۰ ۲۳:۴۰

اول باید بگم قلم خوبی دارید. به نظرم متنی که نوشتید مخصوصا نتیجه گیری که در نهایت کردید با توجه به برداشت خودم و مصاحبه های کارگردان اشتباهه. نتیجه گیری شما دقیقا همون چیزیه که به نظرم کارگردان نمیخواد شما نتیجه گیری کنید.. اشتباه شما از اونجایی شروع شد که پدر خانواده رو به عنوان شیاد معرفی کردید و تفسیر اشتباهی از داستان شناگر که توسط شوتا در فیلم خوانده شده کردید. در یکی از مصاحبه ها کارگردان به این نکته اشاره میکنه که در این فیلم، پدر میخواد که بابا صدا زده بشه، و میگه من فکر نمی کنم اون بتونه یک پدر باشه. و زمانی که اجازه میده اون بره و زمانی که به شوتا میگه من دیگه پدر تو نیستم، شاید اون زمانی که اون یک پدر میشه. این خانواده، یک خانوده واقعی نیست تا زمانی که از هم گسسته میشه، زمانی که از هم جدا میشن، اونا بیشتر از یک خانواده هستند. وقتی که اجازه میده پسر بره، شاید بعد از اون، و نه قبل از این ، اون بیشتر از یک پدر میشه. تا زمانی که میخواد یک پدر باشه، اون کاملا یک پدر نیست.منبع > https://bit.ly/2UfoA0E این و میشه تو سکانس های پایانی فیلم دید جایی که شوتا که تا اون زمان از خطاب کردن پدر به اسامو خودداری میکرد، اون و با لب زدن پدر/بابا خطاب میکنه. در فیلم صحنه هایی هست که اون میخواد بابای باحالی باشه ولی موفق نیست، مثل صحنه شعبده، مثل جایی که یک پدر و پسرو میبینه که دارن با توپ رو پایی میزنن و اون سعی میکنه با پلاستیک تمرین کنه. اما داستان ماهی که قسمتی از اون در فیلم توسط شوتا خونده شد. این یک داستان کوتاه به اسم Swimmy که توسط Leo Lionni نوشته شده که ترجمه اونو میتونید در اینترنت پیدا کنید. در یکی از مصاحبه ها کارگردان توضیح میده که زمانی که جهت تحقیقات برای فیلم به یکی از مکان های مراقبت از کودکان آزار دیده (خشونت خانگی، آزار جنسی و ...) که توسط دولت اداره میشه میره؛ (به صورت خلاصه) زمانی که بچه ها از مدرسه بر میگشتن، کارگردان از یک دختر کوچک میپرسه چی تو مدرسه می خونید؟ اون هم از تکست بوک کلاس ژاپنیش داستان Lionni میخونه. اون داستان تا اخر برای اون ها میخونه و در آخر همه اونو تشویق می کنن و اون دختر خیلی خوشحال میشه و لبخند بزرگی روی لبش میشینه. اون لحظه کاگردان به این فکر میکنه که شاید چیزی که اون دختر واقعا میخواد اینه که این داستان و برای والدینش که دیگه با اون ها زندگی نمی کنه بخونه. کارگردان این احساس و به فیلم منتقل میکنه. زمانی که پسر جوان در فیلم داستان شناگر و میخونه تا به والدینش نشون بده که میخونه. اون حس غرور و لذت اون دختر کوچیک چیزیه با کارگردان موند. https://bit.ly/2TllzyW و https://bit.ly/2TllzyW حالا شما باید تشخیص بدید داستان ماهی های کوچک به چی اشاره داره، داستان ماهی سیاه کوچکی که همه خواهر و برادرش توسط یک ماهی بزرگ خورده شدن وقتی به جمعی از ماهی های سرخ رنگ که از ترس خورده شدن در سایه سنگ ها و علف ها پنهان هستن میرسه و راه حل اتحاد و به اونا میده و وقتی به اونا یاد میده جای خودشون باشن و همه با هم شنا کنن، و وقتی تونستن مثل یک ماهی غول پیکر شنا کنن، اون به ماهی های قرمز میگه من چشم شما میشم. اون موقع بود که تونستن ماهی های بزرگ و کنار بزنن. کلا این افرادی که در این فیلم کنار هم هستن به صورتی آسیب دیده هستند، اونجایی که پای پدر میشکنه ولی حمایتی از کارفرما نمیبینه این ها همه اشاره به قوانین حاکم بر ژاپن داره و یا خیلی از جوامع که از کارگران روز مزد حمایتی نمیکنن. زنی که مورد خشونت خانگی قرار گرفته و شباهتش با دخترک کوچک وقتی جای سوختگی هم دیگه رو به هم نشون میدن. این افراد همگی نقاط مشترکی با هم دارند که اون هارو با هم مرتبط کرده. حتی بعد از این که این افراد توسط پلیس دستگیر میشن اون بچه باز به همون خونه ای که مورد آزار قرار گرفته بر میگرده با اینکه میدونن چه اتفاقی افتاده و این انتقاد به قوانین حمایت از کودکان داره، سکانس پایانی هم همون شعری و میخونه که نوبویا در حمام خوند و با اینکه بی دفاع میومد و باز ممکنه که دوباره آسیب ببینه و پیش مادر بیرحمش برگرده ولی تنها امیدی که به بیننده در فیلم منتقل میشه این بار دخترک به دلیل تجربه ای که در خانواده شیباتا داشت تغییر کرده بود و متوجه میشه که دوست داشتن برابر با لباس خریدن نیست. ژاپنی که کارگردان نشون میده حتی توسط نخست وزیر وقت و اطرافیانش مورد سرزنش قرار گرفته. کارگردان اشاره میکنه وقتی از من میپرسن که من از دولت از جامعه و سیستم عصبانی هستم، میگه هیچ یک از این ها قصد من نیست. اگر خشم وجود داشته باشه، این خشم از همه ماست، مردمی که وانمود میکنن چنین مردمی را مثل یک خانواده نمیبینند. و چشم های خود را به چیزهای که اتفاق میوفته، می بندند. و در ادامه میگه که ما موضع پلیس و تکرار میکنیم که این یک خانواده واقعی نیست و نمیتونست اینطور ادامه پیدا کنه. https://bit.ly/2RPp5Rm برای درک بیشتر فیلم فکر میکنم خوندن مصاحبه های کارگردان بیشتر به شما کمک میکنه. این فیلم بیشتر از اون که فکر میکنیم در مورد اجتماع امروزی نه فقط ژاپن که حتی خود جامعه ما میشه، افرادی هستن در جامعه ما که در این وضع زندگی میکنن و بخش نامرئی جامعه هستند و ما اون ها رو قضاوت میکنیم و به عنوان خانواده نمی پذیریم. خانواده های دارای مشکل و محکوم میکنیم و این اتفاقات مجدد تکرار میشه و هیچ راه حلی برای اون پیدا نمیکنیم. شاید ترجمه ها دقیق و کلمه به کلمه نباشه و خیلی موارد و پراکنده نوشته باشم. با وقتی که داشتم، این ها رو صرفا فقط یک تلنگر فرض کنید به تفسیری یا نقدی که نوشتید. به نظرم در صورتی که خودتون مصاحبه ها رو بخونید بهتر متوجه فیلم میشید.. انتقادی که از شما دارم اونجاست که نوشتید: "من منتقد حرفه ای نیستم لذا کل مطلبم از آغاز تا پایان یک نقد شخصی و غیرقابل ارجاع است و تنها از اشتیاقاتم حرف میزنم" نقد نباید از دل بیاد، نقد باید با مطالعه و شناخت بیاد. هرچند که شخصی باشه و الی کل یک فیلم اشتباه برداشت میکنیم و شاید باعث بشه با خوندن مطلب شما عده دیگری هم برداشت اشتباه کنن. خیلی مطالب هست که میشه در مورد تفسیرتون نوشت، بعضی ها درست و بعضی ها به نظرم اشتباه هستند. ولی راحت ترین راه خوندن یکی از 40 نقدی که به این کاره شده ست تا حداقل بفهمیم اشتیاقات ما راه درستی رفتن یا خیر.