Auguste.Louis.truth

نام:

godfather

نام خانوادگی:

terminatrix

تاریخ تولد:

۱۳۶۴/۱۰/۱

عضویت:

مرداد ۱۳۹۸ (۴ سال و ۹ ماه)

درباره

I am in love with good movies and swear to myself to don\'t tell any lies in my life to anyone & specially myself. I rate the movies and don\'t believe to rate of any one , then if you want insult me that\'s not important at all , if you think I\'m say the lie that\'s not my problem. Everything has the opposite. It\'s common thing. Cinema is pure magic ... it hurts & it heals. Don\'t judge the others , \"F\" the politics & racism ... just & only morality ... i don\'t reply any comment or even read them because first if your comment prevent anyone for watching the movies that\'s immoral act & second i believe we are free & we must just express our opinions instead of fighting with each-others and everybody has enough brain for understanding either, even the ones who crash you. First you must experience , study & learn ... then you must watch the movies. The goal of cinema is entertainment, art and meaning, & the best cinematic work is the one that has all three of them. I don\'t have any idol even cinematic one ... I\'m in love with good movies & didn\'t catch it just recently ... its solid & eternal love ... unbreakable & undisputed ...

۵ دیدگاه اخیر

۱۳۹۸ مرداد ۳۰ ۱۳:۵۷

زیاد طرفدار فیلمهاش نبودم ، اما به نظر من وضع بازسازی رزیدنت اویل توی عالم بازی واقعا عالی بوده تا اینجا! ... بازسازی رزیدنت اویل یک و دو از روی نسخه های قدیمی چیزی فراتر از تصور من بود ... بخصوص رزیدنت اویل دو (نسخه ی بازسازی) که پیشرفت قابل ملاحظه ای داشت و کلاس بالای این بازسازی حقیقتا مجذوبم کرد (البته برای من همون اوایل که رزیدنت اویل دو (نسخه قدیمی) اومده بود و با دو کاراکتر میشد بازی رو تموم کرد در زمان خودش در حد شاهکار بود) ... علاوه بر گرافیک فوق العاده و پرداخت پخته ی سینمایی شکل، توجه دقیق تر به ریزجزئیات ، افکت ها ، صدا ، فضاسازی های فوق العاده، داستان پرکشش و تنش و هیجان بالا این نسخه ی بازسازی رو برای من یکی در حد یک شاهکار بالا برد ... یعنی برای من طوری بود که در حد چند فیلم سینمایی ترسناک در همین ژانر واقعا لذت بردم ... امیدوارم سازندگان نسخه ی سینمایی بعد از اون سری قبلی به ریشه های جذابیت این سری بازی وفادار بمونن (قلبا خیلی دوست دارم نسخه ی سوم بازی رزیدنت اویل رو هم بازسازی کنن) و با اینکه بازسازی های سینمایی بازی ها تا الان چندان واسم جذاب نبوده اما واقعا امیدوارم فیلم خوبی بشه

۱۳۹۸ مرداد ۲۸ ۱۹:۵۵

جیکوب ترمبلی فقط دوازده سالش هست، (من فیلم رو قضاوت نمیکنم چون هنوز ندیدمش) منتها توی imdb نوشته Rated R for strong crude sexual content, drug and alcohol material, and language throughout - all involving tweens بعد اگه نخوام وارد سایر موضوعات حاشیه ای بشم از اونور صدتا فیلم ابرقهرمانی درست میکنن که همون یکی هم که درجه نمایشیش R هست رو میخوان تو قسمت بعدش PG-13 کنن!!! با احترام به نظر طرفداران محترم ژانر ، نمی دونم بزرگترها زیاده خواه شدن یا این کوچیکتران که قانع نیستن یا کوچکترها و بزرگترها داره جاشون عوض میشه، یا نه اصلا کوچیک بزرگ نداریم درهمه!

۱۳۹۸ مرداد ۲۵ ۱۴:۰۹

نقد If you want peace, prepare for war (para bellum). اسپویل: نشد که بشه. 7.5/10. نقص های داستانی مشخص هست و برای من در مورد سری فیلمی مثل جان ویک ارزش نقد ندارد. من در جان ویک دنبال منطق یا دیالوگ های عمیق خاصی نیستم، هرچند هرچه داستان منسجم تر، درگیرکننده تر و جذاب تر باشد بیشتر به وجد می آیم. اما شما نگاه کن آخرین سکانس جان ویک دو چطور تمام شد. تو یه گٌله جا کل جماعت برگشتن به سمت جان و آماده ی تیکه پاره کردن بودن. از این جهت، شروع فیلم تا لحظه ی رسیدن به ساعت مورد نظر به جهت افزایش تدریجی تنش، عالی بود اما سکانس نبرد ابتدایی این فیلم مشابه سکانس ابتدایی چپتر دو از لحاظ زمانی تقریبا یک حجم و شدت اکشن داشت! آیا این کافیه؟ انتظار من بعد دیدن اون سکانس تحریک کننده و محشر پایانی در چپتر دوم اونم بعد چند سال صبر این بود که نمایش بیشتری از حبس شدگی این مرد تنها، در بین جانیان و آدمکشان حرفه ای در این شهر ببینم. در حقیقت کارگردان به جای حفظ فضای ملتهب و پرتنش حاکم بر شهر و جان ویک، با رند بازی از دست فضای بی نظیر خلق شده توسط خودش در رفت. زد و خورد با چند نفر چینی و فرار با اسب از دست دو تا موتور سوار برای پر کردن حس فضای خلق شده ی قبلی کافی و ارضاکننده نبود. جان ویک بجای فرار از دست قاتلین از چنگ ما و فیلمساز در رفت. اما پس از اون فضاسازی نفس گیر شهری با ورود جان به مکان های عادی مجددن اتمسفر فیلم رو بهم میزد و منی که عاشق دیدن این زرق و برق و نور و شب و بارون و کلا این حال و هوا بودم رو سرخورده کرد. توی این جنس اکشن چیزی که الان یادمه و بهم چسبید فرار از نیویورک و قسمت دوم پرج بود. این دو تا در حفظ فضای اثر خودشون بهتر عمل کردن. منتها اینجا ورود یکهویی به کازابلانکا و سکانس های لورنس وار مثل آب سردی بود که روی من ریختن و خیلی زود من رو از اون دنیای مخوف خارج کرد. سکانس پایانی و درگیری برای پاسداری از هتل کانتیننتال هم خیلی مشابه سکانس درگیری پایانی در قسمت دوم بود. توی این سطح اکشن قسمت دوم فیلم یورش واقعا قابل مقایسه با این آثار نیست. جدا از داستان جذاب و کوروگرافی بی همتا ، کارگردانی دیوانه وار گرت ایوانز در به اوج رسانی سکانس های مبارزه و ریز جزئیات استفاده از آلات قتاله در هارمونی اگزوتیکی از فیلمبرداری و موسیقی خیره کننده خلسه ی محضی از جنس اکشن بود. یعنی شما تا رسیدن به مرگ کاراکترها به اوج آدرنالین می رسیدی. منتها اینجا نه سطح ضربات اون پیچیدگی رو داره و نه روش به اوج رسانی مبارزات در اون حد هست که شاهکار لقب بگیره. از طرف دیگه شاید بعکسه خیلی از دوستان، من عاشق سکانس های مبارزه ی جان در اجتماع و بینابین ملت باشم. صحنه های جذابی مثل درگیری های بلید در بین جمعیت در حال رقص که نمونه مشابهی در فیلم وثیقه و همچنین قسمت های اول و دوم خوده جان ویک هم داشت و در اونها بزن و بکوب عاطفی حضار با بزن و بکوب خشن و خونین آدمکشان ادغام میشد ، ترکیب منحصر بفردی از موسیقی ، ریتم و ضربات خلق میکرد که میخکوب کننده بود. حس پاشیدگی جمعیت و فرار رندوم و سرنوشت مجهول آنها در مواجهه با افرادی تا این حد حرفه ای و خونسرد در حال کشت و کشتار هستن در آن واحد هم ترسناک و مهیب بود و هم دیدنی. منتها اینجا از نبرد در شرایط پابلیک خبری نبود و حس خوبی به من یکی نداد. اما خوبی های فیلم اینقدر زیاد بود که هم هنوز به دنیای جان ویک وابسته بمونم و هم بی صبرانه منتظر قسمت های بعدی باشم. کاریزمای کیانو ریوز به تنهایی برای دنبال کردن این فیلمها برای من یکی کاملا کافی هست. اون موها ، دویدن های نامتعادل ، میمیک تماشایی و حرفه ای گری های کاملا واقعی و اغراق نشده در لحظات مبارزه همه و همه فوق العاده جذاب هستن. جان ویک همونی هست که وعده داده شده. اکشن خالص هست. پر از خلاقیت های خاص خودش هست و از اون سری فیلمهایی هست که مثل مرد ایستاده و از گرفتن درجه R نه تنها لذت میبره بلکه حاضر نیست بخاطر چندغاز بیشتر وقت من و شما رو تلف کنه و یا یه دنیا رو مچل خودش کنه و ادای آدم بودن دربیاره. من اگر نمره پایینی هم دادم چون انتظار بیشتری داشتم نه چیز دیگه. پایان فیلم که ادای دینی ماتریکس وار بود و به اتحاد فیشبورن و ریوز ختم شد، تداعی گر سخنان مورفیوس به نئو بود و با آن چشم خونچکان جان ویک و زخم های خورده بر صورت ، شور دیگری بر این اکشن ناب ایجاد کرد که ما را تا سال های بعد به دنبال خود خواهد کشاند.

۱۳۹۸ مرداد ۲۵ ۱۲:۱۴

حق داری ناراحت بشی ، درکت میکنم ، باباته دیگه ، حالا معلوم میشه اون لباس زرد کیل بیل حضرت استاد هم همچی براساس ادای دین که بعضی از منتقدین پخمه یا ثناگران مبلغ حضرت والا می فرمودن نبود ... منتها الان نزدیک نیم قرن از مرگ یا شهادت جناب بروس لی میگذره و شما با نزدیک به 1.5میلیارد نفر هنوز دو دستی چسبیدین به سینمای سنتی عصر حجرتون و حتی عرضه ندارید حداقل یک نفر ، فقط یک نفر در حد این بابا به دنیا معرفی کنید ، دانی ین و جت لی و جکی چان و باقی عزیزان باید پشت استاد صف بکشن ... همین میشه که چارتا آدم مثه این بابا که کل دنیا به فلانشونم نیست همون یه نفرم از دور میزنن کور میکنن ... هالیوود اگه سگ بمیره حداقل هزار تا سوتک پشتش فیقک میکشن ...