news-background
news-background

نقد قسمت چهارم The Last of Us – چطور ایده‌ها را هدر بدهیم؟

در قسمت چهارم «آخرین بازماندگان ما» (The Last of Us) با جوئل و الی همراه می‌شویم تا سر از منطقه‌ای دربیاوریم که تحت کنترل نیروهای نظامی جدیدی است. شاخه‌ای تازه و مجهز، در کنار فدرا و فایرفلای. فرمانده‌ی آن‌ها زنی به نام کلمانتین است و از لابه‌لای دیالوگ‌ها متوجه نیروی مخالفی در آن منطقه‌ می‌شویم به فرماندهی شخصی به نام سم. جوئل و الی سعی دارند از منطقه‌ی آن‌ها عبور کنند. اما روایت گره‌ای تازه‌ای نیاز دارد. گیر افتادن آن دو در ساختمانی که تصور می‌کردند جای امنی است.

حالا سؤال اینجاست که ارتباط عنوان «چطور ایده‌ها را هدر بدهیم؟» به اپیزود چهارم چه ارتباطی دارد؟ از چند جهت می‌توان به این موضوع پرداخت. بیایید از آن چیزهایی شروع کنیم که در ابتدا به چشم می‌آیند. همان مسأله‌ای که در اپیزود سوم هم با آن مواجه شدیم. بدن‌ها. در وضعیت آخرالزمانی سریال، که آدم‌ها از سایه‌ی خودشان هم می‌ترسند. به سختی خوراکی برای خوردن و مکان مناسبی برای خوابیدن پیدا می‌شود. و تقریباً ده سال هم چنین شرایطی بر دنیا مسلط شده است. چرا ما با بدن‌هایی مواجه نیستیم که از وضعیت تأثیر گرفته باشند؟ کافی است خودتان را برای لحظه‌ی جای جوئل، الی یا هرکدام از شخصیت‌ها قرار دهید. آیا همان آدم پیش از فاجعه خواهید بود؟ شکل راه رفتن و صحبت کردن، نگاه کردن و خوابیدن. اسلحه به دست گرفتن و پشت فرمان نشستن.

استرس، افسردگی، سردرد، ریزش مو، مشکلات دهان و دندان، بیماری‌های پوستی، کاهش وزن، عادت‌های مخرب، گردن و کمر درد، تعداد زیادی مشکلات دیگر حاصل پاندمی مهارشده‌ای مثل کووید-۱۹ بودند. مسأله‌ای که جهان به طور جدی حدود سه سال با آن درگیر بود. اما در سریال «آخرین بازماندگان ما» ما جوئل را همان‌طوری می‌بینیم که در قسمت اول روی کاناپه خانه‌اش کادوی تولد از دخترش گرفت. با کمی گریم روی ریش و موها. پاندمی ویران‌گیری همچون چیزی که در سریال وجود دارد چه تأثیری روی بدن‌های شخصیت‌ها و آدم‌های سریال گذاشته است؟

مسأله‌ی دوم؛ جزئیات. تصویر ارائه‌ی شده‌ی سریال از وضعیت، کلی، سرسری، بدون توجه به حالات روحی شخصیت‌ها و لحظاتی است که می‌تواند برای هرکدام نقطه‌ی عطفی به حساب بیاید. مثال بزنیم؟ لحظه‌ی که الی تصمیم می‌گیرد اسلحه را از کیف بیرون بکشد. ماشه را بچکاند و گلوله‌ای شلیک کند تا جوئل را نجات دهد. نوجوانی را تصور کنید که تمام عمرش را در قرنطیه‌ی نظامی گذرانده و حالا مجبور است تا با شرایطی مواجه شود که پیش از این تصورش را هم نمی‌کرده. ماشین‌سواری را برای اولین بار تجریه می‌کند! شلیک گلوله. این بیرون آمدن از حفاظ امن و خطر کردن، لحظه‌ای است که هیچ توقفی روی آن نمی‌شود. سریال با آن به همان شکلی برخورد می‌کند که با قهوه خوردن جوئل یا خوابیدن آن‌ها در جنگل. این موضوع آنقدر بی‌اهمیت است؟ روی تصمیم‌های بعدی الی در روند روایت تأثیر نمی‌گذارد؟ آن هم در شرایطی که جانش هر لحظه در خطر است!

مسأله‌ی سوم؛ فقدان اهمیت و تأثیر گذشته. جوئل در این چهار قسمت دو آدم نزدیک به خودش را از دست داده است. دخترش و تِس. اما در راستای همان مسأله‌ی دوم، فقدان آن دو نفر تأثیری در رفتار جوئل نداشته است. مرگ تِس برای او نه غمی به همراه داشت نه لحظه‌ای شک به مسیری که می‌رود. نه تلاشی برای جلوگیری از مُردن او. جوئل مثل یک ماشین/دستگاه/ابزار طراحی شده است. باید الی را به مقصد برساند و باقی همه حاشیه است. شاید در قسمت‌های بعدی از زبان او بشنویم که الی او را یاد دخترش می‌اندازد ولی این مسأله‌ی ما را هرگز حل نخواهد کرد. احساسات با جمله‌ای شبیه به این بیان نمی‌شوند، فقط به زبان می‌آیند.

در ادامه باید منتظر چه چیزی باشیم؟ گیمرها از همه چیز خبر دارند. ولی اگر به عنوان سریال بخواهیم به آن نگاه کنیم فقط کمی سرگرم‌کننده است. تا اینجای کار، پتانسیل‌های بی‌شماری برای ساخت سریالی نفس‌گیر وجود داشتند که همگی تا حد زیادی به هدر رفته‌اند. از انتخاب بازیگر تا وفاداری بیش از حد به روایت بازی. همگی موانع فرم‌دهی مناسب به ساختمان سریال به حساب می‌آیند. دیدن این سریال دست‌کم این را به ما آموزش می‌دهد که چطور ایده‌ها را هدر ندهیم.

  حسین نیرومند

دیدگاه‌ها

برای ارسال دیدگاه باید وارد شوید
۲۷ بهمن ۱۴۰۱ ۰۴:۵۷

نویسنده ی نقد های این سریال انگار خصومت شخصی با سازنده ها داره. دو تا نکته ی مثبت ندیدیم عنوان کنه! از ازل هم هی میگه چرا بدناشون فلان نیست بهمان نیست چرا افسرده نیستن خب نیست دیگه رها کن برادر. با احترام عرض میکنم که این نقد ها سطحی و جهت گیرانه هستن و خیلی جاهاش نشون دهنده ی کمبود شدید سواد سینمایی منتقد هست.

نمایش اسپویل
۲۰ بهمن ۱۴۰۱ ۲۳:۳۸

یه سریال زامبی محور چه پتانسیلی داره آخه ؟؟؟!!! از همون اول هم بی خود سر و صدا کرده بود هایپ شده بود

نمایش اسپویل
۲۰ بهمن ۱۴۰۱ ۱۲:۰۵

اولا ما از شخصیت جوئل قبل از مردن دخترش اطلاعات چندانی نداریم که تصمیم بگیریم اخلاقش چقدر فرق کرده. دوما رفتارش بعد مردن تس هم قابل توضیحه. ممکنه مثل خیلی از آدما احساساتش رو مخفی کنه و با درگیر کردن خودش با ماموریتش سعی کنه بهش فکر نکنه یا هم نگرانیش از برادرش ممکنه این رفتارش رو توضیح بده. نمیگم بدون ایراد بوده سریال ولی انتقاد هایی که اینجا مطرح شده واقعا ایراد نیستند.

نمایش اسپویل
۲۰ بهمن ۱۴۰۱ ۱۱:۲۵

من بازی انجام دادم . به نظرم تمام لحظه های هیجان انگیز تو فیلم حذف شده فقط تمرکز رو رابطه جو و الی(که انصافا روی این مورد خوب کار شده). برای همین دیدن فیلم خیلی حوصله میخواد . برای مهیج شدن روی فصل یک حساب باز نمینم . امیدوارم فصل دوم بهتر شه. نقد عجیبی بود ایراد هایی گرفته شد کسی جز نویسنده بهش فکر نکرده

نمایش اسپویل
۱۹ بهمن ۱۴۰۱ ۲۳:۰۶

نقد چرت و پرتی بود

نمایش اسپویل
۲۰ بهمن ۱۴۰۱ ۱۲:۳۶

حرف حق

نمایش اسپویل
بیشتر