حالا که آلیسنت فرزند دوم ویسیریس را هم دنیا آورده، وضعیت انفعالی و منجمدی را تجربه میکند. او در نقش همسر پادشاه وظیفهای به عهده دارد و شبیه یکی از افراد دربار باید آن را به خوبی انجام دهد. در حالی که رینیرا آزادانه در سرزمین تحت فرماندهی پدرش میچرخد، خواستگاران زیادی را ملاقات میکند و هیچ خط قرمز مشخص اخلاقی هم برای خودش ندارد. دیمون یا کریستن کول، او پذیرای هر کسی است که احساساتی را در او قلقلک دهد.
در قسمت چهارم «خاندان اژدها» (House of the Dragon) اتفاقاتی میافتد تا مخاطبان برای برآورده شدن انتظاراتشان بیش از حد صبر نکنند. همآغوشی رینیرا و کریستین کول محتملترینشان بود. اما شوک اساسی برعهدهی عمو و برادرزاده بود. در مکانی دور از انتظار با لباسهایی خارج از عرف دربار و اخلاقی به دور از شئون تعریفشدهی خاندان پادشاهی. هرچند از ابتدای قسمت چهارم، با ورود دیمون به دربار و نگاههای افتخارآمیز رینیرا زمینههایی برای نزدیکی بیشتر این دو نفر شکل میگرفت، ناگهان آتشی برپا شد. اخلاقیات و شیوهی زندگی دیمون در مقایسه با ویسیریس بیشتر موردپسند رینیراست. خوی وحشی و یاغیگری دیمون همان ویژگی برجستهای است که رینیرا سعی دارد به آن نزدیک شود. با رفتن به شهر و پوشیدن لباس مبدل، پا گذاشتن به فاحشهخانه و بوسیدن عمویش، یعنی دیمون. شاید شما هم یاد سرسی و جیمی لنیستر در بازی تاج و تخت افتاده باشید.
در قسمت چهارم خاندان اژدها با جامعهی نمایشی طرفیم که یک پای آن شاهزادگاناند و پای دیگر مردم کوچه و خیابان. جدای از فضای سریال که هرکس نقشی را به عهده دارد و از کالبد زیست روزمرهاش بیرون زده است، شخصیتهای سریال نیز یک قدم فراتر رفتهاند و زیست متفاوتی را به نمایش میگذارند. از آن جهت واژهی «نمایش» را انتخاب کردهام که عمل هرکدام از شخصیتهای سریال موقتی، هدفمند، لذتبخش و افشاگر است. شاهزادگانِ خواستار ازدواج با رینیرا، انگار در کلاس بازیگری یا استعدادیابی حضور پیدا کرده باشند، به نوبت مقابل او میایستند، از تواناییشان حرف میزنند و حتی با دیگر افراد مبارزه میکنند تا دل دختر پادشاه را به دست آورند. رینیرا و دیمون با لباس مبدل به قلب شهر میروند. جایی که افرادی مشغول اجرای تئاتری کمدی-انتقادی از وضعیت دربارند. کارکرد نمایش در اینجا برای شخصیتها این است که از زیر فشار وضعیت تحمیلشده بیرون بیایند. نوعی رهایی جنسی/اجتماعی – سیاسی را میتوان در این نوع از نمایش مشاهده کرد. خندههای مردم هنگام تماشای تئاتر یا هیجان رینیرا وقتی دیمون را میبوسد. هردوی آنها ریشهای واحد دارند: انقیاد و تسلط نظام اخلاقی دربار پادشاهی.
با این وجود شاهد تقابلهایی دوتایی هستیم تا مخاطب همواره در دوراهی رهایی و عذابوجدان گناه باقی بماند. ابتدا با رینیرا در دل شهر از هیجان عبور از اخلاق پدر نمادین هیجانزده میشویم. اما بعد از آن، تنبیه پدرانهی آلیسنت احساس گناه میکنیم. با رسیدن خبر کارهای دیمون و رینیرا به گوش پادشاه، ویسیریس او را کتک میزند و همچون کشیشی مسیحی او را موعظه میکند. هنوز نمیتوان در مورد اخلاق مدنظر سریال خاندان اژدها تصمیمگیری کرد. اینکه کدام سمت این تقابل میایستد. شاید هم بخواهد انتخاب را به خودمان واگذار کند که بعید به نظر میرسد. در این تقابل اخلاقی مدام حرف از پاکدامنی به میان میآید. پاکدامنی چه کسی؟ بدون تردید رینیرا. دختری تازه بالغ که از نظر ویسیریس و آلیسنت و دیگران خطر بیاخلاقی بیخ گوشش قرار دارد. او باید سربهراه باشد. با شاهزادهای ازدواج کند. پیوندهای قدرت را تحکیم بخشد و به فکر بقای حکومت باشد. اگر رینیرا را بشناسید نباید چنین انتظاری از او داشته باشید.
رینیرا را کسی سرزنش میکند که مجبور است وقت و بیوقت، مطابق میل ویسیریس خودش را تقدیم پادشاه کند. انقیاد نظام اخلاقی تا جایی پیش رفته که هیچکدام از شخصیتهای دربار هیچگونه تسلطی حتی بر بدنشان ندارند. صحنهای را به یاد آورید که یکی از خدمتکاران نصف شب آلیسنت را از خواب بیدار میکند تا به اتاق ویسیریس برود. چرا؟ چون به قول پادشاه ازدواج وظیفه است و او چارهای جز این ندارد. از این جهت نمایش شبانهی مردم بیرون از دربار، دیمون و رینیرا را هیجانزده میکند. جایی که از هیچ نظام اخلاقی بالادستی خبری نیست و آنها در کوچه و خیابان و فاحشهخانهها آزادی عمل دارند. نه به شکل سیاسی، دستکم از نظر جنسی.
نه تنها رینیرا، بلکه به نظر میرسد هیچکدام از شخصیتها در این نظام اخلاقی پدرسالارانه دوام نخواهند آورد. آنها دو راه مقابل خود دارند: سرکوب و تندادن یا عمل کردن بیرون از چارچوبهای تعیینشده. تا اینجای کار، انتظار میرود دیمون آن کسی است که روحیهی رهاییبخشی را در شخصیتها زنده میکند. او همچون رادیکالی انقلابی، تلاش دارد تا اخلاقیات پادشاهی را بازتعریف کند. سرنوشت تارگرینها در گرو انتخاب شیوهی زیستشان به این دو سبک متفاوت است. محافظهکاری ویسیریس یا انقلابیگری دیمون؟ شکوه و سقوط را یکی از اینها تعیین خواهد کرد. انتخاب ما بدون تردید اهمیتی ندارد ولی دستکم میتوانیم خودمان را در یکی از این شیوهها تجسم کنیم. روبنای اقتصادی-سیاسی را به دست سرکوب ساخته میشود یا رهاییبخشی جنسی؟ مسأله این است.
دیدگاهها
مهمان
برای ارسال دیدگاه باید وارد شوید
nazanin13toufani
nazanin13toufani
۲۳ شهریور ۱۴۰۱ ۲۳:۰۰
تازه متوجه جزییات سریال شدم، مرسی
۰
۰
برای امتیازدهی باید وارد شوید
پاسخ
Behnam_Salimi
Behnam_Salimi
۲۳ شهریور ۱۴۰۱ ۱۰:۳۰
عالی بود > استفاده کردم . سپاس از شما
۱
۰
برای امتیازدهی باید وارد شوید
پاسخ