مدز میکلسون توی ایفای نقش های منفی مثل نقش دکتر هانیبال لکتر فوق العاده است ولی موضوع سر اینه که کاراکتر گلرت گریندلوالد مثل ولدرمورت کامل سیاه نیست و یه آدم خاکستریه که باید باور کنیم که دامبلدور یه زمانی عاشق این کاراکتر شده، که خب جانی دپ با بازی فوق العادش موفق شده بود این کاراکتر خاکستری رو برای مخاطب باور پذیر بکنه بنابراین برگشتش به این کاراکتر به نفع فیلم هست ولی خب به نظرم این فیلم مشکلات جدی فیلمنامه ای داشت و توی تمام کارهای سینمایی جی کی رولینگ ضعیف ترین کارش بود (با اینکه رابطه عشق و نفرت دامبلدور و گریندلوالد به عنوان گره داستانی ظرفیت زیادی برای کار داشت) پینوشت: به نظرم جی کی رولینگ می تونه در این رابطه از زندگی هانا آرنت الهام بگیره که از طرفی به عنوان یه فیلسوف عاشق فرهنگ و ریشه آلمانی خودش بود و از طرف دیگه به عنوان یه یهودی قربانی ناتزی ها بود و با اینکه 1933 از آلمان به فرانسه مهاجرت کرده بود ولی بعد از تسخیر فرانسه به اردوگاه اسارت رفت و تا زمان فرارش به آمریکا اونجا بود اواخر زندگیش هم از جانب هویت آلمانیش طرد شده بود و هم از جانب یهودی ها به خاطر نوشتن کتاب محاکمه آیشمن در اورشلیم طرد شده بود خلاصه که زندگی هانا آرنت به عنوان بزرگترین فیلسوف زن تاریخ میتونه شباهت های زیادی با دامبلدور میانسال داشته باشه

اصولش اینه که برگرده چون بخاطر اتهام اخراج شد الان که اتهامی نیست باید برگرده