زمان مطالعه: ۱۸ دقیقه
پرونده فیلم Mission: Impossible - Fallout؛ سرگرمکنندهترین بلاکباستر تابستان
- معرفی فیلم
وقتی سر صحبت درباره ژانر اکشن باز میشود، بدون شک همگان گوشهای از فهرست بلند بالای پیشنهادات خود را به یک یا دو قسمت از چندگانهی «مأموریت غیرممکن» اختصاص میدهند. این مجموعه فیلم نخستین بار در سال ۱۹۹۶ کار خود را آغاز نمود و اکنون بعد از گذشت ۲۰ سال از زمان انتشار اولین نسخه آن، تبدیل به یکی از ماندگارترین فیلمهای ژانر اکشن شده است. تمام نسخههایی که تاکنون از سری Mission: Impossible منتشر شده دربارهی ماجراجوییهای شخصی به اسم «ایتان هانت» با بازی «تام کروز» است. در طی این مجموعه فیلمها گروه موسوم به IMF تحت رهبری ایتان به رویارویی با دشوارترین مأموریتهای ممکن میروند. تاکنون کارگردانهای نام آشنایی چون «برایان دی پالما»، «جی.جی آّبرامز»، و «براد برد» کارگردانی نسخههای مختلف این فیلم را برعهده داشتهاند و سالهاست که استودیوی فیلمسازی پارامونت بواسطهی این فیلم، در بازههای زمانی مختلف، پادشاه گیشههای سینمای هالیوود بوده است. مجموع فروش کلی پنج نسخه اول این چندگانه رقم خیرهکنندهی ۲ میلیارد و ۷۷۹ میلیون دلار را نشان میدهد.
جدیدترین نسخهی از این مجموعه به تازگی تحت عنوان Mission: Impossible- Fallout اکران شد. فیلمی به کارگردانی «کریستوفر مککواری» و تهیهکنندگی کروزی که اکنون در ۵۶امین سال زندگانی خویش به سر میبرد. کروز مصداق بارز بازیگرانیست که سن برایشان محدودیتی بهمراه نیاورده و او همچنان بعد از گذشت سالها، تقریباً تمام بدلکاریهای شخصیتیش در مجموعه «مأموریت غیرممکن» را خودش انجام میدهد. گویی که میل دارد هیچ پول اضافهای به بدلکاران سینمایی ندهد و همه چیز را برای خود داشته باشد. در توصیف بازیگری او باید چنین گفت که این شخص در انجام مأموریتهای خود همواره پیروز بوده است و بدلکاری در سری Mission: Impossible برای او چیزی جز خاطره نبوده است. فیلم «فالاوت»، ششمین عنوانیست که از این مجموعه اکران میشود و دومین فیلم این مجموعه است که توسط مککواری کارگردانی شده است. این کارگردان در سال ۲۰۱۵ فیلم «ملت یاغی» در مجموعه MI را کارگردانی کرد.
از جمله بازیگران فیلم میتوان به سایمون پگ، وینگ رامس، ربکا فرگوسن، شان هریس، الک بالدوین و میشل موناگان اشاره کرد. تمامی این بازیگران در نسخههای قبلی مأموریت غیرممکن نیز حضور داشتند و به جمعشان سه بازیگر جدید یعنی هنری کاویل، آنجلا باست و ونسا کربی اضافه شده است. در این فیلم، قهرمان داستان یعنی ایتان هانت مأمور شده تا ماده موسوم به پلوتونیوم را که توسط گروهی ناشناس به سرقت رفته، باز پس گیرد، غافل از اینکه یکی از ماموران CIA با بازی هنری کاویل وی را زیر نظر دارد.
بعد از اکران فیلم «ملت یاغی» بود که اعلام شد تیم سازنده به فکر ساخت فیلمی جدید از مجموعه مذکور است. اندکی بعد کریستوفر مککواری با پارامونت قرارداد کاری بست تا فیلم را کارگردانی نماید. موسیقی متن این فیلم اثری از «لورن بالفه» است که پیش از این موسیقی متن آثاری چون «مگامایند»، «شرلوک هلمز» و «حاشیه اقیانوس آرام: طغیان» را ساخته بود. فیلمبرداری این اثر برعهده راب هاردی است و به پیشنهاد او، تیم سازنده فیلمبرداری را در پاریس، بریتانیا، نیوزیلند، نروژ و امارات انجام داده است. این فیلم ۱۴۷ دقیقهای نخستین بار در تاریخ ۱۲ جولای در شهر پاریس اکران شد و در تاریخ ۲۷ جولای یعنی ۵ مردادماه در گیشههای هالیوود به اکران رسمی رسید. هنوز آمار فروش این فیلم مشخص نشده است، اما میدانیم که تیم سازنده برای ساخت این فیلم ۱۷۸ میلیون دلار هزینه کرده است. مبلغی که پیشبینی میشود در کمتر از دو روز جبران گردد. در حال حاضر نقد و بررسیهای بسیار مثبتی در خصوص این فیلم منتشر شده است. در ادامه 30نما همراه باشید.
- «مأموریت غیرممکن: فالاوت» از نگاه منتقدین
آخرین نقشآفرینی «تام کروز» در ظاهر «ایتان هانت» عضو سازمان نیروی مأموریتهای غیرممکن، بیشتر به خاطر پرداخت سکانسهای اکشن تحسین شده است. در ششمین قسمت چندگانه «مأموریت غیرممکن»، «ایتان هانت» به پاریس و لندن سفر کرده تا پس از تعقیب و گریزهای فراوان، یک سازمان تروریستی موسوم به سیندیکا را نابود کند. «کریستوفر مککواری» پس از موفقیت «مأموریت غیرممکن: ملت یاغی» در نزد مردم و منتقدین در سال ۲۰۱۵، برای دومین مرتبه فیلمی از این چندگانه را کارگردانی کرده است. منتقدین تا این لحظه جملگی مأموریت فیلم را موفقیتآمیز دانستهاند. «تاد مککارتی» از «هالیوود ریپورتر» پلات فیلم را غیرقابل رمزگشایی خوانده و مینویسد تنها اکشن فیلم است که آن را به نمایشی پرجنبوجوش تبدیل کرده و به شکلی فوقالعاده به یش میبرد. مککارتی مینویسد، «شاید پاریس هیچوقت تا این حد به گستردگی برای اکشنی به این شورانگیزی به کار گرفته نشده باشد، اکشنی که دربرگیرنده نه یکی که دو صحنه تعقیب نفسگیر است، یکی با ماشین و دیگری با تام کروزی بدون کلاه ایمنی که خیابانهای شلوغ و پرتردد حوالی «طاق پیروزی» پاریس را پشت سر میگذارد. در صحنههایی مانند این، هرگونه حس ضروت دراماتیک یا هدفی واقعی، بواسطه شور و هیجان اکشن مطلق آن محو شده است، هیجانی که در فرمت آیمکس محسوستر خواهد بود. اجرای ارکسترال مجدد «لورن بالفه» از تم اوریجینال «لالو شیفرین» هم به شکل دلنشینی رسیدن به این هدف را از ابتدا تا انتها ممکن میسازد.» «کریس ناشاواتی» منتقد مجله «اینترتینمنت ویکلی» فیلم «مأموریت غیرممکن: فالاوت» را به عنوان گواهی میبیند برای فناناپذیر بودن چندگانهای که ستاره آن هم گویی قصد پیر شدن ندارد. وی برخلاف مککارتی از پلات فیلم تمجید کرده و میگوید «روایت فیلم به اندازه بدلکاریهای خطرناک تام کروز جاهطلباه و زیرکانه است.» او میافزاید، «بیسیت و دو سال پس از آنکه کروز برای اولین بار سریال مأموریت غیرممکن را احیا کرد، این فیلم همچنان مانند یک دستکش به این هنرپیشه میخورد، و او را به گونهای تعریف میکند که آثاری مثل «جک ریچر» هرگز موفق نشدند و آثاری چون «تاپ گان» هم احتمالاً موفق نخواهند شد. وقت آن رسیده که فیلمهای M:I را هم طراز با فیلمهای «جیمز باند» قرار دهیم. ایدهای چندان غیرمعقول به نظر نمیرسد.» رسانههایی چون «فوربز» هم فیلم را یکی از بهترین اکشنهای چند سال اخیر قلمداد کردهاند. «اسکات مندلسون» منتقد «فوربز» مینویسد، «مأموریت غیرممکن: فالاوت» همان روند ظالمانه «مکس دیوانه: جاده خشم» و همان شور و حرارت را داراست که گاهی به یک اشاره به جریان میافتد و شما را به یاد «شوالیه تاریکی» و دیگر لحظات منحصر به فرد فیلم میاندازد که این چندگانه را از فیلمی معمولی به هیجانانگیزترین، نوآورانهترین و در یک کلام بهترین چندگانه اکشن تبدیل کرد.» |
«مایک رایان» منتقد «آپراکس» اگرچه به ستایش از فیلم پرداخته، اما در نقد خود هشدار میدهد که این فیلم شاید تنها قسمت چندگانه باشد که بیننده برای درک امور نیاز به دیدن قسمتهای قبلی را احساس میکند. وی با اشاره به فیلم «جیمز باند»ی که در سال ۲۰۱۲ عرضه شد و بر گذشته چندگانه تکیه داشت، مینویسد، «این فیلم مانند «اسکایفال» فیلمهای «مأموریت غیرممکن» است.» اما مککورای از نقدهای گزنده هم در امان نماند. «سم آدامز» نویسنده «اسلیت» مینویسد کارگردان از حوادث و درگیریهای قسمتهای قبلی چندگانه به نفع خود استفاده کرده است. «شاید مخاطبین صرف نظر از ظاهر این شخصیتها هنگامی که با اسلحهی تکتیرانداز نشانه میگیرند و یا از لبهی پرتگاهی آویزان میشوند، با احساساتی باقیمانده از قبل به تماشای فیلم نشسته باشند و شاید از بخش در هم و برهم میانی «فالاوت» هم تا اندازهای لذت ببرند، [اما] گره کور انحرافات و نارو زدنهای [کارگردان به مخاطب] ما را دقیقاً در همان موقعیتی رها میکند که انتظار میکشیدیم.» علیرغم اینکه اکثریت منتقدین سکانسهای اکشن فیلم را ستودهاند، «کیث اولیش» از مجله «اسلنت» مینویسد ترکیب شدن همهی این نمایشها با پلات، ممکن است برای مخاطبی که میخواهد به سردرگمی دچار نشود بیش از حد به نظر میرسد. او مینویسد، «در خلال پرش از ارتفاع، واژگونی موتورسیکلتها، در هم کوبیده شدن هلیکوپترها و در اوج ملالآور و قابلپیشبینی قصه، و تعویض سرسامآور بین نسبت طول و عرض عریض ۲.۳۹ و ۱.۹۰ آیمکس، بیننده به ندرت فرصت نفس کشیدن پیدا میکند.» «متیو روزا» نویسنده «سالن» در مورد سطح بالای سرگرمی فیلم مینویسد، «وقتی فیلمی مانند «مأموریت غیرممکن ۶» یا اصلاً هر یک از قسمتهای قبلی این چندگانه قابلپیشبینی باشد، شاید بهترین روش برای نقد آن تجزیه فیلم به عناصر تشکیل دهندهاش باشد. اجزای «مأموریت غیرممکن» همچون فیلمهای «جیمز باند» یا «جیسون بورن» عملاً قابلتعویض هستند، مسئلهای که شاید علت عمر دراز این چندگانه را هم توضیح دهد. هریک از این فیلمها همزمان مستلزم آنند که روندی قائدهمند هم داشته باشند. «فالاوت» یک فرم سرگرمی به شدت قابلپیشبینی ارائه میدهد، با این همه باز هم سرگرمکننده باقی میماند.» «کنت توران» منتقد «لوس آنجلس تایمز» با اشاره به بازگشت برخی از بازیگران قسمتهای قبل چندگانه از جمله «میشل موناگان» از «مأموریت غیرممکن ۳» و «ربکا فرگوسن» از «ملت یاغی»، مینویسد، «اگرچه ممکن است برای یک اثر پرحادثه قیاس عجیبی به نظر برسد، اما با بازگشت این چهرههای آشنا و پیوندی که در سالیان گذشته با آنان برقرار کردهایم، «مأموریت غیرممکن: فالاوت» به نسخه تریلری از یک «فیلم آرامبخش» بدل شده است که میتوانیم با اطمینان کامل از آنچه که قرار است به ما ارائه شود دوباره به سویش بازگردیم. اما بهرحال این طراحی سکانسهای اکشن فیلم است که بیش از چهرههای آشنا مخاطبین را به سینما میکشاند.» |
«رکس رید» منتقد «نیویورک آبزرور» مینویسد، «مأموریت غیرممکن: فالاوت خودش را ناکاوت میکند تا شما را هشیار و سرگرم کند. نتیجه آن فیلمی شده که تأثیری بر تاریخ سینما ندارد اما مقاومت در برابر شور و هیجان جوشان آن غیرممکن است.» «استفانی زکرک» نویسنده مجله «تایم» مینویسد، «قبل از ظهور کلیپهای خندهدار از گربهها در اینترنت، قبل از اختراع گوشیهای موبایل تاشو و قبل از اینکه «بیانسه» بتواند حرف بزند چه رسد به خواندن، تام کروز وجود داشته است. قدمت او به اندازه اهرام مصر است. با این حال، حتی کسانی که اهمیتی به او نمیدهند توان مقاومت در برابر فیلمهای «مأموریت غیرممکن» را ندارند و همینگونه هم باید باشد. دویدن در فیلمهای «مأموریت غیرممکن» برای کروز امری عادی است و او در این فیلم هم ناامیدتان نمیکند. او میدود و میدود و میدود. کروز رهبری بیاعصاب است که از شیطان و پیری و خود زمان پیشی میگیرد. او از همه ما جلو خواهد زد.» «تای بر» منتقد «بوستون گلوب» در توصیف فیلم مینویسد، «فیلم در بهترین حالتش، تلاشی برای بالا بردن سطح اکشنهای خالص و آزمونی است در این باره که چگونه میتوان با خلاقانهترین و طاقتفرساترین راه ممکن از نقطه الف به ب رفت.» «دیوید سیمز» نویسنده «آتلانتیک» در رابطه با تقابل «آگوست واکر» آدمکش حرفهای با بازی «هنری کویل» و «ایتان هانت» با بازی کروز مینویسد، «هانت و اعضای گروهش از دید واکر شارلاتان و دلقکهایی هستند که زندگیشان را با انجام حرکتهای غیرمعمول به خطر میاندازند و به مأموریت کلاهبردارانه با ماسک علاقهمندند. واکر میاندیشد که چرا وقتی میشود دست به سلاح شد باید به خودشان زحمت دهند؟ وقتی که سر و کله سکانسهای اکشن استادانه فیلم پیدا میشود، «فالاوت» خوشبینی افراطی هانت را در مقابل واقعبینی بیعاطفهی واکر علم میکند.» «کیتی والش» نویسنده «تریبیون نیوز سرویس» ششمین قسمت «مأموریت غیرممکن» را از آن دسته از آثار اکشنی میداند که «ثابت میکند [این ژانر] با القای حس واقعگرایی در تک تک صحنههایش، به عنوان پادزهری برای عناوین ابرقهرمانی عمل میکند.» و بالأخره «دیوید ارلیک» منتقد «ایندیوایر» در مقاله پرشور خود مینویسد، «پس از فیلم «جاده خشم» هیچ فیلمی از جلوههای ویژهی عملی با بازی بازیگری غیردیجیتالی به این خوبی استفاده نکرده است.» |
- مصاحبه با تام کروز، بازیگر نفش ایتان هانت در فیلم ماموریت غیر ممکن
یک صحنه در فیلم هست که جزو صحنههای کلیدی به حساب میآید چون همهی اعضای تیم ایتان هانت از او انتظار دارند که یک کار خیلی بزرگ انجام دهد و دیالوگ خیلی جالبی هست که شما میگویید که من حس میکنم دیدگاه شما و مسئولیت پذیری شما را به بینندگان نشان میدهد. شما میگویید «ناامیدتان نمیکنم». من حس میکنم شما همیشه علاقهی زیادی به سرگرم کردن دارید و لذت بردن تماشاگران برای شما اولویت دارد، مثل انجام دادن بدلکاریها در سری فیلمهای ماموریت غیر ممکن.
مرسی که این دیدگاه را نسبت به من دارید. بله شما کاملاً درست میگویید چون من همیشه خودم را در جایگاه تماشاگر قرار میدهم و خود را یکی از آنها میدانم. برای من ژانر فیلم مهم نیست، من دوست دارم تا همیشه انتظارات تماشاگران را برطرف کنم. اتفاقاتی که برای ایتان هانت و تیمش اتفاق میافتند به نوعی داستان مدرن ادیسیوس است، داستانی حماسی و شخصی که از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است و این اهمیتها برای شخصیتها جنبه جانی و احساسی دارند. هر شخصیت به تنهایی جذاب و داینامیک است که هر یک داستان جذابی را بازگو میکنند و در کنار هم داستان آنها برای بیننده میتواند سرگرم کننده باشد. من به شخصه از یک فیلم انتظار دارم که به نوعی مرا با داستان همراه کند و من حس کنم که خود این تجربهها را میکنم و به نظرم فیلم مأموریت غیرممکن هم از این نوع فیلمهاست.
در هنگام فیلمبرداری اولین فیلم سری ماموریت غیرممکن در سال 1996، 22 سال پیش، فکر میکنم اولین باری بود که شما در نقش تهیه کننده فیلم هم ظاهر میشدید. زمانی که این فیلم را میساختید فکر میکردید که ادامه داشته باشد، آیا خاطرهای از آن فیلم دارید؟
بله دارم. زمینی که تصمیم به بازی در این فیلم گرفتم. همه حتی دوستانم به من گفتند که چرا در یک فیلم سریالی تلوزیونی همکاری میکنم و من به آنها گفتم که نگران نباشند زیرا مدتها بود که من دوست داشتم در چنین پروژهای همکاری کنم و خوب من میخواستم تواناییهایم را به عنوان تهیه کننده امتحان کنم بنابراین این پروژه برای من از اهمیت بالایی برخوردار بود. الان با گذشت 22 سال و ادامه این فیلم من هنوز در شگفتم که چطور چنین اتفاقی ممکن شد.
یکی از مسائلی که تماشاگران را به وجد میآورد در این فیلم بدلکاریهاست مخصوصاً که شما آنها را خودتان انجام میدهید و این اهمیت مسأله را بسیار زیاد میکند. در این فیلم شما چندین بدلکاری بسیار هیجانانگیز میکنید، شما یک هلیکوپتر را در یک دره فرود میآورید، شیرجه میزنید، هلیکوپتر را میچرخانید و البته صحنهی شکستن پای شما که با مچ شکسته به بازی ادامه میدهید.
بله، صحنهی شکستگی. خوب راستش ما در حال فیلمبرداری بودیم که این اتفاق افتاد. اگر با دقت نگاه کنید من به یک کابل متصلم ولی این کابل فقط برای جلوگیری از سقوط احتمالی من است. من برای پریدن باید با تمام سرعت میدویدم و باید سعی کنم تا با پرشم به ساختمان بغلی برسم و دو برداشت اول انرژی زیادی از من گرفت و من سعی داشتم تا این پرش را با موفقت انجام دهم ولی با این حال میخواستم که این پرش را خودم انجام دهم بنابراین شروع به دویدن کردم و همان لحظه که با دیوار برخورد کردم و درد شروع شد با خودم گفتم ای وای و به پایین نگاه کردم و تصمیم گرفتم که به بازی ادامه دهم. میدانستم که دوربین در حال فیلمبرداری است بنابراین از دیوار بالا رفتم تا از دوربین رد شدم با اینکه از همان لحظه اول میدانستم که پایم شکسته است. مککواری و بقیه اعضا را صدا زدم و از آنها عذرخواهی کردم که باید فیلمبرداری را مدتی تعطیل کنند چون مچ پای من شکسته بود.
در هنگام نوشتن این بدلکاریها چه مسائلی را در نظر میگیرید؟
خوب من نوشتن را دوست دارم و در هنگام تصمیمگیری درباره یک صحنه ما به این فکر میکنیم که آیا از فیلم قبلی بهتر است، آیا با کاراکتر جور هست یا نه و از همه مهمتر پیدا کردن لوکیشن مناسب برای آن صحنه است. من به شخصه عاشق راندن موتور و ماشین هستم و باید ببینیم چه نوع تجهیزاتی میتوان برای آن صحنه به کار برد و چطور تجهیزات و مکان را با هم جور کنیم که با شخصیت و داستان فیلم جور باشد. ما میدانستیم که میخواهیم از هلیکوپتر استفاده کنیم و من از یک سال و نیم قبلش شروع به یاد گرفتن کردم. من و مکهیو خیلی راجع به این صحنه صحبت کردیم زیرا هیچکس تابحال از این زوایا از هلیکوپتر فیلمبرداری نکرده بود و باید پایههای جدیدی برای دوربین میساختیم و از اف ای ای تاییدیه میگرفتیم و من باید مدرک تایید شده خلبانی میگرفتم تا اجازه پرواز در کشورهای مختلف را داشته باشم بنابراین باید بگویم که کار زیادی برای این صحنهها انجام شد.
در صحنه درگیری دستشویی مردانه من واقعاً از این مسأله لذت بردم که کارگردان سریع صحنه را کات نمیکرد و میشد اکشن را به صورت واقعی حس کرد.
بله کاملاً درست است. هنری لیانگ، بازیگری که این صحنه را با من انجام داد قهرمان جهانی وشو است و زمانی که در نقش بدلکار امیلی بلانت در فیلم لبه فردا «Edge of Tomorrow» بازی میکرد با او آشنا شده بودم. واقعاً صحنه سختی بود زیرا ضربهها واقعی بودند و همه ما لنگان لنگان فیلمبرداری را به پایان رساندیم. البته هیچکدام آن زمان اقرار نکردیم که درد داریم ولی بعد از پایان فیلمبرداری من و هنری در حال غذا خوردن بودیم من گفتم وای عجب صحنه دردناک و سختی بود.
در آخر من یک گله از شما دارم، در فیلمهای قبلی شما صحنهها را در محل واقعی فیلمبرداری میکردید اما در ان فیلم یک صحنه هست که در کشمیر اتفاق میافتد اما شما آن را در نیوزیلند و نروژ فیلمبرداری کردهاید.
بله درست است، میدانید در هنگام فیلمبرداری ما باید اجازه بستن خیابان را داشته باشیم به خاطر انجام حرکات اکشن خطرناک و من برای فیلمبرداری صحنه هلیکوپتر دوست داشتم که در کشمیر آن را انجام دهم اما هیچ محلی برای انجام آن صحنه نبود و ما اجازه فیلمبرداری صحنه هوایی را در هیچ کجا نداشتیم. بنابراین اگر شما بتوانید این اجازه را از آنها بگیرید و کاغذ بازی را از الان شروع کنید شاید تا فیلم بعدی این اجازه صادر شود. اگر به من اجازه میدادند حتی دوست داشتم یک جت را در وسط خیابان برانم.
دیدگاهها
مهمان
برای ارسال دیدگاه باید وارد شوید