«کوئنتین تارانتینو» که گاه به گاه دانش سینمایی جامع خود را نشان میدهد، در تمامی فیلمهایش به تاریخ این مدیوم ادای احترام کرده است. او با «بیل را بکش» (Kill Bill) یاد فیلمهای سامورائی را زنده کرد و در «جانگوی زنجیرگسسته» (Django Unchained) ارجاعاتی به سینمای تجاری سیاهان در دهه ۱۹۷۰داد.
تارانتینو ژانرهای وسترن و درام جنگی را تجربه کرده و در مصاحبههایی از احتمال قرار دادن فیلم دهم و آخرش در ژانر وحشت گفته است. او اگرچه تاکنون فیلمی که بیکموکاست در ژانر وحشت جای بگیرد نساخته، اما با وجود «ضد مرگ» (Death Proof) یا «بیل را بکش» هیچگاه از آن دور نبوده است.
این فیلمساز در سال ۱۹۹۴ در مصاحبه با «نیوزدی» گفته بود: «خشونت تنها یکی از مسائل بسیاری است که میتوان در سینما نشان داد.» او در پاسخ به انتقاداتی که از نمایش صحنههای خونین در فیلمهایش شده بود گفت: «مردم از من میپرسند: «این همه خشونت در فیلمهای شما از کجا میآید؟» میگویم: «این همه رقص در فیلمهای «استنلی دونن» از کجا میآید؟» اگر از من بپرسید در زندگی واقعی چه حسی نسبت به خشونت دارم، باید بگویم که احساسات زیادی در موردش دارم. یکی از بدترین جنبههای آمریکاست. در سینما، خشونت جذاب است. دوستش دارم.»
تارانتینو در سال ۲۰۰۶ به مجله «اینترتینمنت ویکلی» گفته بود که چرا فیلم خشونتآمیز «ضد مرگ» را ساخته است: «ژانری که میخواستم در آن خودم را بیازمایم فیلمهای اسلشر بود، چون به فیلمهای اسلشر اواخر دهه ۱۹۷۰ و اوایل دهه ۱۹۸۰ علاقه زیادی دارم، تنها مسئله این بود که آنچه باعث میشود چنان خوب از آب درآیند این است که این ژانر انعطاف ندارد.»
در همین مصاحبه تارانتینو بعضی از فیلمهای محبوبش در ژانر اسلشر را نام میبرد: ««هالووین» (Halloween) و همه آن فیلمها را خیلی دوست دارم. اما با گذر زمان، فکر میکنم «ولنتاین خونین من» (My Bloody Valentine) ممکن است فیلم محبوب من باشد.»
این فیلم به کارگردانی «جرج میهالکا» و بازی «لوری هالیر»، «سینتیا دیل» و «نیل افلک» در سال ۱۹۸۱ اکران شد و داستانی در مورد یک قاتل افسانهای روایت کرد که به حقیقت تبدیل میشد و در روز ولنتاین قربانی میگرفت.