mohammadreza_22

عضویت:

اردیبهشت ۱۳۹۹ (۳ سال و ۱۰ ماه)

لیست مورد علاقه

Persona 1966

8.1

imdb-icon

8.7

cinama-icon
Shutter Island 2010

8.2

imdb-icon

8.8

cinama-icon
Eraserhead 1977

7.3

imdb-icon

8.2

cinama-icon
2001: A Space Odyssey 1968

8.3

imdb-icon

8.7

cinama-icon

۵ دیدگاه اخیر

۱۳۹۹ خرداد ۱۶ ۲۲:۰۴

دکتر هاوس پزشکیست که ما را به بهترین شکل ممکن درگیر سریال و مسائل پزشکی میکند،شخصیتی که از بسیاری از جهات شبیه به شرلوک هلمز است حتی همانطور که هلمز به هرویین معتاد بود او نیز به وایکودین معتاد است ،رفیق فابریک او ویلسون نیز بی شباهت با واتسون نیست. لیکن هاوس به هیچ عنوان در حد اندازهای شرلوک خودخواه و ابدا خودشیفته نیست،دکتر هاوس شخصیتی است پوچ گرا و خود ویرانگر که هرچند نشان نمیدهد اما همیشه و در همه حال به دنبال معنی بخشیدن به زندگانی و رهایی از چنین وضعیتی است، اما دلش را نیز محکم بسته است و گویی آماده دور آخر زندگیست... هاوس شخصیتی است که به ظاهر دل نمیسوزاند اما بیش از هرکس دیگر دلسوز بیماران و نزدیکانش است اما به سبک خودش، خلوت و تنهایی را به هرچیزی ترجیح میدهد گویی با باد و باران و سازش رفیق صمیمی شده است هرچند باور دارد زندگی و اتفاقاتش او را اینچنین تنها کرده اما خودش نیز در این تنهایی بی تقصیر نبوده و نیست ،خدا را قبول ندارد و بارها بر سر این موضوع گریبان دریده است اما گاها سرِ بزنگاه های حساس پزشکی و غیرپزشکی متزلزل شدن باورهایش را کاملا حس میکنیم به طوریکه انگار دوست دارد خدا را باور کند هرچند به شکل خودش... نمیتوان از هاوس گفت و از رفیقش حرفی به میان نیاورد او که زیر بار دوستی اش جان کنده اما یکبار هم از مهره های گردنش شرمنده نشده و همیشه و تحت هرشرایطی معرفتش را به رفیق ضعیف النفسش چه پنهان و چه آشکار ثابت کرده است. شاید در کلام شخصیتها کمی عجیب و غیرقابل باور باشند اما زمانی که مخاطب و بیننده "هاوس" میشوید متوجه ملموس بودن و نزدیکی شخصیتها به خودمان یا افرادی در دنیای خودمان میشویم که این خود یکی از جاذبه های دیگر سریال است. البته سریال هاوس نیز ضعفهایی هرچند کم دارد ، تکراری بودن بعضی از حوادث و قابل پیش بینی بودن شماری از اتفاقات (در تک قسمتها نه دورنمای کلیِ سریال) و افت بسیار کمش در فصل پنج میتواند جزو ضعفهایش به شمار روند اما در برابر نقاط قوتش هیچ به حساب می آیند و دیده نمیشوند، مخصوصا با در نظر گرفتن اینکه سریال برپایه موضاعات پزشکی است و البته نابغه بودن دکتر هاوس. در مجموع "house m.d" یکی از زیباترین مجموعه های تلویزیونیست که اگر فصلِ اولِ متوسطش را بگذرانید رفته رفته به دامش می افتید و گرفتارش میشوید... اگر از آن دست افراد با حوصله هستید که به دنبال سریالی تلخ و شیرین با شخصیتی قوی و دوست داشتنی و اتفاقات ساده اما جذاب و گاها پیچیده یا ... هستید ، به هیچ عنوان "house m.d" را از دست ندهید...

۱۳۹۹ خرداد ۱۶ ۲۲:۰۲

پوچ در پوچ ،هیچ در هیچ نه رهی در پس ، نه رهی در پیش آه از راه که بن بست است! همین چند مصرع تفسیر شخصیت هاوس و سریالی با همین نام است. درامی تلخ و شیرین بر پایه موضوعات پزشکی که البته موضوع اصلی این مجموعه به هیچ عنوان محدودش نکرده است. با یکی از قوی ترین و زیباترین سریالها طرف هستیم که بی شک یکی از قوی و گیراترین شخصیت اصلی ها را در خود جای داده است."hose m.d" اسما درام است اما شباهت های بسیاری با سیتکام ها دارد از به نمایش گذاشتن کریسمس و جشن شکرگذاری و ... بگیرید تا باقی ویژگی ها، گاها معمایی است و البته در زمینه های روانشناسی و روانشناختی هم حرفهای بسیاری درونش نهفته است ُبه جرئت میتوان گفت این سریال درامی با لایه های معمایی و البته لایه هایی پنهان از ژانرهای دیگر که تمامی سلایق را در بر میگیرد. نبوغ سازندگان بارها در فصول مختلف خود را نشان داده از دو قسمت با زمانی طولانی که شبیه به آثار سینمایی و فیلمهای بلند بینظیر است بگیرید تا ... اما بیایید این حرفها را کنار بگذاریم و به سراغ جاذبه اصلی سریال یعنی شخص گرگوری هاوس برویم...

۱۳۹۹ خرداد ۰۱ ۰۵:۴۶

"از گور برخاسته" اقتباسی از رمان مایکل پانک و ساخته شده توسط الخاندرو گونزالس ایناریتو صاحبِ سبک و خالق بردمنِ مشهور ... داستان از گور برخاسته در همان نامش خلاصه میشود اما در لایه های زیرین این داستانِ اصلی ساده استعاره ها و مفاهیمی شایان توجه خوابیده است ... بشر ! این موجود ضعیف و در عین حال قدرتمند ، با انگیزه هایی مشابه حیوانات ، صفات و رذایلی که میتوانند بشر را پست تر از حیوانات وحشی بنمایند ... ایناریتو در تمام داستان حتی یکبار هم به طور مستقیم صحبت از دوستی میان اقوام به زبان نیاورد ،گویی درندگی و وحشی گری در داستان و آن زمان برای بشر عادی و بخشی از مسیر زندگی به شمار میرفته ،حال آنکه آن را در جوامع و زندگی امروزی خود میبینیم هرچند به گونه ای دیگر... اما با وجود تمام جاذبه های لایه های زیرینِ داستان و باورپذیری نسبی آن تا یک سوم ابتدایی نمیتوان فیلمنامه و روایت داستان و حتی کارگردانی را بی نقص به شمار آورد ، ضعف در فیلمنامه و فراموشی وحشی گری و توانمندی یکی از قبایل بی رحم در یک سوم انتهایی داستان نمود پیدا میکند (اسپویل : فرار گلس از هر مهلکه ای و سقوط او از آن ارتفاع بعد از برخورد با درخت ، به مخاطب القا میکند با یک ابر قهرمان طرف است و ماجرا کمی غیر قابل میشود) فیلمبرداری امانوئل لوبزکی ، فراتر از بینظیر است و جلوه های ویژه نیز فوق العاده هستند، قطع به یقین میگویم ممکن نیست مخاطب در لحظاتی سرما و درد ناشی از ضربات و آسیبهای مهلک در لحظات اکشن داستان را احساس نکند. بازیها نیز کمک شایانی به از گوربرخاسته کرده اند،بازی تام هاردی در نقش فیتز به شدت جذاب و قوی است و البته دیکاپریو نیز با وجود اینکه در یکی از کم دیالوگترین کاراکترهایش ایفای نقش نموده بسیار خوب است (هرچند بازی هایی به مراتب بهتر از این از او دیده ایم) و نمیتوان از تاثیر بازیگران در این اثر صرف نظر کرد، اما با وجود بازیهای خوب شخصیت پردازیها چندان قوی نیستند... در مجموع "the revenant" یکی از اکشن های دلهره آور، دردناک و تاحدودی جذاب است که جلوه های ویژه بینظیری دارد اما داستانش ساده است و زمانش طولانی تر از آنچه باید باشد، ایراداتی نیز به روایتش وارد است و ضعف در فیلمنامه نیز در آن مشهود است و ناگفته نماند موسیقی متن از گور برخاسته به شدت ضعیف است و این موضوع زمانی توی ذوق میزند که گویی سازندگان تنها برای 30 دقیقه پایانی داستان به فکر موسیقی متن افتاده بودند... اگر از آثار وسترن/ اکشن/ درام لذت میبرید "از گور برخاسته" انتخاب بدی نخواهد بود امتیاز من :7 از 10

۱۳۹۹ اردیبهشت ۳۱ ۱۸:۰۶

هی لقمه توی خون زدی تا زنده موندی ................ عمری دم از بارون زدی تا زنده موندی هی سیب نارس چیدی از باغ بهشتت .................. دیدی که راضی نیستی از سرنوشتت داستان فیلم را که میخوانیم با خود فکر میکنیم باید در انتظار یک درام تلخ و غمگین که به دنبال درآوردن اشک مخاطب است باشیم اما ... اما "wonder" نه به دنبال اشک است و نه به دنبال برانگیختن احساسات ، البته که چنین روایتی به خودی خود غم و اندوه به همراه دارد اما "شگفتی" یا "اعجوبه" به دنبال چیزی فراتر از آن است ، داستان اقتباسی از رمانی با همین نام است که توسط دو یا سه نفر دستخوش تغییراتی نیز شده کارگردانی استفان چبوسکی در این اثر عالی به شمار میرود، فیلمنامه نیز با وجود معایب اندکش بسیار خوب است... تیم بازیگری از بچه های دبستان بگیرید تا خانواده آگی همه درخشان بودند جولیا رابرتز و اوون ویلسون و صد البته جیکوب ترمبلی در راس این درخشش هستند و به "شگفتی" قدرت و احساس خاصی بخشیده اند... البته ممکن است عده ای به کلیشه ای بودن تعدادی از دیالوگ ها و ... ایراد بگیرند اما از یک اثر خانوادگی که به دنبال پند و اندرز و ... است نمیتوان در این زمینه ایراد چندانی گرفت.همچنین زمان فیلم میتوانست کمی کمتر باشد اما روند داستان به قدری خوب است که قابل چشم پوشیست، در مجموع "wonder" یکی از بهترین حال خوب کن های روزگار است که غمی را لحظه به لحظه به دوش میکشد ، داستانش به ماهرانه ترین شکل روایت میشود و به دنبال درآوردن اشک مخاطب نیست، به علت شخصیت پردازی های بسیار قوی و بازی های درخشان در هر لحظه میتوان با شخصیتهایش ابراز همدردی کرد و از این اثر لذت برد ... امتیاز من : 8.5 از 10