[حاوی اسپویلر]
فیلم «احضار: شیطان وادارم کرد» (The Conjuring: The Devil Made Me Do It) از زمان اکران تاکنون بازخوردهای خوبی دریافت کرده و طرفداران این مجموعه از اتفاقات ترسناک سومین فیلم «احضار» و پرونده واقعی آن هیجانزده شدهاند. همانند دو فیلم اولیه این سهگانه، فیلم سوم نیز با ورود «اد وارن» و «لورین وارن» به یک پرونده حقیقی آغاز میشود اما با این تفاوت که «احضار: شیطان مرا وادار کرد» درباره پرونده «آرن چاین جانسون» است. اخبار سینمای جهان را از ۳۰نما دنبال کنید.
جانسون صاحبخانهاش را در سال ۱۹۸۱ به قتل رساند اما در دفاعیهاش گفت این عمل را تحت کنترل موجودی شیطانی که پس از جنگیری «دیوید گلاتزل» وارد بدن او شد انجام داده بود. «دیوید گلاتزل» برادر کوچکتر دوستدختر جانسون، «دبی» بود و جنگیری او با حضور وارنها انجام شده بود. این پرونده در اداره پلیس به «شیطان مرا وادار کرد» مشهور بود و اسم فیلم نیز از پرونده گرفته شده است. اما اتفاقات پرونده اصلی چه بودند و رویدادهای فیلم تا چه اندازه به واقعیت نزدیک هستند؟ «آرن چاین جانسون» اکنون کجاست؟
چه میزان از اتفاقات فیلم «احضار ۳» واقعی است؟
پرونده واقعی قتل در ظاهر به نظر بسیار معمولی میرسد، در سال ۱۹۸۱ «آرن چاین جانسون» پس از مشاجره، صاحبخانه خود «آلن بونو» را به قتل رساند و فرار کرد. البته اتفاقات فرا طبیعی قبل و بعد از قتل هستند که این پرونده را جالب کردهاند. افراد زیادی در این پرونده دخیل هستند و همه آنها ارتباط نسبتاً مستقیمی با پرونده دارند. علاوه بر آرن، نامزد او «دبی گلاتزل»، برادر کوچکش «دیوید» که در آن زمان ۱۱ ساله بود و مادر آنها «جودی گلاتزل» نیز در این پرونده دخیل هستند. جودی به مجله پیپل گفت که پسرش «مردی با چشمان بزرگ سیاه، صورت لاغر و حیوانی با دندانهای تیز، گوشهای نوکتیز، شاخ و سم دیده بود.»
آنها به قدری ترسیده بودند که جودی و دبی از آرن خواستند تا با آنها زندگی کند. پس از بدتر شدن شرایط دیوید، خانواده گلاتزل از شیطان شناسهای مشهور، اد و لورین وارن خواستند تا عمل جنگیری را روی دیوید انجام دهند. وارنها چندین بار عمل جنگیری را روی دیوید انجام دادند که در طول یکی از آنها آرن از موجود شیطانی خواست تا دیوید را رها کرده و وارد بدن او شود. به گفته لورین: «دیوید چندین بار به قتل و چاقو زدن اشاره کرد. ما با آتش بازی میکردیم.» با در نظر گرفتن پرونده اتفاقات نشان داده شده در فیلم در رابطه با شخصیتهای وارنها، جانسون و دبی گلاتزل حقیقت داشتند.
فیلم اگرچه زمانبندی جنگیری دیوید گلاتزل را کمی جا به جا میکند و عمل جنگیری در فیلم در ۱۸ جولای ۱۹۸۱ نشان میدهد که چندین ماه پس از قتل بونو توسط جانسون در واقعیت بود. البته دعوت جانسون از موجود شیطانی و تغییر رفتار او پس از جنگیری در فیلم به درستی نشان داده شد. آلن بونو، دبی را به عنوان آرایشگر سگ در متل حیوانات خانگی بروگفیلد استخدام کرده بود و آپارتمان مجاور را نیز به دبی و آرن اجاره داده بود. در همین زمان تغییرات رفتاری آرن کمکم ننمایان شدند. دبی به مجله پیپل گفت که «آرن از خود بیخود میشد. خرناس میکشید و میگفت که هیولا را دیده است. پس از آن هیچ خاطرهای از رفتارهای عجیبش نداشت. او درست شبیه دیوید شده بود.»
به گفته دبی در روز قتل ۱۶ فوریه ۱۹۸۱، بونو، دبی، آرن، «واندا» و «جنیس»، خواهران ۱۵ و ۱۳ ساله آرن و همچنین دخترخاله ۹ ساله دبی «مری» را برای نهر بیرون برد و مقدار زیادی شراب نوشید. پس از بعد از ظهری آرام، دبی دختران را برای پیتزا بیرون برد اما پس از بالا گرفتن کشمکش سریع برگشت. به گفته دبی، بونو مست و برانگیخته بود و پیش از اینکه آرن و دبی بتوانند از دست او فرار کنند دست مری را گرفت و او را ول نمیکرد. در همین زمان که دبی رفت تا مری را از بونو بگیرد آرن بازگشت. واندا به واشینگتن پست گفت «نمیتوانم شرایط را توضیح دهم. همه چیز ناگهان به هم ریخت، همین.»
در متن روزنامه نوشته شده: «بچهها از ماشین فرار کردند. دبی گلاتزل بین دو مرد قرار گرفته بود. واندا دست چاین را گرفته بود. واندا گفت: «او مثل سنگ شده بود. نمیتوانستم او را تکان دهم.» واندا جانسون شنید که چاین همانند یک حیوان خرناس کشید. او درخشش چیز براقی را در آسمان دید. و سپس در ادامه میگوید: «خیلی ناگهانی اتفاق افتاد» و وقتی همه چیز تمام شد چاین به سوی درختان قدم برداشت در حالی که مستقیم به جلو خیره شده بود و آلن بونو همانجا ایستاد در حالی که به کف دست خود مشت میزد. همانجا ایستاد، یعنی برای چند لحظه کوتاه و سپس روی صورتش افتاد و همانجا دراز کشید. روی زمین نزدیک او چاقوی ۱۲ سانتیمتری بود که جانسون همیشه با خود داشت.»
بونو بر اثر اصابت «چهار یا پنج ضربه کشنده» مرد و جانسون را سه کیلومتر دورتر از صحنه جرم پیدا و دستگیر کردند. «جان اندرسون» رئیس پلیس منطقه گفت: «جرم غیرقابل پیشبینیای نبود. یک نفر عصبانی شد و به مشاجره کشیده شد.» تنها نکته متفاوت فیلم نام «آلن بونو» است که در فیلم با «برونو» جایگزین شده است. پس از قتل وارنها به خاطر دخیل بودن در جنگیری به جانسون پیشنهاد کمک میکنند. از این جا اتفاقات فیلم با واقعیت تفاوت زیادی پیدا میکنند. در نسخه فیلم وارنها شروع به تحقیق درباره احتمال درگیر بودن عوامل شیطانی در قتل میکنند. در ادامه فیلم درگیر یک شیطانپرست به نام «غایب» میشود که طلسمی را بر روی دو دختر از دنورس و ماساچوستس قرار داده است و در تلاش است تا با طلسم اد وارن مانع کار لورین شود. «غایب» همچنین جانسون را در زندان مورد حمله قرار داده در حالی که دبی و دیوید برای حفاظت از او تلاش میکنند.
همانند دو فیلم قبلی، سازندگان فیلم کمی اتفاقات واقعی را تغییر میدهند تا داستان فیلم جذابیت بیشتری داشته باشد. کارگردان «مایکل چاوز» میگوید وارنها بر این باور بودند که اتفاقاتی که برای جانسون افتاد حقیقت داشت: «من بدون شک باور دارم که وارنها فکر میکردند او تسخیر شده است. آنها شغلشان را برای اثبات این مسئله به خطر انداختند. این داستانها معمولاً درباره ایمان هستند و معمولاً انتظار میرود که ایمان به خدا باشد، در این داستان فکر میکنم مسئله ایمان به دیگر انسانها بیشتر مطرح بود، ایمانی که به انسانهایی داریم که شریک زندگی ما هستند و انتخاب میکنیم که آنها را دوست داشته باشیم. من فکر میکنم داستان وارنها و آرن و دبی هم از همین نوع بود.»
در دادگاه واقعی که خیلی در فیلم نشان داده نشد دفاعیه تسخیر شدگی توسط قاضی رد شد و هیئتمنصفه هرگز آن را نشنید. جانسون در ۲۴ نوامبر ۱۹۸۱ به قتل نفس متهم شد و حکم ۱۰ تا ۲۰ سال زندان دریافت کرد و ۵ سال از آن را در زندان ماند.
«آرن جانسون» الآن کجاست؟
همانطور که در بالا اشاره شد جانسون پنج سال از حکم ۱۰ تا ۲۰ سال را در زندان سپری کرد و در ژانویه ۱۹۸۶ به خاطر رفتار خوب آزاد شد. جانسون ژانویه ۱۹۸۴ در زندان با دبی گلاتزل ازدواج کرد و به گفته فیلم آنها تا این روز همچنان با هم هستند اما به گفته چاوز، دبی بر اثر سرطان کمی پیش از اکران فیلم درگذشت. او میگوید: «این داستان آرن و دوستدخترش دبی گلاتزل است که درنهایت با او ازدواج کرد. او در زمان جنگیری و در زمان قتل حاضر بود و به نفع جانسون در دادگاه شهادت داد و باور داشت. او بر این باور ایستادگی کرد و آنها تا پایان عمر دبی با هم بودند. او به تازگی بر اثر سرطان درگذشت.»
اطلاعات زیادی از زندگی جانسون پس از آزادی او از زندان در دسترس نیست البته لورین وارن در سال ۱۹۸۶ گفت که جانسون «آماده کار برای یک معمار در شهر است و خانوادهاش با آغوش باز منتظر او هستند.»
اد وارن نیز در ادامه گفت: «تسخیر ۲۴ ساعت شبانهروز اتفاق نمیافتد. سریع میآید و سریع میرود. آرن میداند که چه اتفاقی برایش افتاد. او اکنون میداند که اگر اتفاقی افتاد چطور با آن مقابله کند و دوباره تلاش نمیکند که شیطان را تحریک کند.»
جالبترین اتفاق پرونده در سال ۲۰۰۷ اتفاق افتاد زمانی که «کارل» فرزند وسط خانواده گلاتزل ادعا کرد که وارنها برای به دست آوردن شهرت این داستان را بر اساس تراژدی خانوادگی آنها طراحی کردند. آرن و دبی داستان وارنها را تایید کردند و دبی در تبلیغ این فیلم مشارکت داشت و خاطرات وحشتناکی که منجر به ساخت این فیلم شد را بازگو کرد.
دیدگاهها
مهمان
برای ارسال دیدگاه باید وارد شوید