news-background
news-background

نقد و بررسی اپیزودیک سریال «13Reasons Why»؛ بخش دوم

نقد ارسالی کاربران متن ارسالی از علی_Thunderbolt نقد و بررسی اپیزودیک سریال 13Reasons Why » بخش دوم برای مطالعه بخش اول کلیک کنید.   قسمت 6 :

مارکوس موضوع این قسمت بود و همانطور که می دانید کاری که مارکوس کرد چیزی جز سوء استفاده از اعتماد شخصی دیگر یعنی هانا نبود. در روز ولنتاین باز هم پدر و مادر هانا نشان دادند که تا به اینجا ارتباطی با خودکشی هانا نداشته اند و تمام مشکلات هانا در خارج از مدرسه اتفاق افتاده است. شخصیت کلی نیز در این قسمت مقصر بود و اسم هانا نیز در لیست او آمده بود و اگر واقعاً عاشق هانا بود می توانست احساسش را به او ابراز نماید ولی نگفت و باعث شد هانا به مارکوس جواب مثبت بدهد که در این بین برخلاف کورتنی و الکس نیمی از اشتباهات تقصیر هانا بود. این بار بر خلاف قسمت اول هانا در برابر رفتار پسری که به ظاهر او را دوست داشت عکس العمل خوبی نشان داد. و اما به این نتیجه می رسیم که آیا این دلیل برای خودکشی به اندازه کافی قانع کننده بود؟ (هیچ دلیلی برای خودکشی قانع کننده نیست). نمی توان پاسخ قطعی به این سوال داد و علت آن این است که کاری که مارکوس با هانا کرد ممکن است برای خیلی از دختر ها اتفاق بیفتد و واکنش مشابه هانا را در پی داشته باشد و اجازه ی کشیده شدن کار به جاهای باریک را ندهد. بعضی مواقع هم بر خلاف مقاومت دختران، اتفاقی که نباید رخ دهد، رخ می دهد. این اتفاق در هانا چنین احساسی ایجاد می کند که برخی از آدم ها به عنوان ابزار سرگرمی به او نگاه می کنند و این شاید برای پسرها مسئله ی مهمی نباشد و شاید هم بسیار مهم باشد ولی برای یک دختر به طور یقین باعث خرد شدن شخصیت او و احساساتش می شود. می توان این حق را به هانا داد اما راه حل او یعنی خودکشی واکنش درستی به ماجرا نبود.

میانگین نمره از نگاه پسران : 4 / از نگاه دختران : 7   قسمت 7 :

خیلی راه ها وجود دارند که احساس تنهایی کنید و از سوی دیگر خیلی راه ها برای مقابله با این حس وجود دارد. در مورد این قسمت که راجع به شخصیت زک بود به نظر من مقصر به هیچ وجه زک نبود و هانا مقصر اصلی بود. از سوی دیگر نمی توان رفتار زک را دلیلی بر خودکشی هانا دانست و این قسمت یکی از اپیزودهای اضافی سریال بود تا جایی که می توانستند اسم سریال را از 13 دلیل به 12 دلیل تغییر دهند. نمی دانی کاری که انجامش می دهی چه تاثیری بر روی بقیه خواهد گذاشت. اگر این اتفاق برای من افتاد پس باید برای بقیه هم رخ دهد. این جمله ی هانا، مغرور بودنش را نشان می دهد و این جمله نشانگر آن است که هانا همه ی آدم ها را به مانند خودش می بیند و اگر اتفاقی برای او رخ دهد، همگان باید در این اتفاق با وی شریک باشند. این قسمت یکی از بی اصول ترین و مسخره ترین دلایل خودکشی هانا بود. در کنار تمام مزخرف بودن این قسمت ولی دیالوگ ها و حرکات کلی در بخش آخر خیلی زیبا بود و هر کسی می تواند برداشتی از آن داشته باشد. برداشت اول : دیگر از وضعیت موجود خسته شدم، برداشت دوم : انسان ها آن چیزی که تظاهر می کنند، نیستند ، برداشت سوم : لعنت به این زندگی و خیلی برداشت های دیگر.

میانگین نمره از نگاه پسران : 0.25 / از نگاه دختران 2.5 قسمت 8 :

در ابتدای این قسمت مادر هانا را نشان داد که رابطه ای دوستانه با هانا دارد و از آن جایی که تا به حال چیزی درمورد خانواده اش در دلایل خودکشی نیامده، اگر هم موردی باشد می توان آن را غیر منطقی تلقی کرد. می توان به یک نتیجه گیری زود هنگام رسید و آن هم این است که انسان برای نظرات و احساسات یک عده دوست احمق و توجه اطرافیان و با وجود چنین خانواده ی خوبی خودکشی نمی کند. رایان هم در این قسمت مثل بقیه افراد به حریم خصوصی هانا تجاوز کرد اما از نوع نوشتاری و آن را بدون اسم هانا چاپ کرد و به نظر خودش با این کار به دنبال کمک کردن به هانا بوده و هیچ قصد و غرضی نداشت اما هانا که دختری حساس بود این موضوع را بزرگ کرد. او می توانست با کمی تجزیه و تحلیل قضیه را حل کند و این موضوع واقعاً سختی نبود و پتانسیل اینکه یکی از بزرگترین دلایل هانا برای خودکشی باشد را نداشت. شخصیت تونی نشان داد که واقعاً دوست خوبی است. در ابتدای نقد این قسمت نوشتم که هانا خانواده ی خوبی دارد و هنوز هم روی حرفم هستم و این که یک یا دو بحث کوچک در خانواده بین پدر و مادر چیزی است که هرکسی در زندگی تجربه اش را داشته و اگر هم نه که انشاءالله تجربه نکند، به هرحال این مورد را نمی توان به عنوان یک دلیل خودکشی در نظر گرفت.

میانگین نمره درمورد دو موضوع :
  • کار رایان : از نگاه پسران 0 / از نگاه دختران 3 ** 2-بحث پدر و مادر هانا از نگاه پسران : 5 از نگاه دختران 8
قسمت 9 :

این قسمت را با بی توجهی خانواده هانا به او شروع می کنیم. وقتی که هانا نظر آن ها را درمورد مهمانی جویا شد، مادرش به او گفت اگر می خواهی بروی یا نروی یا نمی دانم و این یعنی حرف هایت برایم ارزشی ندارند و الان چیز های مهمتری از تو وجود دارند. همانطور که در ابتدای این قسمت نوشته شده بود این اپیزود می تواند قسمت تاثیر گذاری باشد. برگردیم به دلیل این قسمت که شخصیت خاصی مد نظر هانا نبود بلکه چندین نفر بودند که می توان شخصیت برایس و شهوت پرستی اش را یکی از این افراد به شمار آورد.

در بعضی از نظر ها می خواندم که تجاوز به دوست هانا چه ربطی به خودکشی اش دارد؟خوب دلیلش این است که هانا  آن جا حضور داشته و صحنه را دیده ولی هیچ کاری از دستش بر نمی آمده و عذاب وجدان حاصل از این صحنه فشار بسیاری به او تحمیل کرده است. وقتی بدانی قادر به انجام کاری هستی ولی انجامش ندهی می تواند خیلی سخت باشد. هانا نشان داد که وجدان دارد ولی نتوانست کاری انجام دهد. درک این موضوع کار واقعاً سختی است و هضم کردنش برای هانا هم سخت تر بوده ولی اگر هانا این صحنه را نمی دید و فقط خبرش را می شنید شاید این قدر تاثیر گذار نبود و به نظر من مخاطب این نوار باید برایس می بود تا بتواند عذاب وجدان مرگ هانا را با کاری که کرده بود به دوش بکشد. دلیل و منطق این قسمت واقعاً کم کاری های قسمت های قبلی را جبران کرد. باز هم تونی با رفتار خود در بخش آخر رفاقت واقعی اش را به همه ثابت کرد. اما یک موضوع خارج از نقد این قسمت هم اشاره کنم و نظر شخصی بنده است و آن نیز در رابطه با مقوله ی تجاوز است. همه در این اپیزود دیدیم که رابطه ی جنسی برایس و جسیکا به عنوان تجاوز محسوب می شود اما رابطه ی جنسی جاستین و جسیکا تجاوز محسوب نمی شود. فرق این دو در چیست؟ اصلاً به چه دلیل باید فرقی باشد؟ اگر هم شرع و دین را کنار بگذاریم و فرض کنیم که شخصیت های سریال بی دین هستند، مگر جسیکا و جاستین رابطه ی قانونی دارند؟ مگر قانون ایالات متحده نمی گوید که چنین روابطی عواقب بدی در پی خواهد داشت؟ خب پس چطور این مورد تجاوز نیست اما عمل برایس تجاوز است؟ من به عنوان یک  انسان با این موضوع کنار نمی آیم. مگر جاستین تعهدی به جسیکا دارد؟ مفهوم تجاوز خیلی بیشتر از این هاست و کلمات از بیان آن عاجزند.

میانگین نمره در مورد دو موضوع :
  • تجاوز به جسیکا از نگاه پسران : 6 / از نگاه دختران :9  ** 2- بی توجهی پدر و مادر هانا از نگاه پسران 5  / از نگاه دختران 8
قسمت 10 :

این قسمت حتی یک درصد هم پتانسیل این که عامل خودکشی هانا باشد را نداشت. اگر به جای شخصیت شری هانا پشت فرمان نشسته بود و فرار می کرد می توانستیم قبول کنیم دلیل خوبی است ولی این دلیل هانا کاملاً غیر منطقی بود و از نظر عذاب وجدان هم هانا بلافاصله به اورژانس زنگ زد و وظیفه اش را انجام داد و این بر خلاف قسمت قبل  عذاب وجدانی نبود که هانا آن را دلیل برای خودکشی خود قرار دهد.. هانا در این اپیزود تقصیر را به گردن شری انداخت و این درحالیست که شری تقصیری نداشت. مثل این می ماند که خدای نکرده یکی از دوستانتان یکی را به قتل برساند و شما خودتان را بکشید. این مسئله با عقل جور در نمی آید و می توان این را بهانه ی بنی اسرائیلی در نظر گرفت که هانا برای درپوش گذاشتن بر روی ضعف های خودش از آن استفاده کرده است. کم مانده که شخصیت هانا به یک نفر سلام کند و پاسخی دریافت نکند و نواری ضبط کند و بگوید که چون جواب سلامم را ندادی، علت بعدی خودکشی ام تو هستی. از همه ی این بحث ها بگذریم و برسیم به تابلوی ایست که در صورت نبودش واقعاً اتفاق های بدی رخ می دهند و این قانون و فرهنگ ترافیکی یک کشور را نشان می دهد که احترام گذاشتن به قوانین و تابلوی های رانندگی واقعاً یک فرهنگ پسندیده است.

میانگین نمره از نگاه پسران : 0 / از نگاه دختران : 1.5 قسمت 11 :

خودکشی برای انسان های ضعیف است. این قوی ترین دیالوگ این قسمت بود و 100% با آن موافقم. این قسمت درباره ی کلی بود و بازهم دلایل غیرمنطقی و بچگانه هانا برای خودکشی کردن. من خودم یک نوجوانم و می توان گفت مشکلات این دوران را درک می کنم اما بسیاری از دلایلی که هانا ذکر می کند واقعاً بی اصول بوده و ضعف هانا را در درک مسائل نشان می داد. از یک طرف به شخصیت کلی می گوید که برو بیرون و از طرفی دیگر او را مقصر می داند که چرا به بیرون از اتاق رفته است. خب مسئله دو رو بودن شخصیت هانا را نشان می دهد که به قول معروف هم خر را می خواهد هم خرما را. کلی گفت اگر بیرون نمی رفتم هانا هیچ وقت آن صحنه را نمی دید و هیچوقت آن قضیه تابلو ایست هم اتفاق نمی افتاد ولی خب چرا باید همیشه بگوییم حق با هاناست؟ چون خودکشی کرده آیا می توان گفت که همیشه حق با او بوده؟ بیایید این طور به قضیه نگاه کنیم، صحبت کردن هانا با کلی در همان راهرو چه مشکلی داشت؟ چرا هانا به کلی پیشنهاد داد که به اتاق رفته و در آن جا صحبت کنند؟ چرا وقتی کلی از او پرسید مشکلی نیست هانا پاسخ منفی نداد؟  همه ی این ها نشان می دهند که خود هانا همچین چیزی را می خواست و وقتی هم که به کلی گفت بیرون برود ، کلی هم از ترس اینکه قضیه ی بقیه بچه ها پیش نیاید و به هانا صدمه نزند از آن جا رفت و نمی دانست که منطق هانا یک منطق بی در و پیکر است. به هرحال میتوان گفت نه اطرافیان و نه مدرسه تا به اینجا به اندازه ی خود هانا در خود کشی اش نقش زیادی نداشتند و این خود هانا بود که در خیلی از مسائل به جز سه چهار مورد حساسیت زیادی از خود نشان داد و به قول معروف از کاه، کوه ساخت. تونی جمله ای را گفت که ما همه هانا بیکر رو کشتیم ولی اگر بخواهیم درست نگاه کنیم، 60 درصد روحیه ی ضعیف و حساس هانا و 40 درصد رفتار اطرافیان بر تصمیم خودکشی هانا تاثیر گذار بودند. اما به طور صد در صد خود هانا بود که تصمیم نهایی را گرفت و خودکشی کرد. پس مسئول مرگ هانا کسی جز خودش نیست.

میانگین نمره از نگاه پسران : 4 / از نگاه دختران : 7 قسمت 12 :

یکی از قوی ترین قسمت های این سریال بعد از اپیزود 9 بود و می توان در این جا هانا را به طور کامل درک کرد.  این قسمت با آمدن احضاریه برای کسانی که در نوارها بودند شروع شد و بعدش هم جلسه ای که بعضی از افراد آن لیست در کافه گذاشتند و از روی حرف هایی که در آن کافه رد و بدل می شد می توانستیم به شخصیت این افراد پی ببریم. یکی از حال به هم زن ترین و ترسو ترین شخصیت های حاضر در این گفت و گو کورتنی بود که به طور مداوم از زیر کاری که کرده بود فرار می کرد و یکی از باثبات ترین شخصیت ها هم الکس بود که با قاطعیت اشتباه خودش را قبول کرد و به نظر من بی گناه ترین شخصیت در این میان زک بود که واقعاً هیچ دلیلی برای متهم کردنش به خودکشی هانا در کار نیست. برایس هم یکی از مهم ترین شخصیت ها در مرگ هانا بوده است که هانا در این نوار داستانش را می گوید و تمام دلیل هانا برای خودکشی همین شخصیت برایس بوده و بس. هانا خودکشی نکرده، بلکه توسط برایس به قتل رسیده بود. این حرفم با جملات آخر نقد قسمت قبل فرق دارد، همان طور که در ابتدای نقدها گفتم این تناقض به خاطر داستان پردازی خوب سریال در این قسمت بوده است. برایس یکی از منفورترین شخصیت های سریال بود.

شخصی پولدار و مغرور که احساس می کند همه چیز دنیا متعلق به اوست و نباید کسی به او پاسخ رد بدهد. احساس می کند صاحب اختیار هر کس و هر چیزی است. شاید اگر برایس نبود هانا حضور داشت و هانا باید این موضوع را با کسی در میان می گذاشت. به جای این که آن را مخفی کند. می رسیم به مکالمه ی بین مادر هانا و تونی . واقعاً مادر هانا خیلی روی این قضیه حساس شده و حق هم با اوست. ولی خانواده ی هانا می توانست تمام این مشکلات هانا را با برقراری رابطه ای صمیمانه با او حل نماید. اگر هانا می توانست همه چیزش را به والدینش بگوید و نترسد مشکلات کمتری داشت. نیمی از مشکلات جوانان این است که از روی ترس یا هرچیزی دیگری نمی توانند با خانواده ی خود درد و دل کنند و این باعث می شود آن جوان برای کم کردن این گونه فشار ها به بعضی از دوستانش پناه ببرد که ممکن است خوب باشند یا بد. اگر بد باشند با کشیده شدن به راه خلاف و سپس فکر کردن به خودکشی هم خود شان را بدبخت کرده و هم خانواده شان را داغ دار می کنند. اگر تنها کمی با جوان ها مهربان تر باشیم و حرف شان را درک کنیم و پای صحبت های شان بنشینیم شاید بتوان بسیاری از مشکلات آن ها را حل کنیم. این نکته را کاملاً از طرف خودم می گویم که یک جوان هستم و این مسائل را درک می کنم نه به عنوان یک بزرگسال که تنها این مسائل را می بیند. می رسیم به احساس هانا. که احساس پوچی عمیق و بی پایان هست و برای 60 درصد از جوان ها اتفاق می افتد. این احساس می تواند به راحتی از بین برود یا خیلی راحت هم افزایش پیدا کند و این نه تنها به آینده بلکه به گذشته نیز مرتبط است و شخص با نگاه کردن به گذشته با یادآوری کوچک ترین بی توجهی و توهینی به این احساسش اضافه می شود و می تواند تا پای فکر کردن به خودکشی وی را سوق دهد ولی همیشه چیزی وجود دارد که مانع از این کار می شود و درمورد خود من این چنین است که خوب من با خودکشی چه چیزی را درست می کنم به غیر از این که زندگی پدر و مادرم را خراب می کنم؟

دوستان و آشنایان نهایتاً تا 40 روز به فکر من هستند و بعد از آن تنها کسانی که از یادشان نمی روم و همیشه باعث رنج کشیدن شان می شوم والدینم هستند. پس به خودم می گویم که من زجر بکشم و ناراحت باشم بهتر از آن است که باعث رنج کشیدن آن ها شوم. در این قسمت احساسات و مشکلات جاستین هم به زیبایی به تصویر کشیده شده بود و این احساس را در بیننده ایجاد می کرد که نکند جاستین هم به فکر خودکشی باشد.

میانگین نمره از نگاه پسران :  7 از نگاه دختران 9.5  

دیدگاه‌ها

برای ارسال دیدگاه باید وارد شوید