news-background
news-background

نقد فیلم Swallow: از اختلال پیکا تا خودآیینی

«من می‌گذارم که بخندم و می‌گذارم که بگریم من می‌گذارم خشمگین باشم و مهربان یا خسته دندان شیری لق شده‌ای در دهان‌ زندگی زخم ناچیزی‌است که فردا التیام خواهد یافت»

اریش فرید مرگ را با تو سخنی نیست ترجمه‌ی خسرو ناقد

 

سینمایی «بلعیدن» (دانلود فیلم Swallow با لینک مستقیم) درام خوش ساخت «کارلو میرابلا دیویس» که از سکانس افتتاحیه با قاب‌های بی‌نظیر، فضایی نامتعارف و سکوت و آرامشی ویرانگر، مخاطب را همراه می‌سازد؛ روایت هانتر، زنی (هیلی بنت) است که با فرو رفتن در یک ازدواج به ظاهر ایده آل، ناتوان شده و عمیقا شکست خورده، هویت و استقلال فردی خود را از دست داده و بدل به ماشینی شده که تنها می‌تواند در خدمت همسرش باشد. اما کنش اصلی فیلم زمانی آغاز می‌شود که هانتر، در دوران بارداری‌اش به مصرف چیزهایی که در هیچ‌ کجای هرم غذایی یک انسان عادی وجود ندارد؛ همانند تکه‌های جواهرات، خاک، باتری و فلزات روی می‌آورد؛ جریانی که اساس زندگی مشترک او را دگرگون می‌سازد و به تبع آن کم‌کم به خود‌آیینی می‌رسد و مسیر رهایی را انتخاب می‌کند. اخبار سینمای جهان را از ۳۰نما دنبال کنید.

سینمایی «بلعیدن» را شاید بتوان به عنوان یک استعاره از مبارزه یک زن علیه مردسالاری دانست. یک هیجان جسورانه و غیر متعارف با نقش آفرینی بی‌نظیر هیلی بنت، زن خانه داری که دارای یک اختلال عجیب و به گونه‌ای خودآزاری است، اختلال پیکا یا هرزه‌خواری. و البته این اختلال قرائت روانشناختی بسیار رادیکالتری را هم به همراه دارد.

از جهتی خودآزاری که هانتر بارها در طول فیلم آن را تکرار می‌کند، همان نظریه رانه و واکاوی غریزه است که «زیگموند فروید» مطرح می‌کند؛ نظریه‌ای که «فروید» در آن پیدایش تغییر درونی افراد را به عنوان پیش‌زمینه‌ای برای آشکار شدن رفتاری رادیکال می‌داند. فی‌الواقع «فروید» هماره اتفاقاتی که در کودکی برای هر فرد رخ می‌دهد را در شکل‌گیری سوپر ایگو و شخصیت بیرونی فرد بسیار مهم می‌داند. در فیلم «بلعیدن» هم هانتر که کمی بعد از ازدواج با فردی ثروتمند، سریعا باردار می‌شود، به ناگهان، اساس زندگی مشترکش زیر بار سنگینی دوران کودکی‌اش قرار می‌گیرد و حال در پی آن، رفتاری عجیب و رادیکال را که در این‌جا خوردن ابژه‌هایی اساسا غیرقابل خوردن است، بروز می‌دهد. فی‌الواقع خوردن اشیا برای هانتر یک غریزه محسوب می‌شود و تنها راه رهایی این غریزه، ارضا شدن و بیرون ریزی است.

«میرابلا دیویس» به ظرافت و به ذکاوت، انبوهی از اضطراب‌ها، نگرانی‌ها و سختی‌ها را در دوران بارداری هانتر بوجود می‌آورد و مخاطب را به گذشته‌ی او و بروز چنین رفتاری از طریق مکالمه با درمانگر نه چندان قابل اعتمادش و از طریق رویارویی مستقیم با مردی مشکل ساز از گذشته‌اش، به وضوح نشان می‌دهد. و در پایان، شخصیت‌هایی که در ابتدا بسیار ساده به نظر می‌رسیدند شخصیت‌های کاملا متفاوتی را رقم می‌زنند و«میرابلا دیویس» به وضوح، چهره‌ی واقعی یک سیستم ظالمانه را در این روند نشان می‌دهند، نظامی که در آن مردان قوانین را وضع می‌کنند و می‌توانند کسانی را که با میل و اختیاراتشان، مطابقت ندارند، سازگار کنند.

ناگفته نماند که «بلعیدن»، چالشی است مناسب برای قرار گرفتن در یک فیلم متعهد به کشف زشتی‌های موجود در لایه‌های زیرین فرهنگ غرب، نقش‌های سنتی جنسیتی و نهاد ازدواج. فیلمی که در اوج تصاویر زیبا و با استفاده از یک اختلال القایی مخاطبین را از جایگاه راحت بیرون می‌آورد و آرامش آن‌ها را برهم می‌زند و سپس آنها را با انتقاد منحصر به فرد فمینیستی از شرایط اجتماعی که باعث بی‌هویتی هانتر شده است، مواجه می‌کند و در این میان هانتر با هر شیئی که در دهان خود می‌گذارد یک انتخاب را انجام می‌دهد تا بتواند استقلال خود را به هر شکلی که شده، پس بگیرد.

«هیلی بنت» اما در فیلم، عملکردی بی‌نظیر را ارائه می‌دهد. زنی که به ظاهر خود را خوشحال و راضی نشان می‌دهد، اما در موقعیت‌های اجتماعی متفاوت مدام سرکوب می‌شود و شبیه به یک ماشین و یا یک عروسک واقعی به نظر می‌رسد که هر لحظه در انتظار فراخوانی است و تنها زمانی که تنها می‌شود، می‌توان ذره‌ای از من وجودی‌اش را دید و این نوعی ارتباط قدرتمند بین مخاطب و شخصیتی است که می‌توان با آن وارد تا آخرین لحظات فیلم همراه شد و پیوندی عمیق برقرار کرد.

در انتها می‌توان گفت «بلعیدن»، از آن دست آثاری است که با طرح مسئله‌ زنان و بازتعریف هویت اجتماعی، مبارزه در رسیدن به آزادی و با ارائه رفتار مازوخیستی و همین‌طور کارگردانی داهیانه که نبض هر تصویر را به تپش می‌اندازد، میزانسن‌ها و قاب‌های چشم‌نواز و دیالوگ‌های روان‌کاوانه، طوری ذهن مخاطب را درگیر می‌کند که پیگیر هر صحنه باشد و بلند شدن از پای فیلم و نصف و نیمه گذاشتن آن جز محالات. دیدن این فیلم در این روزهای درد و بی‌رحمی، بهانه‌ای است برای نگاهی دوباره و اندکی تامل به موضوعی همیشگی که در هر جامعه‌ای، در قالبی متفاوت مدام تکرار می‌شود، اثری که دیدن آن شاید اندکی تاثیر داشته باشد برای رسیدن به رهایی.

یاسمن اسمعیل‌زادگان

دیدگاه‌ها

برای ارسال دیدگاه باید وارد شوید