news-background
news-background

نقد فیلم Promising Young Woman: سودای انتقام

«امرالد فنل» در اولین ساخته‌اش به داستان کساندرا، دانش آموخته‌ی سابق دانشکده‌ی پزشکی می‌پردازد که تحصیل را به دلیل اتفاقات ناگواری که برای صمیمی‌ترین دوستش نینا افتاده است و او را دچار ضربه عمیق روحی کرده، رها ساخته و از آن پس در سیکل عبثی افتاده است، در آستانه‌ی ۳۰سالگی هنوز با والدین نگرانش زندگی می‌کند، هیچ‌گونه اشتیاق، عشق، علاقه، خواسته و استاندارد دیگری را برای زندگی‌اش ندارد و تنها چیزی که میل به زیستن را در او نگه داشته است، میل به انتقام است. میلی که مدام تلاش می‌کند تا با برطرف کردن آن؛ تربیت، تنبیه و اصلاح مردانی که از زنان سواستفاده می‌کنند را رقم زند. اخبار سینمای جهان را از ۳۰نما دنبال کنید.

با این‌که زمان زیادی می‌گذرد تا داستان‌های فرعی «زن جوان آینده‌دار» (دانلود فیلم Promising Young Woman با لینک مستقیم) شکل بگیرند و به داستان اصلی که طبق کهن‌ الگوی «مده‌آ»، خشم و میل به انتقام است، متصل شوند اما در نهایت این امر به شکل نسبتا قابل قبولی ارائه می‌شود و با کساندرا، کاراکتری رو به رو می‌شویم که زندگی خود را به زیستن در پوسته‌ای خالی و شکننده و نازک تقلیل داده است تا بتواند تمرکز کامل خود را معطوف به رو در رویی با مردانی سازد که عملی خشونت‌آمیز را با نزدیک‌ترین دوستش، نینا انجام داده‌اند و بر همین اساس برای خود فهرستی بلند بالا تهیه کرده تا با انتقام از هرکدام، نامشان را خط بزند و نیازش را برطرف سازد.

با این‌که «زن جوان آینده‌دار» از یك ایده‌ی مهم و بی‌شک متاثر از جنبش‌های فراگیری همچون #می‌_تو، شکل گرفته است و از فیلمنامه‌‌ای سرگرم کننده و دارای نوسان تا حدودی سود می‌برد و در این بین شکل کنایات و جدیت و انتخاب‌های داهیانه کارگردان پیشبرنده‌ی آن است و خواه ناخواه مخاطب را همراه می‌سازد، اما این اثر دچار نقاط ضعفی است که یا تا انتها برای مخاطب شفاف‌سازی نمی‌شود و یا به شکلی بسیار پرواضح گره‌گشایی می‌شود.‌ فی‌المثل شروع کلیشه‌ای و نادقیق فیلم، بسط روایت که آشفته و دارای شکاف است، شتاب در دقایق پایانی فیلم و کلیشه‌ای شدن و شعاری شدن که گویی خالق اثر بدون تکیه بر منطق و روابط علی معلولی، تنها می‌خواهد آسودگی خیال مخاطب را رقم بزند.

نوع برخورد کساندرا با مردانی که طعمه قرار می‌دهد و نوع درس عبرت دادن او به آن‌ها و تغییرات برق‌آسایی که بدون هیچ‌گونه منطق در طعمه‌هایش بوجود می‌آید و آن‌ها تنها با نگاه کردن به او دچار هراسی بی‌معنا می‌شوند و از خواسته‌شان منصرف و یا عناصر دیگری که در فیلم دیده می‌شوند ولی آنقدرها با هم همخوانی ندارند، فی‌المثل کپسول زمانی سوررئال‌ گونه‌ی دهه‌ی ۷۰ که در کافه، خیابان‌ها و حتی در خانه پدر و مادر کساندرا وجود دارد، بیشتر مخاطب را به سمت امر گنگ احاله می‌دهد. در این میان حتی کمدی طعنه آمیزی که در رابطه کساندرا با رایان وجود دارد هم عادی نیست. نوع شکل ‌گیری ارتباط‌ها و برخوردهایی که در فیلم شکل می‌گیرد کاملا بر حسب تصادف می‌چرخد. شکل انتقام‌ گرفتن کساندرا هنوز خام است و گویی او همچنان در آخرین سال‌های دوران تینیجری به سر می‌برد و تنها به دنبال تخلیه کردن هیجانات منفی است بدون اندکی فکر کردن.

به یقین می‌توان گفت از مهم‌ترین مشکلاتی که «زن جوان آینده‌دار» از آن رنج می‌برد، شخصیت پردازی و متن منسجم است. مقوله‌ای که باعث می‌شود اثر آنقدرها جدی معرفی نشود، فی‌المثل کساندرایی در طول قصه طوری معرفی می‌شود که سال‌ها پیش دانشگاه را به دلیل تاثیرات ناشی از اتفاق ناخوشایندی که برای دوستش افتاده ترک کرده و حالا هم در پی انتقام از مردان است و البته بدیهی است که در این امر مصمم به نظر می‌رسد اما به دلایل ناکافی به یکباره بدل به یک انسان عادی می‌شود که دچار عشق شده است. بدون این‌که ذره‌ای پیش زمینه برای چنین نمو شخصیتی داشته باشیم، با عشق‌های دم دستی رو به رو می‌شویم که شاید بهترین توصیف آن ترانه‌های زودگذر پاریس هیلتون و اسپایس گرلز باشد.

در این میان ناگفته نماند که کری مولیگان، بازیگر خوب و قدری است و در نقش کساندرا هم به خوبی عمل کرده است. مولیگان به زیبایی به شخصیت عمق و حساسیت می‌بخشد و شمایلی از یک عروسک انتقام جو را طوری خلق می‌کند که دست کم گرفتن یا اغراق در باب دیوانگی‌اش سهل نیست. او به سادگی، قربانیانش را بر اساس میل به انتقام و با سلاح زنانگی‌اش انتخاب می‌کند، قربانیانی که از جهاتی شاید انسان‌های بدی نباشند اما همه‌ی آنها، ویژگی مردانه و یا از نقطه نظر کساندرا، ابزاری به نام فالوس را دارند و می‌توانند قیام فالوسی راه بیاندازند، همه‌ی آنچه که او از آن بیزار است.

اما با این حال، این فیلم با ترکیب کمدی سیاه، هیجان و تنش انتقام جویی و بیانیه‌های فمینیستی انقدرها موثر واقع نمی‌شود و آنقدرها مایل نیست اندوه و سنگینی و پیشامدهای منفی مرتبط با مقوله‌ی جنسیت را به شکلی جدی دنبال کند بلکه فقط می‌خواهد مخاطب را وارد بازیگوشی رنگارنگی کند که تنها گوشمالی دادن برای جبران خطاها کافی است، برای همین هم هست که فیلم به خشونت و جدیت محض نمی‌رسد و در مسیر کمدی حرکت می‌کند. اما با این حال دارای ویژگی‌های است که آن را تماشایی می‌سازد و مخاطب را همراه، همچون ترکیب ژانرها که به فیلم قدرتی رازآلود بخشیده است و چرخشی است متبحرانه، سرگرم کننده و چالش برانگیز و فیلم درست در دل همین تناقضات با خود، نوید‌دهنده است. در این‌جا به لحاظ بصری با اثری رو به رو هستیم که غرق شدن میان تصاویر، طیف گسترده‌ی رنگ‌ها، طراحی‌های بیش از حد زنانه و فانتزی، صحنه‌هایی مملو از اکسسوارهای عجیب، استتیک ویژه، صداها، رنگ‌های آن، لذت و تدخیر خاصی را به همراه دارد.

در انتها باید گفت در «زن جوان آینده‌دار» با یک داستان انسانی مواجه هستیم که ممکن است فاجعه به بار بیاورد و شاید این مهم‌ترین شاخص استعداد فنل برای کندوکاو در تاریک‌ترین خواسته‌های یک کاراکتر باشد. و این نشان می‌دهد که «زن جوان آینده‌دار» تنها یک داستان سرشار از حزن و اندوه و خشونت پنهان و آماده‌ی سرریز شدن نیست، کساندرا ممکن است قربانیان مفلوک و رقت‌انگیز خود را تحقیر کند، اما بیش از همه، مسئله‌ی دیگری مطرح است، مسئله‌ی بیزاری از خود و واماندگی و انزوایی که به تبع آن بوجود آمده است، عملی که از پیش حاضر است برای زجر کشیدن کساندرا و به زعم لویناس، آغازیدن عمل و جوشش و شور از پیش حاضر آماده است، عمل به شکلی در دسترس آغاز می‌شود و به گونه‌ای سرراست پیش می‌رود، چیزی ندارد که از دست بدهد، فارغ‌بال است زیرا صاحب هیچ‌چیز نیست. یا همچون حریقی است که در آن آتش با سوزاندن خودش هستی خود را به پایان می‌رساند. تبدیل شدن «زن جوان آینده‌دار» به فیلمی سراسر انتقام‌جویانه در این شکل تریلر می‌توانست به سادگی به ثمر بنشیند اما «فنل» خاطر نشان می‌کند که چیزهای دیگری هم به غیر از مسئله‌ی سوء‌استفاده و تجاوز برایش مهم است و در حالی که فیلم بدل به کمدی با ظاهری پیچیده و تأثیرگذار می‌شود، گاهی هم با تاکید بر انزوا و رنج می‌تواند آزاردهنده باشد.

یاسمن اسمعیل‌زادگان

دیدگاه‌ها

برای ارسال دیدگاه باید وارد شوید
۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۰ ۱۴:۰۰

اثر کاملا کلیشه‌ای بود. برای دوستانی که میخوان گارد بگیرن پایین توضیح کلمه‌ی کلیشه رو می‌ذارم تا بهم حمله نکنند :)) کلیشه (فرانسوی: Cliché‎) یک اصطلاح، ایده یا عنصر از یک کار هنری است که به دلیل مصرف بیش از حد و مفرط معنای اصلی یا اثر خود را از دست می‌دهد و حتی آزاردهنده می‌شود.

نمایش اسپویل