news-background
news-background

نقد سریال The Haunting Of Bly Manor: تسخیر عمارت هیل ممیز صفر یک

زن جوانی که از آمریکا به انگلستان آمده برای شغل مراقبت و آموزش به دو بچه در روستایی درخواست می‌دهد. بعد از پذیرفته شدنش در عمارت بلای، اتفاقات عجیبی رخ می‌دهد.

سریال «تسخیر عمارت بلای» (دانلود سریال The Haunting Of Bly Manor با لینک مستقیم) به نوعی فصل دوم سریال تسخیر عمارت هیل (The Haunting Of Hill House) به شمار می‌رود. پس از موفقیت بزرگ سریال عمارت هیل، نت‌فلیکس خیلی زود پیشنهاد ساخت فصل جدید را به مایک فلانگان داد. مایک فلانگان که مهم‌ترین و بهترین کارش تا به امروز هم همان سریال عمارت هیل به شمار می‌رود، یکی از چهره‌های جدید اما شناخته شده‌ی ژانر وحشت است که تعداد زیادی اثر در همین ژانر و همین قالب ساخته.  آخرین فیلم او، «داکتر اسلیپ» ادامه‌ای برای فیلم درخشان استنلی کوبریک «درخشش» بود که البته به دلایل زیادی، موفق به جلب نظر منتقدان نشد و در گیشه هم چندان موفق عمل نکرد. اما این اتفاق تاثیری در پیشنهاد نت‌فلیکس به او نداشت. اخبار سینمای جهان را از ۳۰نما دنبال کنید.

سریال از همان فرمول آشنا و معروف خانه‌های تسخیر شده پیروی می‌کند. تا به اینجا مشکلی وجود ندارد. چه آنکه سریال عمارت هیل هم با همین فرمول ساخته شده بود اما پرداخت خاصش آن را به عنوانی جذاب تبدیل می‌کرد. در اینجا یک زن جوان به نام دنی داریم که به یک خانه‌ی بزرگ وارد می‌شود که در آن اتفاقات ناخوشایندی رخ داده. او باید در کنار تقلایش با خاطرات قدیمی، دو کودک را آموزش دهد و از آن‌ها مراقبت کند و با اتفاقات عجیب این خانه هم دست و پنجه نرم کند.

 

سریال Midnight Mass پروژه بعدی سازندگان Hill House و Bly Manor

 

دو کودک به تازگی پدر و مادرشان را از دست داده‌اند و بعدش هم پرستار قبلی را. طبق عادت دو کودک رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌دهند و دنی را سردرگم می‌کنند. سایر افراد ساکن خانه و کارمندان هم تقریبا هیچ کدامشان آدم‌های عادی نیستند. داستان آرام آرام به جلو می‌رود و با وجوه پنهان این شخصیت‌ها آشنا می‌شویم. بسیار شبیه داستان عمارت هیل.

گفتیم بسیار شبیه داستان عمارت هیل اما نه با آن کیفیت. مشکل بزرگش اول از همه این است که عقبه‌ای مانند آن دارد. خواه ناخواه با آن مقایسه می‌شود و همه به خوبی آگاهیم که خیلی کم پیش می‌آید که قسمت دومِ اثری به پای قسمت اولش برسد. این موضوع کار را برای سازنده سخت‌تر می‌کند و همین فشار معمولا نتیجه‌ی مثبتی به بار نمی‌آورد.

مشکل بزرگ نه فقط مقایسه با قسمت قبلی و فشار آن که بیشتر مشکل ساختاری است. اول از همه اینکه اینجا مایک فلانگان فقط در نقش خالق و تهیه‌کننده ظاهر شده و نویسندگی و کارگردانی آن را به دیگران سپرده. برخلاف عمارت هیل که همه‌ی قسمت‌ها را خودش کارگردانی کرده بود و باعث پیوستگی عجیب و غیرمعمولِ بسیار خوشایندی شده بود. عمارت بلای در هر قسمت یک نویسنده و یک کارگردان متفاوت دارد که البته سبک معمول سریال‌های آمریکایی است و ایرادی به آن وارد نیست. اما به هر حال از کیفیتش می‌کاهد.

داستان سریال هم برخلاف عمارت هیل به هم پیوسته نیست. دلیل اصلی‌اش عدم پیوستگی عاطفی خانوادگی بین افراد داستان است که ویژگی پررنگ عمارت هیل بود و حس صمیمیتی که به شدت کمیاب و اصیل بود و مهم‌ترین وجه تمایز و برتری سریال به سایر آثار مشابه به شمار می‌رفت. اینجا کانون خانواده را به عنوان هسته و مرکز روابط عاطفی داستان نداریم و سریال از همان ب بسم‌الله چند پله نسبت به فصل قبل پایین‌تر قرار می‌گیرد.

 

۳۳ فیلم برتر تاریخ سینما برای هالووین

 

تمهیدی که سازنده برای پیش بردن داستانش انتخاب کرده، به جای ارتباط بین ترس‌ها و نگرانی‌ها و عقده‌ها و عواطف انسانی، پررنگ کردن این عواطف و برجسته کردنش به عنوان نقاط عطف است. در واقع اگر در عمارت هیل ارتباط دو طرفه‌ی تنگاتنگ بین این عواطف و ترس‌ها وجود داشت، اینجا صرفا عواطفی را داریم که در ادامه شاید ترسناک بشوند (شاید هم نه!) مشکلاتی نظیر از دست دادن عزیزان، خیانت و عشق، عقده‌های کودکی و...

سریال ساختار معماگونه و پازل-مانندش را حفظ کرده که اتفاقا باز هم جذاب از آب در آمده اما در مقایسه با پازل فصل اول یک پازل سطح پایین می‌نماید که چسباندن قطعاتش برای تماشاگر چندان سخت نیست. و نتیجه‌گیری هم به همان نسبت آسان می‌شود.

فلانگان که تجربه‌ی خوبی از عمارت هیل داشت، تصمیم گرفته در اینجا هم کودکان نقش مهمی در داستان و پیشبردش داشته باشند. اما این اتفاق به اندازه‌ی فصل اول نیست. چرا که نقش کودکان در اینجا بیشتر مانند نقش کودکان در آثار مرسوم ترسناک است از «جن گیر» گرفته تا سری «احضار». که سوژه‌ای برای قطب شر یا عنصر ماورالطبیعه هستند تا امورش را به پیش ببرد. در حالی که در فصل اول داستان درباره خود کودکان بود و قهرمانان داستان هم بچه‌ها بودند، به همراه بزرگترها.

عشق باز هم سنگ بنای داستان می‌شود البته نه عشق خانوادگی که عشق یک زن و مرد جوان. و به مراتب اثرگذاری‌اش کم‌تر است. شخصیت‌های فرعی که چندان نقش پررنگی روی صحنه ندارند، با خرده‌داستانی به ماجرای اصلی پیوند می‌خورند و حالا باید برایشان اهمیت قائل شویم و دل بسوزانیم. از همین‌جا جواب پازل رو می‌شود و داستان افت محسوسی می‌کند.

تا اینجا اگر به نظرتان نگارنده بی‌انصافی کرده و بیش از حد این دو سریال را با هم مقایسه کرده، ارجاعتان می‌دهم به بازیگران. تعداد زیادی از بازیگران دو فصل یکی هستند. از کارلا گوگینو که در اینجا راوی داستان می‌شود تا هنری تامس و ویکتوریا پدرتی که این بار با نقشی پررنگ‌تر خودی نشان می‌دهد. اگر تم، اتمسفر، عنوان و حتی بازیگران مشابه برایتان دلیل کافی نیست که باید این دو سریال را مرتبط به هم دانست و با هم مقایسه کرد، به نظرم باید با مایک فلانگان تماس بگیرید!

سریال به خودیِ خود سریال بدی نیست. اما نمی‌توان آن را بدون مقایسه با عمارت هیل تماشا کرد. شاید علاوه بر دلایل گفته شده نظیر انتظار بالا و تعدد کارگردانان و نویسندگان، عدم وجود منبع اقتباسی جذاب و مستحکم برای روایت داستان دلخواه سازنده هم در این افت کیفی تاثیرگذار بوده.

عمارت بلای حتی نسبت به عمارت هیل کم‌تر می‌ترساند و غیر از چند عدد شوک ناگهانی (یا جامپ اسکر) هیچ خصیصه ترسناک دیگری ندارد. عملا آن را نمی‌توان به عنوان یک سریال ترسناک نگاه کرد. شاید بتوان به آن لقب هولناک یا دلهره آور داد. قطعا تماشای آن را پیشنهاد می‌کنیم. چرا که کاملا سرگرم‌کننده است. فقط قبل از تماشا بدانید که نباید انتظار اثری در حد و اندازه‌ی تسخیر عمارت هیل از آن داشته باشید.

دیدگاه‌ها

برای ارسال دیدگاه باید وارد شوید