جدیدترین فیلم کمپانی «والت دیزنی» در حالی ساخته شد که از مدتها پیش زمزمههای تولید آن به گوش میرسید. اما همیشه این سوال برای منتقدان وجود داشت که آیا این فیلم میتواند جایگزین نسخه اصلی و موفق خود، یعنی انیمیشن آن شود؟ در ادامه به بررسی این اثر خواهیم پرداخت.
کمپانی والت دیزنی در 16 اکتبر 1923 توسط کاریکاتوریست و تاجر شناخته شدهای بهنام والت دیزنی و با مشارکت برادرش الیور روی دیزنی تأسیس و بعدها به عنوان یک غول در عرصه انیمیشن شناخته شد. دیزنی رکورددار دریافت چهار اسکار در یک سال و در مجموع 22 اسکار و 59 نامزدی اسکار و جوایز دیگری از جمله جایزه گلدن گلوب و همچنین مدال آزادی از ریاست جمهوری وقت امریکا را در کارنامه خود دارد. انیمیشن دیو و دلبر در سال 1991 توسط این کمپانی عرضه شد که تا آن زمان ساخت انیمیشنها و خلق شخصیتهای بسیاری همچون «میکی ماوس»، «سیندرلا» و «سفیدبرفی» که هرکدام شهرتی جهانی داشتند را تجربه کرده بود. امروزه اما با گذشت 94 سال از تأسیس این کمپانی، فعالیتهای آن تنها محدود به ساخت انیمیشن نیست. این کمپانی با بهرهگیری از دانش دیجیتال و افکتهای رایانهای توانسته بسیاری از انیمیشنهای کلاسیک خود که از شهرت بسیاری برخوردار بودند (مانند کتاب جنگل، اژدهای پیت و سیندرلا) را بهدنیای واقعیت و سینما بکشاند تا بتواند خاطرات آنها را بار دیگر برای مخاطبین خود زنده کند. این فیلمهای اقتباسی، تنها برداشت و تقلیدی صرف نیستند؛ بلکه خلاقیتهایی نیز درآنها دیده میشود و درواقع امروزیتر شدهاند.
دیو و دلبر نیز انیمیشنی بود که انتشارش توانست نگاههایی ویژه بهسوی این کمپانی روانه کند. شخصیت اصلی این داستان، دیگر مانند داستانهای گذشته منتظر شاهزادهای برای خوشبخت کردن خود نبود؛ بلکه مستقلتر از کاراکترهای دیگر عمل میکرد (شاید بتوان او را از آغازگران مکتب فمنیست دانست). او همانگونه به زندگی ادامه میداد که خود دوست داشت؛ کتاب میخواند، تخیلات عجیب داشت، جاهطلب بود و کارهایش را با نوعی عشق درونی انجام میداد. این شخصیت جدید شاد بود و از زندگی با پدرش لذت میبرد. این اثر موزیکال، نخستین انیمیشنی بود که نامزد دریافت اسکار بهترین فیلم شد و با ژانر عاشقانۀ فانتزی خود، بار دیگر برخورداری از موهبتی بهنام عشق را به مخاطبین خاطرنشان میکرد. دختری که توانست با محبت و البته علاقهای پنهان، بارقههایی از عشق را در وجود یک دیو بهوجود آورد و درنهایت او را به جمع آدمیان آورد. شاید بتوان مهمترین پیام این داستان را همین دانست؛ به بند کشیدن یک دیو با سلاحی بهنام «عشق»!
داستان این انیمیشن، تبدیل شدن جوانی زیبا (دن استیونر) به یک دیو وحشتناک را روایت میکند که بهدلیل غرور بیشاز حد و قضاوت نادرست دیگران، در قصر خود و بههمراه تمام افراد درون قصر توسط جادوگری پیر طلسم شده و درآنجا زندانی است.در سوی دیگر داستان، دختری زیبا، فهمیده، اهل مطالعه و مدرن بهنام «بل» (با بازی اما واتسون) در دهکدۀ کوچکی نزدیک قصر زندگی میکند. بل نسبت به علاقه مردی خوش تیپ و جذاب با صورتی استخوانی بهنام «گاستون» (با بازی لوک اوانز) بیاعتناست؛ مردی که همۀ دختران دهکده خواهان ازدواج با او هستند.اما دیوِ داستان هنگامی با آن دختر دلبر روبرو میشود که پدر دختر به اشتباه پا بهقصر او میگذارد و دیو او را زندانی میکند. بل برای رها کردن پدرش از چنگال دیو به قصر رفته و از دیو میخواهد که او را بهجای پدر به زندان افکند. دیو میپذیرد و از اینجا داستان اصلی آغاز میشود که درنهایت دیو دلباختۀ بل میشود و با عاشق کردن او به خود، طلسم را میشکند.
در فیلمی که کمپانی دیزنی بهتازگی ساختهاست، جزئیات کمی دستخوش تغییر شدهاند. برخی ازاین جزئیات مانند رنگ موی بل و ساختگی بهنظر رسیدن دیو هنگام رقص یا انجام کارهای دیگر، آنقدر ملموس نیستند که هر مخاطبی بهسادگی متوجه آنها شود؛ اما ممکن است از چشم منتقدان پنهان نماند. البته دراین میان، موضوعاتی مانند همجنسگرایی همراه همیشگی گاستون، لی فو (با بازی جاش گد) ممکن است برای مخاطب تغییری ناخوشایند نسبت به نسخه اصلی باشد.
کارگردانی این اثر را بیل کاندون (Bill Condon) برعهده داشته است. او در کارنامه خود، کارهای موزیکال دیگری از جمله کارگردانی «دختران رویایی» و نویسندگی فیلم «شیکاگو» را داشته است و با این ژانر بیگانه نیست. نویسندگی این کار را نیز استیون شباسکی (Stephen Chbosky) و اوان اسپیلیاتوپلوس (Evan Spiliotopoulos) انجام دادند که تغییرات عمدهای در داستان اصلی که بهقلم لیندا وولورتن بوده؛ اعمال نکردهاند. اما درجریان فیلم، اتفاق نهایی به سرعت پیش میرود. دیو از یک گروگانگیر بیرحم بهسرعت به یک اهل مطالعه تبدیل میشود و بل هم سریعاً به او علاقهمند میشود. تغییر شخصیتها در طول داستان با این سرعت کمی غیرعادی بهنظر میرسد؛ البته تنها کمی!
موزیکال بودن اثر باعث شده تا بازیگران مکمل مانند لوک اوانز و جاش گاد، توانایی خواندن خود را بهنمایش بگذارند و ثابت کنند که دراین زمینه بهتر از بازیگران اصلی هستند. البته اجرای اما واتسون نیز دراین فیلم اگر محشر نباشد، خوب است و حداقل خارج نمیخواند؛ بهویژه قطعه بل در ابتدای فیلم که بسیار بهدل مینشیند. اما انتقاد وارده به کارگردان این اثر و نویسندگان آن، کهنه و تکراری بودن برخی ترانههای آن مانند «مهمان ما باش» است؛ گویی سالها پیش سروده و اجرا شدهاند. شاید اگر کاندون کمی چهارچوبها را شکسته و فراتر از قاعده کلی داستان قدم برمیداشت؛ میتوانستیم شاهد اثری امروزیتر و دلنشینتر باشیم.
درکل میتوان این فیلم را قدری متفاوتتر از نسخه اصلی و انیمیشن خود دانست که کاملا بهآن پایبند است. تماشای آن موجب برانگیخته شدن نوستالژی عجیبی در مخاطب میشود و ممکن است با آن حس نزدیکی بسیاری داشته باشد اما سخنی تازه درآن نیست! این اثر میتواند جایگزین مناسبی برای نسخه اصلی خود باشد و ممکن است در زمره کارهای ماندگار دیزنی قرار گیرد.
این فیلم که با بودجه ی 160 میلیون دلاری ساخته شده تا این لحظه توانسته از مرز 1 میلیارد دلار فروش پا فراتر نهاده و تبدیل به یکی از موفق ترین فیلم های 2017 تا این لحظه شود.
برای ورود به صفحه ی دانلود فیلم در سایت کلیک کنید.
دیدگاهها
مهمان
برای ارسال دیدگاه باید وارد شوید