اووِه(Ove)، مردی بسیار قانونمند و منظم است و این مساله در زندگی شخصی و اجتماعی او مشاهده میشود. او تحمل بیقانونی و بیعدالتی را ندارد و هرجا، کوچکترین نمونه از آنرا میبیند، واکنش نشان داده و اعتراض میکند. او به مرور زمان از شرایط زندگی، خسته شده و تصمیم به خودکشی میگیرد. البته مرگ همسرش تاثیر بسزایی در تصمیم او دارد ولی با این وجود، بنابه دلایلی، موفق به این کار نمیشود.
این فیلم، نمونهی بارز و بسیار خوبی در زمینه پرداخت شخصیت میباشد. شما برای اینکه بتوانید با کاراکتر یا کاراکترهای هر فیلم، همزاد پنداری کنید و رفتار و گفتار آنها برای شما باورپذیر باشد، نیاز به شناخت دارید. این شناخت از طریق شخصیتپردازی حاصل میشود. در این فیلم و در همان دقایق اولیه، با چند شات، شخصیت اووِه، به خوبی برای شما به تصویر کشیده میشود، بدون اینکه دیالوگهای فراوان و خستهکننده، رد و بدل شود. اووِه تحت شرایط خاصی بزرگ شده و یکی از آنها، از دست دادن مادرش در سن پایین میباشد. پدرش تنها سرپرست او بوده و با تمام سختیها، سعی کرده اووه را سالم و درستکار، بزرگ کند. ولی خُب، نبود مادر (کلا نبود زن و لطافت و محبت زنانه) در زندگیاش، باعث شده او شخصیتی خشک داشته باشد و این خشکی هم در چهره او دیده میشود و هم در رفتارش.
چیزی که شخصیت اووه را جالب میکند این است که برعکس بسیاری از انسانهایی که میشناسیم، عملگرا هست. یعنی فقط حرف نمیزند، بلکه نیت و حس درونی خود را با رفتارش نشان میدهد، روشی که امروزه، کمتر شاهد آن هستیم و دور و بر ما پر شده از حرفها و وعدههای تصنّعی. اما این فرد با وجود خصلتهای بسیار پسندیدهای که دارد، کامل نیست. در کلّ، جهانی که در آن زندگی میکنیم، پر از تضادهای مختلف است. فردی که خیلی احساساتی باشد، قدرت تفکر و تصمیمگیری پایینی دارد و در مقابل، انسان مقرراتی و منظم، رفتار خشک و عاری از احساسات دارد و البته بعضیها هم دارای حد تعادل بین خصلتهای مختلف هستند. فردی که خیلی احساساتی هست، برای رسیدن به ثبات و تعادل در زندگی خود، نیاز به کسی دارد که جنبه تعقل بیشتری داشته باشد تا با استفاده از آن، بتواند کمبود خود را جبران کند. به عبارت دیگر اگر ما، فاقد یک یا چند ویژگی، در درون خود باشیم، در بیرون از خود، آنرا جستجو میکنیم تا به سمت تکامل نسبی حرکت کنیم. این رفتار، گاه خودآگاه و گاهی ناخودآگاه است.
پیراهن سفیدها، چه کسانی هستند؟ در فیلم، در همان ابتدا مقولهای مطرح میشود که در رابطه با نظام سرمایهداری هست. اووه برای خرید گل به فروشگاه میرود و یکی از گلها را انتخاب میکند، برچسب قیمت عدد 70کرون برای دو گل را نشان میدهد. موقع پرداخت پول، 35کرون به صندوقدار میدهد اما ظاهرا این مبلغ کافی نیست چراکه مسئول صندوق میگوید: قیمت یک گل 50کرون و 2 گل 70کرون هست. همان لحظه اووه به این موضوع اعتراض کرده و آنرا غیرمنطقی و مسخره خطاب میکند. به احتمال زیاد، شما نیز این جریان را تجربه کردهاید. قصد خرید مقداری وسایل از یک فروشگاه یا هایپر مارکت را دارید. قبل از خرید، برآوردی که از اجناس مورد نیاز میکنید شاید 30هزار تومان باشد ولی مبلغی که به صندوقدار میدهید، 300هزار تومان است! علت بسیار واضح است. برچسبهای تخفیف، با رنگها و درصدهای مختلف، شما را تحریک به خرید وسایلی میکند که نه در برنامه خود آنها را لحاظ کرده بودید و نه نیاز مبرم به آنها داشتید. بعد از قضیه فروشگاه، در قسمتهایی از فیلم به پیراهن سفیدها اشاره میشود. یکی درباره مسکن و دیگری درباره انتقال افراد به آسایشگاه. پیراهن سفیدها، قشر غیر مولد و غیر کارگری هستند. آنها با توجه به نفوذ و نوع فعالیتی که دارند، با سوء استفاده و تفسیر جدید قوانین، از مردم جامعه برای بیشتر شدن ثروت و دارایی خود استفاده میکنند. نوع فعالیت این گروه در کشورهای مختلف و بسته به شرایط فرهنگی و مقررات آن، متفاوت هست و انگار با پیشرفت جوامع، آنها نیز زبدهتر و پیشرفتهتر میشوند!
اما موضوع دیگری که ردپای آن در فیلم، کاملا احساس میشود، ایران و فرهنگ ایرانی هست (حتی گربهای که در فیلم میبینید از نژاد پرشین (Persian) است). ایرانیها در سراسر جهان پراکنده شدهاند و نمیتوان منکر تاثیر فرهنگها به یکدیگر شد. خصوصا این تاثیرگذاری از طرف ایرانیها (به دلیل سابقه تاریخی) بیشتر بوده و پیامدهای مثبت و یا منفی را به دنبال دارد. در فیلمها، زن نماد وطن و کشور است و در این فیلم، پروانه که حامله نیز هست، نماد ایران میباشد. او برای اووه غذای ایرانی میبرد، رفتارش سرشار از محبت و صمیمیت ایرانی است و تعامل زیادی با همسایهی خود دارد (نمونههایی از فرهنگ ایرانی). اینها همه، یخ شخصیتی هر فردی را آب میکند و چه بسا، در مقیاس بزرگتر، نیاز یک جامعه مقرراتی و خشک، احساسات و هیجانی باشد که از طرف یک یا چند ایرانی، به آن تزریق میشود.
در هر محیط یا جامعه یا کشور، عدهای تأثیرگذار و عدهای دیگر تأثیرپذیر هستند. مشکلات همواره وجود دارند و جزء جداییناپذیر جوامع بشری میباشند. در این میان، کسانی که نیت پاک و خیرخواهانه دارند و هدفشان بهتر کردن شرایط جامعه است، همواره با مشکلات مختلفی دست و پنجه نرم میکنند. بعضیها از ادامه این راه خسته میشوند و دور از جامعهی خود زندگی میکنند و یا نسبت به اتفاقات، بیتفاوت میشوند. ولی کلید موفقیت در استمرار و پایداری در اندیشه و رفتار است. شاید زمان زیادی طول بکشد و موانع بسیاری پیش رو باشد ولی ثابت قدم ماندن در مسیری که آنرا باور کردهایم، بالاخره نتیجه داده و تغییرات اتفاق میافتند. این تأثیرات و تغییرات، در این فیلم به بهترین شکل به تصویر کشیده شده است و الگویی مناسب برای بسیاری از جوامع و شرایط حاکم بر آنها، ارائه میدهد.
از بازی خوب بازیگران فیلم هم نباید غافل شد، خصوصا بازی زیبای رولف لاسگارد (Rolf Lassgard) در نقش اووه که بسیار باورپذیر بوده و شخصیت انسان مقرراتی و خشک در ظاهر، و خوش قلب و مهربان در باطن را به خوبی به نمایش درمیآورد و همینطور ایدا اِنوِل (Ida Engvol) در نقش سونیا که هر بار او را میبینید (حتی در کوتاهترین صحنهها) احساساتش را با تمام وجود حس میکنید. لوکیشنها نیز با اینکه ساده هستند ولی ترکیب رنگ مناسبی برای آنها انتخاب شده و تعادل مناسبی از نظر تصویری در ذهن، ایجاد میکنند. در پایان، به گریم استادانهی اووه باید اشاره کنم که پر از جزئیات بوده و با وسواس خاصی کار شده و تا چهره خود بازیگر (بدون گریم) را نبینید به این موضوع پی نمیبرید.
جاوید مجلل
امتیاز: 82
دیدگاهها
مهمان
برای ارسال دیدگاه باید وارد شوید
sahar1736
sahar1736
۱۴ آبان ۱۳۹۷ ۱۶:۱۶
وقتی از فیلم ِِ خوب حرف میزنیم، از چی حرف میزنیم.
۰
۰
برای امتیازدهی باید وارد شوید
پاسخ