news-background
news-background

مصاحبه با «کیت هارینگتون» پیرامون پایان «بازی تاج‌وتخت»، «باروت» و انتخاب مسیر

«کیت هارینگتون» که میلیون‌ها نفر او را به خاطر بازی در نقش «جان اسنو» در سریال بلاک‌باستر «بازی تاج‌وتخت» به نویسندگی «دیوید بنیاف» و «دی. بی. وایس» می‌شناسند، امسال علاوه بر اینکه سرگرم فیلمبرداری فصل هشتم و پایانی این سریال در بلفاست ایرلند شمالی است، سریال مشابه دیگری به نام «باروت» (Gunpowder) را هم روی آنتن شبکه BBC One داشت.

او مصاحبه‌ای که می‌خوانید ملاحظه‌کارانه سعی می‌کند چیزی از جزئیات داستان فاش نکند و با اشاره به تأثیر سریال «بازی تاج‌وتخت» بر دوران بازیگری‌اش می‌گوید «بنا به دلایلی که همه می‌دانند، بیشتر از آنچه تصور می‌کردم تحت تأثیر این نقش قرار گرفته‌ام.» هارینگتون با سریال سه اپیزودی «باروت» نخستین قدم‌هایش را در دوران مابعد «بازی تاج‌وتخت» برداشت. این سریال «توطئه باروت» در سال 1605 را به تصویر کشیده، رویدادی که در جریان آن دسته‌ای از کاتولیکان قصد داشتند با منفجر کردن بشکه‌های باروت در زیر ساختمان مجلس، به ترور شاه جیمز یکم اقدام کنند. هارینتگتون که در «باروت» در نقش «رابرت کیتسبی» ظاهر شده، موفق شد این سریال تاریخی را در بهار گذشته و در وقفه‌ای که میان فیلمبرداری فصول «بازی تاج‌وتخت» به وجود آمد، بازی کند.

هارینگتون در این مصاحبه که پس از یک روز سخت کاری انجام شده، در مورد پایان سریال «بازی تاج‌وتخت»، قسمت آخر «باروت» و شباهتش به فیلم «تایتانیک» به گفتگو می‌نشیند. او همچنین از احساس خود در روزهای فیلمبرداری آخرین قسمت‌های «بازی تاج‌وتخت» و نقش‌هایی که در آینده برخواهد گزید سخن می‌گوید.

  [حاوی اسپویلر برای سریال «باروت»]

فیلمبرداری آخرین فصل «بازی تاج‌وتخت» چگونه پیش می‌رود؟

خیلی خوب پیش می‌رود. این روزها سخت است و یکنواخت، اما بخش اول فیلمبرداری را پشت سر گذاشته‌ایم و همه چیز رو به راه است.

آیا هیجان اپیزودهای پایانی کلیت سریال را تغییر می‌دهد؟

خوب، به اعتقاد من فشار معینی وجود دارد که قبلاً حس نکرده بودم. در گذشته، هر سال اندک فشاری وجود داشت، اما در این فصل امکان اینکه مردم به راحتی ناامید شوند وجود دارد. طبیعتاً ما دوست نداریم چنین اتفاقی بیفتد، بنابراین از هر لحاظ کیفیت را بالاتر برده‌ایم، چیزی که دست کم برای من کاملاً مشهود است. همه ما تا اندازه‌ای رشد داشته‌ایم و به نظر من، توجه همه مانند گذشته به ما معطوف است، اما این بار قابل تشخیص‌تر. مسئله این است که تا فرصت هست تمام تلاشمان را بکنیم.

چه حسی دارید وقتی که می‌بینید این دوره مهم از بازیگری‌ و زندگی‌تان به سرانجام می‌رسد؟

راستش را بخواهید، حس غریبی است. این سؤال درعین گنگی صحیح است. با سؤال «چه احساسی دارم» احساس بیگانگی می‌کنم چرا که نمی‌دانم نسبت به چیزی که هنوز اتفاق نیفتاده چه حسی خواهم داشت. قرار گرفتن در کانون توجه مضمحل‌کننده است. مسئله مهم دوران پس از این واقعه است. وقتی به اپیزود «نبرد حرامزادگان» نگاه می‌کنم اکنون اهمیت آن و چگونگی به تصویر کشیدنش را درک می‌کنم، اما در آن زمان فقط می‌خواستم کار انجام شود. از این رو نمی‌دانم چه حسی دارم، فقط می‌گویم به گمانم بیش از حد تصورم تحت تأثیرش قرار گرفته‌ام. می‌دانید من انگلیسی هستم و سخت نمی‌گیرم و در ابتدا نسبت به وضع بدبین نبودم. اما هشت سال از عمرتان را روی هر کاری که صرف کنید زیاد است. در اوایل اصلاً نمی‌دانستم که این سریال پربیننده می‌شود یا نه. و تا آن زمان درگیر سریال و شرایطی که چند سال ادامه پیدا کند نشده بودم. این رویداد خیلی مهمی در زندگی من بود، و حالا که به آخر رسیده طبعاً برآشوبنده است.

قسمت نهایی و برآشوبنده سریال «باروت» هم چندی پیش از شبکه HBO پخش شد. آمریکایی‌ها با «گای فاکس» و عملیات نافرجام او برای به آتش کشیدن ساختمان مجلس آشنایی دارند، اما کمتر کسی از معنی و مفهوم این کار شناخت دارد. واکنش مخاطبین آمریکایی برای شما به عنوان بازیگر و تهیه‌کننده تا چه حد اهمیت داشت؟

مسئله جالب توجه در مورد «گای فاکس» جذابیت بین‌المللی اوست و بیشتر به سبب ماسک‌های «و مثل وندتا»یی که مردم به هنگام تظاهرات به صورت می‌زنند و این تصور که «گای فاکس» یک شورشی ضدتشکیلاتی و هنجارشکن بود شناخته می‌شود. در اینجا زندگی «گای فاکس» معنای دیگری پیدا می‌کند. وقتی این سریال را می‌نوشتیم، خیلی از مردم بریتانیا به جز نام «گای فاکس» چیز دیگری از داستان نمی‌دانستند و گویا وقتی «باروت» از شبکه BBC پخش می‌شود با آن ارتباط برقرار می‌کنند. بنابراین به نظرم دستان لزوماً نباید انگلیسی باشد تا برای مخاطبین آمریکایی قابل فهم شود، فکر نمی‌کنم زیاد مهم باشد زیرا افراد زیادی این ماجرا را نشنیده بودند.

برخی معتقدند که فاکس، کیتسبی، و دار و دسته‌اش تروریست‌های قرن هفدهم بوده‌اند، آیا فکر می‌کنید این مسئله روی مخاطبین تأثیری گذاشته است؟

فکر می‌کنم پرسش اصلی و یکی از دلایل تولید سریال همین مسئله بود. به نظر من آن‌ها تروریست به معنی واقعی نبودند. این آدم‌ها بیشتر انقلابی بودند. جور دیگری به هدفشان نگاه می‌کردند. آنان فکر می‌کردند که دولت را سرنگون می‌کنند و دولت جدیدی روی کار می‌آورند. این است که عملاً تروریست به معنایی که در ذهن ماست نبوده‌اند، ولی آیا جوانانی بودند که حاضر بودند برای اعتقادشان دست به اعمال خشونت آمیز بزنند؟ بله. آیا آن‌ها انسان‌های دربندی بودند که هدف خود در زندگی را گم کرده و از آن رو به خشونت گراییدند؟ بله.

اما این برداشت شما از قصه است...

بله ما از این بابت نگران بودیم که داستان را اساساً به جانب‌داری از کسانی بازگو نکنیم که به قول شما تروریست‌ هستند. باید با ظرافت تمام این کار را می‌کردیم و سخت تلاش می‌کردیم که این آدم‌ها را قهرمان جلوه ندهیم. باید واقعی به نظر می‌آمدند، چون که به نظر من نه کیتسبی قهرمان است و نه عمل آنان قهرمانانه.

با ظرافتی که نه سیخ بسوزد و نه کباب، اینطور نیست؟

(می‌خندد) خوب، بی آنکه قصه را لوس کنم باید بگویم که کارش موفقیت‌آمیز نیست. با مرگ و ویرانی به پایان می‌رسد و او به سزای اعمال خشونت‌بارش می‌رسد. بنابراین، فکر نمی‌کنم به حمایت و تجلیل از او یا افراد دیگر پرداخته باشیم.

«باروت» داستان حقیقی اما نخ‌نمای عملیات نافرجام روی کار آوردن شاهدخت جوانی به عنوان یک حاکم کاتولیک را روایت کرد. آیا فکر نمی‌کنید که قصه کمی قابل پیش‌بینی و غیرجذاب باشد؟

درست است، ولی اندکی به تایتانیک شبیه بود، ما این‌گونه به قضیه نگاه کردیم. پایان داستان قابل پیش‌بینی است پس باید برای مخاطبی که از آن باخبر است راضی‌کننده باشد. در تحقیقاتی که انجام دادیم و در نگارش متن با همکاری «رونان بنت»، داستان واقعی مرگ آنان را که به نظرم جذاب آمد به تفصیل شرح دادیم. عواقب منفجر نشدن باروت به اندازه حالتی که منفجر شده و همه را به هوا برده بود، جالب است. و اگر بدانید داستان ما از کجا آغاز می‌شود جالب‌تر هم می‌شود.

داستان خود شما هم جالب است. این اولین پروژه‌ای است که در تهیه آن مشارکت می‌کنید. آینده دوران حرفه‌ای خود را پس از «بازی تاج‌وتخت» اینگونه می‌بینید؟

فکر می‌کنم اینطور باشد، گرچه هنوز برایم روشن نیست. قطعاً مایلم دوباره تهیه‌کنندگی را انجام دهم، ولی اخیراً به کارگردانی هم فکر کرده‌ام. «بازی تاج‌وتخت» چیزی به من ارائه داد و آن چیزی نیست جز سال‌ها همکاری فوق‌العاده و طولانی با کارگردانان مختلف. احساس می‌کنم با شرکت در «بازی تاج‌وتخت» و همینطور پروژه‌های مختلف دیگر به درکی از کارگردانی و تهیه‌کنندگی رسیده باشم. بهترین نصیحتی که تا به حال شنیده‌ام زمانی بود که مادر به من گفت مجبور نیستی در تمام طول زندگی‌ات یک چیز باشی. این حرف را آویزه گوش کردم تا در زمینه‌ای کار کنم که دوست دارم. اگر توانایی این را دارم که مسیرهای مختلف را بکاوم، چرا سعی نکنم و این کار را انجام ندهم؟

این نصیحت مادرتان بیشتر به این دلیل نبود که شما قصد داشتید «باروت» در قالب سه اپیزود ساخته شود و مثل «بازی تاج‌وتخت» به درازا نکشد؟

راستش به گونه‌ای همینطور بود. ما در ابتدا قصد تولید درامی 4 اپیزودی داشتیم. اگر این چهار اپیزود چهار ساعته را می‌ساختیم می‌توانستیم ماجراهای دیگری هم روایت کنیم. زنان می‌توانستند حضور پررنگ‌تری داشته باشند. می‌دانید که «ملکه آن» هم در این رویداد نقشی داشته است، اما متاسفانه مجبور شدیم این قسمت را حذف کنیم. در پایان تصمیم بر این شد که قصه سر راست و ساده باشد. این داستان در قالب سه ساعت اثرگذاری بهتری می‌داشت، و به نظرم نهایتاً کار درستی انجام داده‌ایم. داستان سریال شبیه تریلرهایی است که در آن‌ همه چیز سریع اتفاق می‌افتد و فکر می‌کنم اگر یک ساعت دیگر به زمان سریال می‌افزودیم، از آنجا که مخاطب از پایان کار آگاه بود، با کاهش تعداد بیننده مواجه می‌شدیم. مخاطب می‌داند که باروت زیر ساختمان مجلس شعله‌ور نخواهد شد. اگر چهار اپیزود منتظر انفجاری می‌ماندند که قرار نیست اتفاق بیفتد، ممکن بود کاسه صبرشان را لبریز کنیم.

بعد از «بازی تاج‌وتخت» قسمت سوم انیمیشن «چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم» را دارید، اما بعد از آن چطور؟ دیگر از اژدها خبری نخواهد بود؟

(می‌خندد) می‌دانید به نظرم نباید بلافاصله خودم را درگیر پروژه دیگری کنم. باید نقش‌هایم را با دقت انتخاب کنم و کمی بیشتر با [نامزدم] رُز وقت بگذرانم که به زودی همسرم خواهد شد. فکر می‌کنم دنیا در این ده سال اخیر به اندازه کافی ما را دیده باشد. می‌خواهید مردم چشم دیدن ما را نداشته باشند؟

دیدگاه‌ها

برای ارسال دیدگاه باید وارد شوید