news-background
news-background

«جورج میلر» تولید دنباله Mad Max: Fury Road را تأیید کرد؛ دفاع فیلمساز از فیلم‌های مارول

میلر در مصاحبه‌ی جدیدی اعلام کرده است که قطعاً دنباله‌ای برای «مکس دیوانه» تولید می‌شود.

«جورج میلر» منابع مالی فیلم بعدی خود «سه هزار سال آرزو» (Three Thousand Years of Longing) را تأمین کرده و فیلمبرداری آن را از ماه مارس آینده در استرالیا با «تیلدا سوئینتون» آغاز می‌کند. این فیلم اولین اثر سینمایی بلند میلر از سال ۲۰۱۵ تاکنون و پس از «مکس دیوانه: جاده‌ی خشم» (Mad Max: Fury Road) است. او در مصاحبه‌ی جدیدش تأیید می‌کند که اگرچه از «مکس دیوانه» فاصله گرفته اما در حین فیلمبرداری «سه هزار سال آرزو» چند کار را با هم پیش برده و مراحل پیش‌تولید دنباله‌ی «مکس دیوانه» را آغاز کرده است.

میلر می‌گوید: «کار من با داستان «مکس دیوانه» تمام نشده و فکر می‌کنم باید چند کار را با هم انجام داد. دنباله‌ی این فیلم دیر یا زود قطعاً ساخته می‌شود. ما مراحل آماده‌سازی را پشت سر می‌گذاریم. انجام چند کار به صورت همزمان مسئله‌ی جالبی است. در این باره با فیلمسازان دیگر بحث کرده‌ام. من وقتی روی یک پروژه کار می‌کنم و به‌شدت بر روی آن متمرکز شده‌ام، اگر توجه‌ام را کمی به پروژه‌ای دیگر معطوف بدارم خلاق‌تر می‌شوم. به شما کمک می‌کند به آن عینت را درک کنید، تا به آن کار نگاهی از نو بیندازید و بگویید من گمان می‌کردم فلان کار را انجام می‌دهم اما در واقع چنین نبوده است.»

یکی از علل تأخیر در تولید دنباله‌ی «مکس دیوانه» اختلاف «کندی میلر میچل» کمپانی فیلمسازی میلر با برادران وارنر است. این کمپانی ادعا می‌کند که پس از تولید «جاده‌ی خشم» با بودجه‌ای کمتر از انتظار باید ۹ میلیون دلار دریافت کند. وارنرها نیز مدعی‌اند که «کندی میلر میچل» قرارداد را نقض کرده و به جای فیلمی ۱۰۰ دقیقه‌ای اثری ۱۲۰ دقیقه‌ای با رده‌ی سنی متفاوت تحویل داده است. به نظر می‌رسد با آغاز مراحل اولیه‌ی تولید قسمت بعدی «مکس دیوانه» تنش میان دو طرف فروکش کرده باشد. کارگردان از سال‌ها قبل اعلام کرده بود که دو دنباله برای «جاده‌ی خشم» و یک فیلم جداگانه برای شخصیت «ایمپورتر فیوریزا» با بازی «شارلیز ترون» در نظر دارد.

میلر در مصاحبه‌ی جدیدش پیشینه‌ی شخصیت به‌یادماندنی «دوف واریر» نوازنده‌ی گیتار با بازی «شان هیپ» بازیگر و موسیقی‌دان استرالیایی را فاش می‌کند. میلر می‌گوید: «او نابینای مادرزاد بوده است. وقتی اوضاع خراب می‌شود او و مادرش در شهری در نزدیکی یک معدن رها می‌شوند. تنها راه نجات آن‌ها این بوده است که به جایی بروند که نابینا بودن مزیت به شمار می‌آید و آن‌ جایی جز اعماق معدن نیست. او ارزشمندترین دارایی‌اش را با خود می‌برد که یک آلت موسیقی و احتمالاً یک گیتار بوده است.»

میلر اضافه می‌کند: «همچنانکه در آن برهوت روزگار می‌گذرانند، کسی صدای موسیقی او را در معدن می‌شنود، به آنجا می‌رود و خوشبختانه او را ارزشمند می‌یابد. فکر می‌کنم مادرش را می‌کشند چون برای‌شان سودی نداشته و پسر را می‌برند و او در نهایت نوازنده‌ی درام، نی و نیانبان می‌شود و به ارتش «ایمورتان جو» می‌پیوندد.»

میلر در این مصاحبه در مورد چندگانه‌ها و فیلم‌های ابرقهرمانی می‌گوید: «همه‌ی آن‌ها را تماشا می‌کنم. در مورد بحثی که اخیراً شکل گرفته باید بگویم که سینما سینماست و طیف وسیعی از فیلم‌ها را شامل می‌شود. آزمون در نهایت این است که اثر چه معنایی برای مخاطب دارد. به نقل قول بی‌نظیری برخورده‌ام که در مورد همه‌ی ما کاربرد دارد. از داستان‌های زبان «سواحلی» آفریقاست. هر بار که داستان به پایان می‌رسد می‌گویند: «داستان تمام شد. اگر بد بود، تقصیر از من است زیرا من قصه‌گو هستم. اگر خوب بود به همه تعلق دارد.» اینکه اگر فیلمی در گیشه پرفروش شود آن را به بازاریابی زیرکانه یا مسائل دیگر ارتباط دهیم اشتباه است.»

میلر می‌افزاید: «اتفاقات بسیار بیشتری در این فیلم‌ها در حال وقوع است و ما به عنوان قصه‌گو وظیفه داریم برای درک‌شان تلاش کنیم. به نظر من همه‌ی آن‌ها سینما هستند. فکر نمی‌کنم بتوان آن را دسته‌بندی کرد و گفت: «این سینماست یا آن سینماست.» در مورد تمامی فرم‌های هنری چنین است، از ادبیات گرفته تا هنرهای نمایشی، نقاشی، موسیقی. طیف بسیار گسترده‌ای را شامل می‌شود و اینکه بگویی کار کسی مهم‌تر و قابل‌ملاحظه‌تر است درست نیست. [سینما] یک موزائیک بزرگ است که هر اثری بخش کوچکی از آن را تشکیل می‌دهد.»

میلر در بخش دیگری از مصاحبه می‌گوید: «من در تمام طول عمرم سعی کرده‌ام نحوه‌ی قصه‌گویی را کشف کنم و اینکه چرا قصه می‌گوییم. فکر می‌کنم مسئله‌ای اساسی در این فرایند وجود دارد. یکی از محرک‌هایی که در پس قصه‌گویی وجود دارد اکتشافی شهودی است. به گونه‌ای حرف می‌زنم که گویی آمیزه‌ای روشن‌فکرانه است اما نهایتاً شهود بر همه‌چیز غلبه می‌کند. حتی نمی‌توانم به شما علت گرایشم به بعضی فیلم‌ها را توضیح دهم، و از طرفی تصاویر بعضی فیلم‌های خوش‌ساخت در ذهن باقی نمی‌مانند و یا داستانش درگیرکننده نمی‌شود. آن را تجربه‌ای داروینی می‌نامم.»

بسیاری از منتقدین «مکس دیوانه: جاده‌ی خشم» میلر را یکی از بهترین فیلم‌های یک دهه‌ی گذشته می‌دانند.

دیدگاه‌ها

برای ارسال دیدگاه باید وارد شوید
۱۶ آذر ۱۳۹۸ ۲۰:۰۸

میلر می‌افزاید: «اتفاقات بسیار بیشتری در این فیلم‌ها در حال وقوع است و ما به عنوان قصه‌گو وظیفه داریم برای درک‌شان تلاش کنیم. به نظر من همه‌ی آن‌ها سینما هستند. فکر نمی‌کنم بتوان آن را دسته‌بندی کرد و گفت: «این سینماست یا آن سینماست.» در مورد تمامی فرم‌های هنری چنین است، از ادبیات گرفته تا هنرهای نمایشی، نقاشی، موسیقی. طیف بسیار گسترده‌ای را شامل می‌شود و اینکه بگویی کار کسی مهم‌تر و قابل‌ملاحظه‌تر است درست نیست. [سینما] یک موزائیک بزرگ است که هر اثری بخش کوچکی از آن را تشکیل می‌دهد.» عجب حرف احمقانه ای فرمودند! الآن یعنی مد مکس خودش با سریع و خشن هابز و شاو به یک میزان ارزش دارن و هیچ کدوم از اون یکی برتر نیست. شوالیه تاریکی با بتمن و رابین یکیه، کازابلانکا مساویه با سری توایلایت، 12 مرد خشمگین مثل فیلم های آدام سندلره. هیچ کدوم اینا ارزششون از اون یکی بیشتر نیست. مکس دیوانه ی خودش در سال 2016 نامزد 10 جایزه اسکار شد و صدها فیلم دیگه نامزد هیچ چیزی نشدن، یعنی الآن کسایی که این فیلمو انتخاب کردن اشتباه کردن و فیلمش از نظر ارزش با بقیه هیچ فرقی نداره و کلا تمام جوایز و جشنواره ها ول معطلن! نمیدونم هدف این دوست عزیز چی بوده، این که حرف خوشایند طرفداران مارول بزنه که بیان فیلماشو ببینن و فروشش زیاد بشه یا هر چیز دیگه ای؛ فقط میدونم شدیدا داره اشتباه می زنه. مطمئنم بیشتر آدما و سایت ها و مجله هایی که تا الآن مکس دیوانه رو جزء فیلم های برتر قرن بیست و یکم قرار دادن با شنیدن این جملات گهروار از کارشون پشیمون شدن!

نمایش اسپویل