news-background
news-background

[اختصاصی 30نما] نقد و بررسی فصل چهارم سریال “Game Of Thrones” – بخش دوم

بازخورد منتقدان و مخاطبان به فصل چهارم

فصل چهارم بازی تاج و تخت  , از نظر نمره و امتیاز بهترین فصل این سریال است . شاید سلیقه ها فرق داشته باشد و مخاطبی فصل های دیگری را به عنوان بهترین فصل سریال قبول داشته باشد , ولی از نظر فنی این فصل را به عنوان بهترین فصل تا اینجا میتوان شمرد . از متاکریتیک گرفته تا راتن تومیتوز , بیش از هشتاد درصد نظرات و نمرات فصل چهارم از دیدگاه منتقدان نمره 100 را داشتند و با جملاتی چون "فصلی که سریال را کامل میکند" و "کاری که سریال را به مسیری متفاوت میبرد" توصیف شده اند . اما با همه این تحسین ها , فصل 4 حواشی و انتقاد های کمی هم در پی نداشت . بزرگ ترین انتقاد که اتفاقا به طرز شدیدی هم دامن عوامل را گرفت , بر میگردد به قسمت شکننده زنجیر ها ! در جایی که جیمی لنیستر به خواهر خود یا به طوری معشوقه ی جنسی خود , در کنار جنازه ی پسرشان یعنی جافری تجاوز میکند . که مهم ترین موضوع این بحث همان تجاوز بودن یا نبودن این صحنه است که در طی آن نویسنده این قسمت یعنی دیوید بنیاف در پی آن اظهار داشت است که قصد او نشان دادن تجاوز جیمی به سرسی نبوده است و گویا اصلا متوجه ی این و برداشت عمومی این موضوع از طرف مردم نبوده است !

که همین اظهار او باعث شد خیلی ها به عوامل سریال تهمت اهمیت ندادن و پایمال کردن حقوق زنان بزنند . به هر حال این موضوع که این صحنه تجاوز بوده است یا نبوده است به نظرم جز پیچیدگی های داستان این فصل است و بعید به نظر میرسد که بنیاف و گریوز کارگردان این قسمت , قصد این را نداشته باشند و واقعا متوجه این صحنه ی بسیار مهم نشده باشند ! در کل اگر اصلا قضیه تجاوز را کنار بذاریم , همین رابطه ی جنسی جیمی و سرسی کنار بدن مرده ی پسرشان بسیار ظاهر بدی دارد و به نظر بنده همین صحنه باعث تلخی دو برابر این سریال میشود . این سکانس به معنای واقعی نشان میدهد بازی تاج و تخت هیچ اصول و پایبندی ای را دنبال نمیکند و حتی به کوچک ترین اما مهم ترین مورد یعنی احترام به پسر مرده اشان هم هیچ پایبند نیستند . اما برای اتمام بحث تجاوز جنسی در این صحنه یا نبودن آن , باید عرض کنم که در این صحنه به راحتی میشود متوجه شد جیمی غریزه ی شهوت را به پسرش ترجیح میدهد و انگار هیچ چیزی برایش مهم تر از غریزه اش نیست ! ولی سرسی نه در حد جیمی ارزشی برایش وجود ندارد و نه خیلی زیاد به این مسائل پایبند . اما قطعا چیزی که او میداند این است که میداند کاری که جیمی میخواهد بکند غلط است و دیگر خیلی فراتر از مرز انسانی است ! اما به نظر بنده اسم این صحنه را تجاوز نمیتوان گذاشت و بهتر است به جای آن بگوییم بنده ی غریزه بودن !

نقاط قوت , ضعف و نگاه آخر

متفاوت بودن داستان , عمیق شدن شخصیت های داستان , ظهور شخصیت های جدید و داستانی غیرقابل پیشبینی و شوک آور را میتوان نقاط قوت این فصل دانست . داستانی متفاوت را در این فصل در سریال دیدیم , داستانی که در خیلی از جای های آن به شدت شوکه شدیم و در خیلی جای های آن ناراحت و بسیار از جای ها آن هم متعجب و درگیر داستان پیچیده شدیم ! اما عمیق شدن شخصیت های و همینطور معرفی شخصیت های جدید را میتوان یکی از مهم ترین موارد برای موفقیت این فصل شمرد . خط های داستانی ای که پر و بال داده شدند و در نتیجه جذاب تر شدند . بخش داستانی جان اسنو و جنگ بیرون دیوار که یکی از مهم ترین اتفاق های این فصل بوده است گرفته تا قلمرو پادشاهی ای که با مرگ جافری و ورود تیرین به جریان مرگ او و همینطور با شخصیت جدیدی مانند اوبریان , دوباره جذابیت اش را به دست آورد . همینطور پررنگ شدن شخصیت مارجری که کمک به سزایی در جذاب شدن این بخش داستانی داشت . علاوه بر این , ساخته شدن بخش های داستانی جدیدی مانند سانسا و بیلیش که بیشتر برای داستان آینده سریال شکل گرفته است , باعث ایجاد تنوع و سرگرمی مخاطب می شود . یا بخش آریا و سگ شکاری ! خطی که شاید هیچکس فکرش را نمیکرد جذابیتی به این حد پیدا کند و همینطور پایان تلخی مثل مرگ سگ شگاری داشته باشد ...

اما اگر از همه ی این ها بگذریم , یکی از بهترین تکنیک ها یا خلاقیت هایی که عوامل در فصل های گذشت و همینطور این فصل بیشتر به کار بردند , شوک آور بودن داستان بوده است . این تکنیک در این فصل شاید به اوج خود رسیده است و با مرگ جافری در همان قسمت دوم , این موضوع را میتوان متوجه شد . زیرا اگر دقت کرده باشید بیشتر اتفاق های مهم از قسمت هشتم هر فصل می افتد اما این فصل , همان طور که عرض کردم فصلی متفاوت بود ! کشته شدن ایگریت تا مرگ اوبریان به آن شکل وحشتناک و غیرقابل پیشبینی هم در پی همین موضوع بوده است . اما از نقاط ضعف این فصل به نظر من , میتوان به نبود فکر و اندیشه در برخی از موضوع های فصل بوده است . برای مثال کشته شدن همین اوبریان , شخصیتی که در چند قسمت محبوبیت بسیاری پیدا کرد و به طور کاملا مشخصی تاثیرگذار بود و میتوانست با کمی خلاقیت نویسندگان در فصل یا فصل های بعدی هم باشد و درگیر جریان های داستان شود و در آخر با کمی خلاقیت , به سراغ مرگ برود ! همین مثال را برای شخصیت دوست داشتنی ایگریت هم میشود زد . کسی که با جان اسنو ترکیب فوق العاده خوبی را تشکیل داده بود و میتوانست در فصل های آینده در دیوار و در کنار جان اسنو باشد . زیرا این شخصیت تمام خصوصیات مورد نیازی را یک شخصیت پایدار باید داشته باشد را داشت ... !

دیدگاه‌ها

برای ارسال دیدگاه باید وارد شوید