news-background
news-background

«جودی فاستر»: در حین فیلمبرداری «سکوت بره‌ها» می‌ترسیدم با «آنتونی هاپکینز» حرف بزنم

«جودی فاستر» می‌گوید پس از اولین جلسه‌ی فیلمنامه‌خوانی «سکوت بره‌ها» می‌ترسیده با «آنتونی هاپکینز» حرف بزند.

 

«آنتونی هاپکینز» و «جودی فاستر» به مناسبت سی‌امین سالگرد اکران فیلم «سکوت بره‌ها» (The Silence of the Lambs) در مجموعه مصاحبه‌های «بازیگران از بازیگران» ورایتی مجدداً با یکدیگر دیدار کرده‌اند. در این گفتگو دیری نپایید که فاستر اعتراف کند پس از اولین جلسه‌ی فیلمنامه‌خوانی «سکوت بره‌ها» می‌ترسیده با هاپکینز حرف بزند. این بازیگران هر دو برای بازی در این فیلم برنده‌ی اسکار شدند در حالی که خود فیلم در بخش‌های بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، و بهترین فیلمنامه‌ی اقتباسی برنده‌ی اسکار شد. اخبار سینمای جهان را از ۳۰نما دنبال کنید.

فاستر می‌گوید: «پیش از جلسه‌ی اصلی فیلمنامه‌خوانی زیاد با هم حرف نزدیم. فقط از آنسوی اتاق دستی تکان دادیم و بعد سر میز نشستیم. و وقتی که شما اولین بار در نقش «هنیبال لکتر» فرو رفتید، من هراسی را در اتاق احساس کردم. مثل این بود که می‌ترسیدیم پس از آن با هم حرف بزنیم.»

فاستر تنها فردی نبود که در محل فیلمبرداری از هاپکینز می‌ترسید. هاپکنیز حتی در میان برداشت‌ها از قالب شخصیتش بیرون نمی‌آمد و یکی از اعضای گروه نورپردازی باید هدف تهدید‌های هراس‌انگیز هنیبال قرار می‌گیرد. هاپکینز حتی به یکی از اعضای گروه تولید پرخاش و «جاناتان دمی» را بهت‌زده می‌کند.

هاپکینز می‌گوید: «طبیعتاً مضطرب بودم، یک مرد انگلیسی – یک بریتانیایی مثل من، یک ولزی – که نقش یک قاتل زنجیره‌ای آمریکایی را بازی می‌کرد. و به یاد می‌آورم که جاناتان، وقتی که دوربین روی من آمد، گفت: «وای خدای من. خودش است. هاپکینز. تو خیلی عجیبی!» و بعد می‌خواستند که دختر نورپرداز را وارد سلول من کنند، گفتم: «تو در سلول من چه می‌کنی؟» جاناتان گفت: «وای خدای من.» بنابراین می‌دانستم که کار درست را انجام داده‌ام. وقتی متوجه شوید که کار درست را انجام داده‌اید، دست نگه ندارید و ادامه دهید.»

هاپکینز در سال ۱۹۸۹ وقتی در لندن در حال بازی در «ام. باترفلای» (M. Butterfly) بود فیلمنامه‌ی «سکوت بره‌ها» را دریافت می‌کند. او ابتدا فکر می‌کند که فیلمنامه برای یک داستان کودکانه است، و پس از خواندن چند صفحه‌ از آن نقش را می‌پذیرد.»

هاپکینز می‌گوید: «پس از ۱۰ صفحه، با ایجنتم تماس گرفتم.گفتم: «این یک پیشنهاد واقعی است؟ می‌خواهم بدانم. این بهترین نقشی است که خوانده‌ام. ادامه‌ی فیلمنامه را خواندم و جاناتان بعد از ظهر یک روز شنبه آمد و ما با هم شام خوردیم. به او گفتم: «جدی است؟» گفت: «بله.» گفتم: «بسیار خوب.» انسان فوق‌العاده‌ای برای همکاری بود. باور نمی‌کردم که بخت با من یار بوده و می‌ترسیدم با شما حرف بزنم. فکر کردم: «او اخیراً برنده‌ی اسکار شده.»

فاستر در سال ۱۹۸۹ با «متهم» (The Accused) برنده‌ی اسکار شده بود.

دیدگاه‌ها

برای ارسال دیدگاه باید وارد شوید