news-background
news-background

نقد فیلم Last Night in Soho: یک پاپ‌آرت پرزرق‌و‌برق در غرب لندن

سینمایی «آخرین شب در سوهو» (Last Night in Soho) تابلوی پاپ‌آرتِ ادگار رایت، روایت الی (توماسین مک‌کنزی) دختر جوانی است که در حومه‌ی لندن با مادربزرگش زندگی می‌کند و عاشق لایف‌استایل دهه‌ی ۶۰ میلادی است و این علاقه حتی در نوع موزیک‌هایی که گوش می‌کند هم رخنه کرده است. در این میان با دریافت خبر پذیرفته شدن در کالج لندن در سوهو در رشته‌ی مد، برای ادامه‌ی تحصیل به لندن نقل مکان می‌کند. اما این کلان‌شهر  اوضاع عادی و ساده‌ای زندگی او را تغییر می‌دهد و بر ذهنیت او تاثیر می‌گذارد و به او یادآوری می‌کند که این مکان می‌تواند مکان بد و خطرناکی نیز باشد. پس از همسو نبودن با هم اتاقی‌ها، با دیدن یک آگهی در تابلوی اعلانات خط خورده، برای اجاره‌ی یک اتاق در خانه‌ای قدیمی متعلق به خانم کالینز (دیانا ریگ)، تصمیم می‌گیرد که خوابگاه را ترک کند. اما ورود او به این خانه جریانات دیگری را رقم می‌زند و مسیر زندگی‌اش تغییر می‌کند. اخبار سینمای جهان را از ۳۰نما دنبال کنید.

یک پاپ‌آرتِ پرزرق و برق در غرب لندن

از دید جامعه‌شناختی، شهر مکانی است دربرگیرنده‌ی کنش‌های اجتماعی گوناگون گروه‌های اجتماعی و سکونت‌گاهی بزرگ و دائمی که مرکز فعالیت‌های اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اداری است؛ مکانی که با توجه به محرک‌های زیاد آن همچون نور و صدا و تصویر و تکنولوژی و غیره و غیره، ورود یک انسان حاشیه‌نشین را به زعم گئورگ زیمل، دچار فرایند می‌کند؛ فرایندِ فرد شدن. کلان‌شهر مکانی است که انسان تازه وارد توانایی پاسخگویی به تمامی محرک‌ها را ندارد و دچار نگرشی دلزده می‌شود. و اما چنین فرایندی دقیقا برای کاراکتر الی با ورودش به کلان‌شهر و منطقه‌ی معروفِ تجاری، تفریحی و هنری سوهو در غرب لندن رخ می‌دهد. زرق‌وبرق سوهو  چشم و گوش او را پر می‌کند و مدام می‌خواهد خودش را با محیط آداپته سازد، رنگ مویش را تغییر می‌دهد، طریقه‌ی لباس پوشیدنش تغییر می‌کند، نوشیدنی‌های الکلی را تست می‌کند، بارها ناامید می‌شود و کناره می‌گیرد و دوباره سعی می‌کند با این محیط یکی شود و الخ.

اما در بطن این جریان اجتماعی و شوک فرهنگی، کارگردان اتفاق دیگری را رقم می‌زند و با ورود کاراکتر اصلی‌اش به این مکان جدید، به نوعی همزمانی  گذشته و حال را برایش خلق می‌کند و با رونمایی از کاراکتر سندی به قصه، دهه‌ی ۶۰ محبوب الی را به ظرافت مقابل چشمانش می‌آورد. سندی (آنیا تیلور جوی) دختری جسور، لوند و با اعتماد به نفس است و به راحتی توجه همه را جلب می‌کند و هرکجا که پا می‌گذارد گویی صاحب آن مکان است. این تصاویر مدام برای الی در خواب و بیداری تکرار می‌شوند و او مردد میان واقعیت و خیال و قیاس و گمان و وهم گام برمی‌دارد و این جریان به قدری تکرار می‌شود که زندگی عادی او محو می‌شود و به عبارتی دقیق‌تر کاراکتر سندی او را تسخیر می‌کند و نمود این تسخیر در او پدیدار می‌شود، به گونه‌ای که سر کلاس‌ها لباس سندی را طراحی می‌کند، ظاهرش را شبیه به او می‌کند، نوع راه رفتن، نوع رفتار و الخ.

یک پاپ‌آرتِ پرزرق و برق در غرب لندن

عنصر مهمی که رایت در همزمانی کاراکترها و حرکت میان حال و گذشته استفاده می‌کند، آینه است. وسیله‌ای که اندکی حالت جادویی دارد و در فضای بورژوایی به وضوح مشهود است. روی دیوارها، کمد، بوفه و... وسیله‌ای که نقشی ایدئولوژیک دارد مبتنی بر حشو، زواید و بازتاب. شی که رفتار شخص بورژوا را تکثیر می‌کند. و نه فقط ویژگی‌های فرد را بازتاب می‌دهد، بلکه، رشد و گسترش آن با رشد و گسترش تاریخی شعور و آگاهی فردی همراه است. از طریق آینه است که الی، سندی را می‌شناسد، به جهانش ورود پیدا می‌کند و مسیر زندگی خودش هم عوض می‌شود. البته که در جهان، رایت جسورانه، مضامین تیره‌تری از زن‌ستیزی، شکار جنسی و خشونت را به تصویر می‌آورد و داستانی نفرت‌انگیز در مورد استثمار و قدرت مردانه را به تصویر می‌آورد، روزهای نه چندان دوری که  برای مردان خوب بود و برای زنان بد.

رایت با استفاده از ترفندهای دوربین، نماهای طولانی، رقص‌های سنگین و موسیقی فوق‌العاده ما را در نسخه‌ی ایده‌آل الی از سوهو در دهه‌ی ۶۰، زیارتگاه فرهنگ پاپ لندن غرق می‌کند و به ظرافت الی را در این سفر قهرمانی، در مرز واقعیت و خیال با هیولاهای زن‌ستیز  لندن روبه‌رو می‌کند و همان‌طور که الی عمیقا در یک توهم اجتناب‌ناپذیر فرو می‌رود، داستان به طرز لذت‌بخش و توامان هراسناک، غیرقابل پیش‌بینی می‌شود و میان هیاهوی ارواح، فانتزی سفر در زمان، تریلر روان‌شناختی و درام درباره‌ی روان‌پریشی حرکت می‌کند و در این میان رایت آنقدر شیفته‌ی هنر فیلمسازی است که بسیاری از عناصر داستانی مطلوبش را به قیمت انسجام لحنی در خود جای می‌دهد.

در نهایت می‌توان گفت تصاویر استفاده شده‌ی رایت در «آخرین شب در سوهو» اغلب به طور گذرا مبتکرانه هستند و او در تغییر تمپوی اثر و خلق خرده‌روایات با آشکارسازی‌های تند و تیز، در توسعه‌ی داستان خود با منطق فزاینده‌ای که با معرفی ناگهانی جزئیات جدید و غافلگیرکننده با جلوه‌های تماشایی همراه می‌شود، موثر عمل می‌کند و البته با اهمیت بیشتر به فرم تا محتوا، فیلم را به لحاظ بصری، اثری خلاقانه و سرشار از لحظات و نماهای دیوانه کننده و پر رمز و راز می‌کند. «آخرین شب در سوهو» شبیه یک داستان کلاسیک دوران بلوغ است؛ یک جوان روستایی که برای تحقق بخشیدن به رویاهای خود به کلان شهر می‌رود و در این فرآیند فرد شدن، با توهمات و واقعیات مقابله می‌کند و البته که رایت این لحظات را به یک تاریخ اجتماعی گسترش می‌دهد  تا کابوس‌های خفه شده‌ای را آشکار کند که الویس برای موفقیت و رستگاری باید با آن‌ها مقابله کند.

  یاسمن اسمعیل‌زادگان

دیدگاه‌ها

برای ارسال دیدگاه باید وارد شوید
۱۱ دی ۱۴۰۰ ۰۷:۳۷

??

نمایش اسپویل