"امبر" رویای فرار از شهر کوچک خود و همراهی کردن دوستان خود برای پیدا کردن یک آپارتمان در شهری بزرگ را در سر دارد.اما وقتی وسیله نقلیه آنها دچار نقص شده او به همراه دوستانش سوار یک تریلر می شوند.اما وقتی راننده از توقف کردن سرباز زده و آنها متوجه می شوند که بار آن صدها بسته خون است دچار وحشت می شوند ...