جورج والتون لوکاس (دانلود ۷۷ عنوان فیلم) + بیوگرافی

جورج والتون لوکاس کارگردان، تهیه‌کننده و فیلم‌نامه‌نویس آمریکایی خالق مجموعه فیلم‌های جنگ ستارگان و از پیشتازان عرصه جلوه های ویژه، با ۳٫۱ میلیارد دلار ثروت در سال ۲۰۱۱، یکی از پولسازترین کارگردانان و تهیه‌کنندگان مستقل صنعت فیلم به‌شمار می‌رود. او که تحصیل کرده رشته فیلمبرداری در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی بود توانست نظر فرانسیس فورد کاپولا را به خود جلب کند،و با کمکش وارد کسب و کار فیلم شد. لوکاس همچنین خالق سری ایندیانا جونز، و همچنین موسس شرکتی با فعالیت های جلوه های ویژه می باشد. لوکاس در ۱۴ مه ۱۹۴۴ در شهر مودستو ایالت کالیفرنیا به دنیا آمد. پدر و مادر لوکاس خرده فروشی لوازم اداری بودند و یک مزرعه گردو در کالیفرنیا داشتند. او تجربیات خوبی در حومه شهر و در پیست های موتوررانی و اتوموبیل رانی بدست آورد و این تجارب الهام بخش او برای فیلم کم بودجه نامزد جایزه اسکار، دیوارنویسی آمریکایی (1973) شد. او قبل از اینکه بخواهد وارد عرصه سینما شود می خواست یک راننده مسابقه شود ولی تصادف بسیار شدیدش در پیست مسابقه نظر او را عوض کرد. سپس در دانشگاه در رشته دوربین و فیلم برداری مشغول به تحصیل شد. پس از مشاوره از یک دوست، او به مدرسه فیلمسازی دانشگاه کالیفرنیای جنوبی نقل مکان کرد. در آنجا یک فیلم کوتاه علمی تخیلی به نام دخمه پرپیچ و خم الکترونیک: THX 1138 4EB، را ساخت که توانست نظر فرانسیس فورد کاپولا را به خود جلب کند. کاپولا برادران وارنر رامتقاعد به ساخت یک نسخه بلند سینمایی از این فیلم کرد که و در سال 1971 اکران شد که اصلا موفق نبود. با وجود شکست در اولین فیلمش، لوکاس با پروژه بعدی خودش فیلم دیوارنویسی آمریکایی (1973) به دنیای سینما بازگشت خوبی داشت. این فیلم با بازی استعدادهای جوان از قبیل ران هاوارد، ریچارد دریفوس و هریسون فورد، در مورد برشی از زندگی چند جوان ۱۸سالهٔ آمریکاییِ تازه‌فارغ‌التحصیل‌شده از دبیرستان در سال 1962 است.این فیلم با بودجه 780 هزاردلاری توانست به فروشی بالای 100 میلیون دلار دست پیدا کند. این فیلم نامزدی پنج جایزه اسکار، از جمله بهترین فیلم، بهترین فیلمنامه و بهترین کارگردان را برای لوکاس به ارمغان داشت، و هنوزهم به عنوان یکی موفق ترین فیلم های کم بودجه ای که تا به حال ساخته شده است، شناخته می شود. لوکاس که بعد از موفقیتش در فیلم قبلی خود اعتماد به نفس بالایی داشت، با ساخت فیلم جنگ ستارگان اپیزود چهارم: امیدی تازه (۱۹۷۷)، انقلابی در صنعت فیلمسازی به وجود آورد. این فیلم اولین قسمت از مجموعه سه‌گانه جنگ‌های ستاره‌ای جرج لوکاس، و از نظر زمانی چهارمین قسمت از شش‌گانه‌است. این فیلم به عنوان اولین فیلم از سری فیلم‌های جنگ ستارگان، با بودجه 11 میلیون دلاری توانست به فروشی بالغ بر 513 میلیون دلار دست پیدا کند و سومین فیلم پرفروش تاریخ سینما (با احتساب تورم) می باشد. در سال ۲۰۰۴ نسخه‌ای از این فیلم منتشر شد که افکت‌های تصویری و جلوه‌های ویژه جدیدتری به آن اضافه شده بود. لوکاس سپس به عنوان تهیه کننده در فیلم های جنگ ستارگان اپیزود پنجم: امپراتوری ضربه می‌زند (۱۹۸۰) و جنگ ستارگان اپیزود ششم: بازگشت جدای (۱۹۸۳) حضور داشت. سپس تهیه کنندگی فیلم ماجراجویانه ایندیانا جونز و معبد مرگ(۱۹۸۴ ) و در سال 1989، قسمت دیگر این فیلم به نام ایندیانا جونز و آخرین جنگ صلیبی، به کارگردانی استیون اسپیلبرگ را بر عهده گرفت. او در سال 1999، فیلم جنگ ستارگان اپیزود اول: تهدید شبح را که چهارمین فیلم از مجموعه فیلمهای جنگ ستارگان بوده ولی از لحاظ ترتیب زمانی وقایع داستان، اولین فیلم می‌باشد را کارگردانی کرد. این فیلم 16 سال بعد از انتشار بازگشت جدای(1983) ساخته شد و دلیل آن این بود که لوکاس منتظر این بود که صنعت جلوه های ویژه به اندازه کافی پیشرفت داشته باشد. این فیلم با وجود نقدها و ارزیابی‌های متفاوت از منتقدان، به فروش جهانی ۹۲۴٫۳ میلیون دلار دست یافت و اکنون دومین قسمت پرفروش مجموعه جنگ ستارگان است . سپس در سال 2002، جنگ ستارگان اپیزود دوم: حمله کلون‌ها را کارگردانی کرد که رخدادهای این فیلم ده سال پس از نسخهٔ جنگ ستارگان اپیزود اول: تهدید شبح روایت می‌شود. دنباله‌ای بر فیلم حمله کلون‌ها که سومین و آخرین قسمت از این سه‌گانه فیلم نیز به شمار می‌رود، با عنوان جنگ ستارگان اپیزود سوم: انتقام سیت در سال ۲۰۰۵ اکران شد. جنگ ستارگان، جزء پرفروش‌ترین آثار سینمایی دنباله‌دار تاریخ هالیوود محسوب می‌شود. این سری فیلم، مجموعاً چهار میلیارد دلار فروش جهانی داشته و بر اساس آن کتابها، بازی‌های ویدیویی، انیمیشن و محصولات تجاری بسیاری ارائه شده است. جرج لوکاس جایزه یادبود ایروینگ جی. تالبرگ را در سال ۱۹۹۲ برای یک عمر فعالیت هنری، جایزه ساتورن بهترین کارگردانی و بهترین فیلم‌نامه را در سال 1977 برای جنگ ستارگان و بفتای بهترین فیلم را در سال 2002 بدست آورده است.