گذشته نخواهد خُفت.
اپیزود سوم سریال «ارباب حلقهها: حلقههای قدرت» (The Lord of the Rings: the Rings of the Power) در میان شوق و دلزدگی هواداران و مشتاقان سریال راه خود را پیدا کرد و به نظر میرسد که در ادامه داستانی سیال و گیرا در دل مناظر شکوهمند و دراماتیک را شاهد خواهیم بود. به خاطر گستردگی موقعیت و کاراکترها هر سه پیشفرض داستانی در اینجا آورده میشود.
لاگلاین ۱: آروندیر، مرزبان سرزمینهای جنوبی، در غلوزنجیر وارد اسارتگاه کار اجباری اورکها میشود و با چند تن از اِلفها قصد گریز و آزاد کردن اسیران را دارد که یکباره وراگ، موجودی اهریمنی از دستپروردگان سائرون، وارد میدان جدال میشود...
لاگلاین ۲: گلادریل پس از بیداری خود و مرد همراهش را در کشتی انسانها میبیند. الندیل، ناخدای کشتی، آنها را با خود به جزیرهای متمدن و شوکتمند میبرد. به دستور ملکهی نومنور (Númenor) میبایست گلاردیل و مرد همراهش سه روز را در جزیره بمانند و سپس برای خرج آنها تصمیمگیری شود، اما گلاردیل سرکشانه به دنبال راهی است تا از این بندرگاه به سمت سرزمینهای جنوبی راهی شود...
لاگلاین ۳: نوری براندی فوت همراه با قبیلهاش در گیرودار کوچ به مکانی دیگرند و طبق روال گذشته، آخرین شب را در مراسمی آیینی به سر میکند. در این مراسم پس از بادهنوشی و شادخواری با نام بردن از کسانی که دیگر در میانشان نیستند با مردگان خود وداع میکنند. در میانهی تشریفات وداع، غولمردِ از آسمان آمده در تکاپوی شناخت خود و موقعیتش با هارفوتها مواجه میشود...
این هفته، اپیزود سوم «ارباب حلقهها: حلقههای قدرت» به اندازهی دو اپیزود پیشین نیز حرف برای گفتن و تحسین دارد. گسترش و پرداخت شخصیتها و اضافه شدن شخصیتهای دیگر با پرداخت و شخصیتپردازی خوب دل هوارداران را قرص میکند که در آینده درگیر داستانی جذاب و ماجراجویانه خواهند بود. آروندیر قهرمان اردوگاه اورکها مبارز و شرزه و هوشمند است، گلادریل، فرماندهی ارتشهای شمالی گیلگالاد، سرکش و عصیانگر و بیباک و مصمم است و شخصیت محبوب و خودمانی نوری براندی فوت با ماجراجویی و کنجکاوی و نترسیاش سه قهرمان اصلی داستاناند که ویژگیهای خود را در این اپیزود تثبیت میکنند. علاوهبر اینها، ناخدا الندیل و مرد همراه گلادریل، هل برند، نیز هویت خاص خود را دارند و داستان را پیش میبرند و ابعاد زیرین شخصیتشان را آشکار میکنند و بهنوعی اتحاد اِلفها و مورگوثها را به صورت زیرپوستی تداوم میبخشند. همچنین، مخاطب بیقرار دیدن کاراکترهایی است که نامشان در سریال آورده میشود و از این میان سائرون و آدار هستند که پیش از نمایش، داستانها و افسانههایی از قدرت بیکرانشان گفته شده است.
فارغ از شخصیتپردازی دلچسب کاراکترها، طراحی صحنه و جلوههای ویژه در این قسمت چشمها را خیره میکند. در این اپیزود، تماشاگر بارها به سه موقعیت مکانی اسارتگاه اورکها، جزیرهی نومنور و منطقهی بینام هارفوتها برده میشود و در لحظهی طلایی و هیجانانگیز از آنجا به محل دیگر برده میشود تا میل و اشتیاق و معما در هم بیامیزد و آرامآرام حلقههای معمای اول یک به یک گشوده میشود تا معماهای پیچیدهتری آغاز شوند. وقتی کشتی به بندرگاه جزیره نومنور میرسد گویی به سرزمین گمشدهی آتلانتیس با ستونهای عظیم هرکولمانندش وارد میشویم. اتوپیای پرابهت و پررونقی که در دل اقیانوس خانه دارد و شکوه سرزمینش همچون خورشید پرتلألؤ و درخشان است.
موازی با این حجم از جلالوجبروت، اسارتگاه اورکها را شاهدیم که ویرانهای بیابانی بدون هیچ آبادانی و تمدنی است و در این میانه هارفوتهای کوچندهاند که از تمدن کتابی دارند و چرخهایی که کاروانهایشان بر آن سوارند. تقابل میان آبادانی، در جستوجوی آبادانی و بیابان از بهشت و برزخ و جهنم و میل جاودانگی این سه را در تصویربرداری و صحنهپردازی و جلوههای ویژه میتوان از هم تمیز داد و به ماهیت هر یک پی برد و این از نقاط بسیار قدرتمند این سریال است که با دیدن موقعیت جغرافیایاش میتوان حدس زد که مردمانش در چه اندیشهای زیست دارند. در اینجا، تکنولوژی به کار بسته شده است تا رابط میان تماشاگر و هراس و شکوهمندی غایبی باشد که آهستهآهسته آشکار خواهد شد. این تکنیک (تصویربرداری و تصویرسازی) از نگاه هایدگری باعث میشود تا تماشاگر به تصرف در خیالِ خود مشغول شود و از واقعیت عینی جدا گردد و به نوعی افسونشدگی میل یابد.
جدای از تصاویر دلپذیر و پُرابهت و بازیهای مقبول بازیگران، داستان ارباب حلقهها نیز دارد از وسواس رمانگونه و گستردگی قطرهچکانیاش جدا میشود تا در این اپیزود، بهویژه در یکسوم پایانی آن، با کاتهای سریع همچون اسب از موانع بگذرد و سه خط داستانی اصلی را بهسرعت به هم وصل کند. ریتم تند و صحنههای اکشن و حضور کاراکترهای فانتزی و درآمیزی آنها با همسراییهای آنها نویدبخش این است که بالاخره این بلاکباستر خواهد توانست لبخندی از رضایت بر لبان هواداران فانتزیهای مجلل تاریخی بنشاند و امیدوارتر و مشتاقترشان کند.
سمیرا شهبازی