«آنان که آرزو دارند بمیرم»، (دانلود فیلم Those Who Wish Me Dead با لینک مستقیم) تازهترین نئو-وسترن «پل شریدان» که اقتباسی است از رمانی به همین نام نوشتهی «مایکل کوریتا»، با تمام خشونتهای بصری و مضمونی، از جهتی مرثیهای است که برای طبیعت سروده شده است، طبیعتی که به دست انسان میسوزد و میسوزاند. انسانی که نقطهی مرکزی تمام بحرانهایی است که به فجایع ختم میشود، انسانی که به سود خود جهان را در دست میگیرد و حکمران صحنه میشود و شیوهی وجودی هر چیز و حقیقت آن و اساس زیستن به او منوط میشود. اخبار سینمای جهان را از ۳۰نما دنبال کنید.
«آنان که آرزو دارند بمیرم»، در یک خط روایت هانا فیبر (آنجلینا جولی) آتشنشانی است که مسئول امداد جنگلی است که پس از عدم موفقیت در نجات سه کودک در آتشسوزی جنگل، به عنوان اپراتور در یک برج دیدهبانی در جنگلهای مونتانا فعالیت میکند. در طول ماموریت اما در کنار رودخانه با کانر (فین لیتل) پسربچهای آسیب دیده که پدرش به قتل رسیده و در حال فرار از قاتلین پدرش است روبهرو میشود و پس از این مواجهه مسیر زندگی هر دوی آنها تغییر میکند.
تازهترین ساختهی «شریدان» پس از گذشت ۱۵ دقیقه و رونمایی تمام کمال از چهرههای هالیوودی و تکیه بر ستارههایش به جای پیشبرد درست و منطقی داستان و پسش بروز انواع و اقسام ضعفهای فیلمنامهای، قابل پیشبینی میشود و مخاطب حرفهای را دلزده میکند. شریدان با اینکه دگربار به سراغ نئووسترن آمده است و قصد دارد آمریکای تگزاسی مدنظرش را به دنیای جدیدش بیاورد، اما تلاشهای او نمیتواند رضایتبخش باشد.
این کارگردان در تازهترین ساختهاش به ایدهای ساده و تکراری میپردازد و کل فیلم حول محور جک (ایدان گیلن) و پاتریک (نیکلاس هولت) دو قاتلی میچرخد که به تعقیب کودکی که تنها شاهد یک جنایت است، میپردازند و شریدان بدون اینکه اطلاعات بیشتری را ارائه دهد و طرح مسئله و چرایی تعقیب و گریزها، شخصیتها و انگیزههایشان و الخ را طبق روابط علی معلولی بچیند، تنها فیلم را به پایانی خوش و البته غیرقابل قبول میرساند.
فیالواقع در یک خط با تریلری جنایی و روایتی پرتکرار، قهرمانان زن، شاهدان جنایات و بدمنهایی تمام عیار مواجهایم که تنها هدفشان کشتن است و فیلم همه چیز را برای تاکید بر جانی بودن قاتلین پیش پیش به مخاطب تقدیم میکند. قاتلینی که از کشته شدن انسانها ناراحت نمیشوند، همچنین محققین خبرهای هستند که سریعا میتوانند مفر سوژههایشان را ردیابی کنند و در این مسیر هر موجود زندهای را که بر سر راهشان قرار میگیرد، از بین ببرند بدون اندکی عذاب وجدان. در نهایت با اکشنی پاپکورنی مواجهایم که جایی برای کشف در آن وجود ندارد.
بیشک مشکل اساسی اثر، متن خام و پرداخت آن است. ما با فیلمنامهای مواجهایم که ایدهی اصلی و چگونگی پرداخت آن به بیراهه رفته است و با بسط روایات نصفه و نیمه از شخصیتهایی نصف و نیمه و بیانگیزه، تنها به انتظار پایان میمانیم. و البته بازیهای ضعیف بازیگران بر این داستان خام میافزاید، فیالمثل کاراکتر هانا که تمام بازی جولی به اکتهایی مشمئزکننده و تکراری ختم میشود، و یا بیهدفی پسربچه، بیهدفی قاتلان، پلیس منفعل (جان برنتال) و یا پدر کانر که تنها میفهمیم اعمال خطرناکی را مرتکب شده و مخاطب در جریان چیزی بیشتر از این قرار نمیگیرد و یا آلیسون همسر پلیس، که به ناگهان فرشتهی نجاتی است که با وجود باردار بودنش، همپای دو قاتل میجنگد، همه و همه سوالاتی بیجواب را برای تماشاگر باقی میگذارد.
شاید بتوان تنها نکتهی مثبت فیلم را فضای بصری آن، فیلمبرداری، لانگشاتها و اکستریم لانگها از طبیعت بکر و انسان مینیاتوریزه و البته مخرب دانست. فیالمثل تصاویری که از آتش سوزیهای جنگل وجود دارد تماشاگر را خیره نگه میدارد و لحظاتی لذت بخش و البته دردناک را بوجود میآورد. آتشی که جنگل را میبلعد و مدام شعلهور میشود و خاکستری بیش باقی نمیگذارد و تماشاگر، گرما و حرارت آتش و جنگلی که میسوزد را تماما حس میکند. آتش به قدری طبیعی و زیبا جلوه میکند که با نگاه کردن به آن، ماجرای اصلی را از یاد میبریم و فقط به برای جنگلی که به راحتی به دست انسان و امیالش میسوزد و هرآنچه که بر سر راهش قرار بگیرد را خاکستر میکند، به سوگ مینشینیم.
در انتها باید گفت سینمایی «آنان که آرزو دارند بمیرم»، با اینکه از پتانسیلهای مناسبی برای بدل شدن به یک نمایش عالی از نبرد خیر و شر در دل طبیعت برخوردار بود اما در نتیجه راه به جایی نمیبرد و فیلمی نیست که بتواند در لیست فیلمهای خوشساخت قرار بگیرد و میل به دوباره دیدن را برای مخاطب بوجود بیاورد.
یاسمن اسمعیلزادگان