«تنها چیز لازم برای تجدید اعتماد بازار عبارت است از اندکی ویترین آرایی و تظاهر.»
ژان بودریار، آمریکا
فیلم «زن شگفتانگیز ۱۹۸۴» (دانلود فیلم Wonder Woman 1984 با لینک مستقیم) اکشن ماجراجویانهی جدید هالیوودی ساختهی «پتی جنکینز» که داستان آن در دههی ۸۰ میلادی، چهارمین مرحلهی جنگ سرد میگذرد و محتوای آن ترکیبی است از قدرت، عشق، سیاست، جنگ، صلح، قهرمان و هر امر محالی که در ذهن مخاطب خطور میکند، داستان «دایانا پرینس»، یکی از پویاترین کاراکترهای اصلی کمیک DC است که به نوعی برای نجات دنیا در برابر شرورهای داستانی که جهان را به سوی دیستوپیایی تیره و تار میکشانند، تلاش میکند.
فیلم در جزیرهای بکر شروع میشود، جایی که دایانای کوچک در کنار زنان بزرگسال در یک مسابقهی هیجانانگیز رقابت میکند تا تواناییهایش را از همان سن به نمایش بگذارد ولی دست به دامن دروغ و تقلب میشود تا برنده شود اما جلویش را میگیرند و پیامی را بر ذهن او حک میکنند: «هیچ قهرمان واقعی از دروغ متولد نمیشود.»
«زن شگفتانگیز ۱۹۸۴» ساختهی «پتی جنکینز» که با فیلتر آب نباتی رنگ سکرآور دههی ۸۰، آمریکا، آرمانشهر تحققیافته را نشانمان میدهد، روایت دایانا (گال گادوت) ابرقهرمان مخفی، تنها و گوشهگیری است که در یک موزه کار میکند و همه از حقیقت وجودی او بیخبرند و اما شروع دوستیاش با یکی از همکارانش به نام «باربارا مینروا» (کریستن ویگ) در موزه و همچنین ورود سنگی جادویی به موزه، زندگیاش را دگرگون میکند سنگی که توسط بدمن ماجرا «مکسول لرد» (پدرو پاسکال) سرمایهدار بزرگ نفتی دزدیده میشود و آرمانشهر تحقق یافتهی آمریکایی بدل به پادآرمانشهری سیاه میشود و سرنوشت کل جهان را دگرگون میکند.
اصولا فیلمهای ابرقهرمانی اغلب به مسائل ماورایی دل میبندند تا بتوانند روایتهای خود را تامین کنند و برای مخاطب شک و شبههای باقی نگذارند. اینجا هم عنصر اصلی فیلم، سنگ جادویی است که آرزوها را برآورده میکند، سنگی که نیرویش را از خدایان شر دوران باستان میگیرد. در نهایت تمام دنیا اسیر این عنصر شر میشوند و حال نجات دنیا به تک تک افرادی بستگی دارد که در مواجه با سنگ، آرزو کردهاند و البته روح خود را در عوض این آرزو دادهاند و حال باید آرزوی خود را پس بگیرند. (روایتی شبیه به سری فیلمهای ارباب آرزوها که هر فرد آرزو کننده، روح خود را در ازای برآورده شدن آرزویش میفروشد.)
اما این کوکتل خوش رنگ و لعاب هالیوودی با وجود تصاویر تماشایی، رودرروییهایی هیجانانگیز قهرمان و ضد قهرمانِ قدر با بازی پاسکال، ماجرای نجات دنیا و حضور گادوت و پاین که جذابیتهای فیزیکیشان میتواند مخاطب را پای تصاویر بنشاند، نمیتواند موثر واقع شود. تنها با اثری سرشار از شکاف رو به رو هستیم که هیچکدام از عناصر آن نمیتوانند حفرههای قطعی ساختار را پر کنند، فیالواقع بعضی شکافهای فیلمنامه که پی اصلی این ساختار است، قطعی و پرنشدنی هستند.
فیالمثل آرزوهای برآورده شدهای (همچون آرزوی مرگ انسانها) که در انتها پس گرفته میشوند و همهی امور به حالت اول برمیگردد اما اثرات مخرب آرزوها همچون خرابی شهر، ویرانی ساختمانها و... مانده است و پارادوکس حل نشدهای را باقی میگذارد. و یا حضور عبث کاراکتر استیو معشوق دایانا که حداقل میتوانست بخشی از فیلم را بدل به عاشقانهای دلچسب و گسترده کند، اما با پرداخت نادرست، چیزی جز امر بیهوده را به تصویر نمیکشد.
همینطور نیاز پرواز با هواپیما و نامرئی کردن هواپیما برای ابرقهرمانی که خودش میتواند پرواز کند و یا بدل شدن یکی از شرورهای داستانی به یوزپلنگ که باید مخاطب را بترساند اما با پرداخت به شدت ضعیف، حتی ذرهای از قدرت و ابهت شخصیت را به ذهن نمیآورد و... الخ که یک سری از شکافهای متن را رقم میزنند و اما تحریف واقعیات و بدل ساختنشان به امر خیالی به سود تصورات آمریکایی، بخش دیگری از شکافها را. همچون پرداخت سطحی به مردم خاورمیانه به عنوان افرادی آشوبگر و نشان دادن سفیدپوستان به عنوان ناجیان کرهی زمین. ساختن پادشاهی خیالی «امیر سعید بن ابیدوس»، پادشاه نفت خام، از دودمان ابیدوس در دورهای از مصر که حدود ۳۰سال از دورهی حکومت پادشاهی عبور کرده و به جمهوری بدل شده است و تصویر کردن مصریها به عنوان مردمی که در سرزمین مادری اجدادی در قاهره حکومت میکنند و میخواهند همهی اعراب را بیرون کنند و یک دیوار امنیتی جادویی بسازند و یا اطلاعات نادرست و تحریف واقعیات در باب جنگ ایران و عراق و به عین مطرح ساختن دفاع شوروی از ایران که در واقعیت چنین نبود و درپوش گذاشتن روی جریان ایران گیت / ایران کنترا که از رسواییهای مهم دورهی حکومت ریگان بود.
در اینجا گویی «جنکینز» تنها میخواهد تصویر آرمانشهری به نام آمریکا را نشان دهد که میتواند عامل صلح جهان باشد و ناجی جهان هم یک راستگرای جمهوریخواه به نام ریگان است. رئیس جمهوری که سیاستهای اقتصادی ریگانومیکس را به وجود میآورد، در ظاهر نرخ مالیات را برای افزایش رشد اقتصادی کاهش میدهد، از اقتصاد مقررات زدایی میکند، از هزینههای دولت میکاهد اما هیچ کجا اشاره نمیشود که دورهی ریاست جمهوری ریگان، افراطیترین و دستراستیترین حکومت بعد از جنگ جهانی دوم در آمریکاست، دورهای است که کمکهای دولتی لغو میشوند، دورهای که برای اولین بار نسل آینده (فرزندان) فقیرتر از نسل قبل (پدر و مادر) میشوند، دورهای که برندگان آن؛ قشر پولدار و سرمایهدار هستند و بازندگان بزرگ؛ قشر متوسط و فقیر. دورهای است که لیبی بمباران میشود، و رسوایی ایران کنترا مطرح میشود و الخ.
آنچه که به وضوح در این دوره و البته در فیلم مشخص است تنها اعتماد مردم به ریگان است و به زعم بودریار البته اعتمادی نه بر حسب لیاقت و شایستگی، اعتمادی ناسازهوار. اعتماد به فرد مبتنی بر شکستهایش و یا فقدان صفات برجستهاش. اعتماد خودانگیخته به ناسازهواره و آرمانشهر تحقق یافته به مبالغهای خیالی که نقطه عطف سرنوشت سازی است و نشان از قدرتی دارد که وارد مرحلهی پسماند شده است اما پس از نابودی علت هم تداوم مییابد.
در نهایت میتوان گفت اگر این فیلم بتواند با داستانی پر زرق و برق که عناوینی همچون دروغ و حقیقت را یدک میکشد و با رونمایی از شرور واقعی دیده نشده که «خدای دروغ» است و یا با ارائهی دیدگاه زنانه در مورد چگونگی تغییر پویایی جنسیتی در قرن بیستم بخواهد فینال بزرگی را رقم زند که با خاموش نگهداشتن موقت عملیات هستهای بتواند پیام آور صلح باشد و حواس مخاطب را لحظاتی پرت کند در نهایت نمیتواند تاریخ را تحریف کند و دروغها را به جای واقعیات قالب بزند. فیلم «زن شگفتانگیز ۱۹۸۴» شاید یک نقطهی عطف در تاریخ تجارت هالیوود باشد، اما این فیلم نشان دهندهی مشکلات بزرگتر ژانر ابرقهرمانی فرسودهای است که بازیگران هم نمیتوانند داستان را نجات دهند.
اگرچه ژانر ابرقهرمانی همیشه در مورد تحقق آرزوها بوده، اما وقتی که بیش از حد اوج میگیرد و کل جمعیت بشر فرصتی برای تحقق بخشیدن به خیالات خود پیدا میکنند دیگر حرف خاصی برای گفتن ندارد. همانطور که آرزوها انباشته میشود و جهان به هرج و مرج میافتد، این فیلم هم راه خود را گم میکند و با انواع و اقسام کلیشههای هالیوودی هم نمیتواند اندکی از خاموشی زیستی چندین ماهه را بهبود بخشد و همان بار اولی که دیده میشود، به بایگانی اکشنهای فراموش شده میپیوندد.
یاسمن اسمعیلزادگان